بازی با ترانه ها
مدیر انجمن: Moh3n II
Re: بازی با ترانه ها
آتش این عشق کهنه دیگه خاکستری بود
اومدی وقتی تو سینه نفس آخری بود
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی
تا تویی تنها بهانه واسه زنده بودنم
من به غیر از خوبی تو مگه حرفی میزنم؟
عشقت به من داد عمر دوباره
معجزه با تو فرقی نداره
تو خالق من بعد از خدایی
در خلوت من تنها صدایی
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی
رفته بود هر چی که داشتیم دیگه از خاطر من
کهنه شد اسم قشنگت میون دفتر من
من فراموش کرده بودم همه روزای خوبو
اومدی آفتابی کردی تن سرد غروبو
عشقت به من داد عمر دوباره
معجزه با تو فرقی نداره
تو خالق من بعد از خدایی
در خلوت من تنها صدایی
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی
اومدی وقتی تو سینه نفس آخری بود
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی
تا تویی تنها بهانه واسه زنده بودنم
من به غیر از خوبی تو مگه حرفی میزنم؟
عشقت به من داد عمر دوباره
معجزه با تو فرقی نداره
تو خالق من بعد از خدایی
در خلوت من تنها صدایی
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی
رفته بود هر چی که داشتیم دیگه از خاطر من
کهنه شد اسم قشنگت میون دفتر من
من فراموش کرده بودم همه روزای خوبو
اومدی آفتابی کردی تن سرد غروبو
عشقت به من داد عمر دوباره
معجزه با تو فرقی نداره
تو خالق من بعد از خدایی
در خلوت من تنها صدایی
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی
اینجا مدینه است
بوی عطر همه جا حس میشه ولی هنوز بوی در سوخته به مشام میرسه
اینجا مدینه است
صدای عشق و عاشقی بلنده ولی هنوز صدای نامردی ونامردمی بلندتر!!
Re: بازی با ترانه ها
يه ديوار ِ....يه ديوار ِ........
که يه عمر آزاگار...........
اونورش هميشه بن بست اين ورش هيچي نداره........
يه طرف همه سياه و يه طرف همه سفيديم....
اين طرف ريشه نداريم...اون طرف ريشه بريديم.......
.
.
.
.
.
بس که زندگي نکرديم........وحشت از مردن نداريم......
ساعت و جلو کشيدن.......وقت غم خوردن نداريم.......
که يه عمر آزاگار...........
اونورش هميشه بن بست اين ورش هيچي نداره........
يه طرف همه سياه و يه طرف همه سفيديم....
اين طرف ريشه نداريم...اون طرف ريشه بريديم.......
.
.
.
.
.
بس که زندگي نکرديم........وحشت از مردن نداريم......
ساعت و جلو کشيدن.......وقت غم خوردن نداريم.......
من به روشن ترین کلمات پروردگار پناه آورده ام
نان و آرامش برای ملتم
صبوری، سکوت،گمنامی و هوا...
برای خودم!
و خوابی خوش
برای ِ همه عزیزانی که از اینجا رفته اند
سرپناه
بودنی
بوده ها
ای نجات دهنده بینا پس کی خواهی آمد
نان و آرامش برای ملتم
صبوری، سکوت،گمنامی و هوا...
برای خودم!
و خوابی خوش
برای ِ همه عزیزانی که از اینجا رفته اند
سرپناه
بودنی
بوده ها
ای نجات دهنده بینا پس کی خواهی آمد
Re: بازی با ترانه ها
مرا صد بار از خود برانی دوستت دارم به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم چه سود از مهر ورزیدن چه حاصل از وفا کردن مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم
تنها نرو! این راه رفتن نیست ..
دنیای تو چیزی به جز من نیست
تو از خودت چیزی نمیدونی
تنها نرو! تنها نمیتونی ..
من حال این روزاتو میدونم .
چیزی نگو! چشماتو میخونم..
دنیای تو چیزی به جز من نیست
تو از خودت چیزی نمیدونی
تنها نرو! تنها نمیتونی ..
من حال این روزاتو میدونم .
چیزی نگو! چشماتو میخونم..
Re: بازی با ترانه ها
من همون جزیره بودم خاکی و صمیمی و گرم
واسه عشق بازیه موجا قامتم یه بستر نرم
یه عزیز دردونه بودم پیش چشم خیس موجا
یه نگین سبز خالص توی انگشتر دریا
تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی
غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی
زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیرو رو شد
برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد
تو نفس کشیدی انگار نفسم برید تو سینه
ابرو بادو دریا گفتن حس عاشقی همینه
اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی
اما تا قایقی اومد از منو دلم گذشتی
رفتی با قایق عشقت سوی روشنیه فردا
منو دل اما نشستیم چشم به راهت لب دریا
دیگه تو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی
لحظه های بی تو بودن میگذره اما به سختی
دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره
ولی حتی وقت مردن باز سراغتو میگیره
میرسه روزی که دیگه غرق دریا میشه خونم
اما تو دریای عشقت باز یه گوشه ای میمونم
واسه عشق بازیه موجا قامتم یه بستر نرم
یه عزیز دردونه بودم پیش چشم خیس موجا
یه نگین سبز خالص توی انگشتر دریا
تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی
غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی
زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیرو رو شد
برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد
تو نفس کشیدی انگار نفسم برید تو سینه
ابرو بادو دریا گفتن حس عاشقی همینه
اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی
اما تا قایقی اومد از منو دلم گذشتی
رفتی با قایق عشقت سوی روشنیه فردا
منو دل اما نشستیم چشم به راهت لب دریا
دیگه تو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی
لحظه های بی تو بودن میگذره اما به سختی
دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره
ولی حتی وقت مردن باز سراغتو میگیره
میرسه روزی که دیگه غرق دریا میشه خونم
اما تو دریای عشقت باز یه گوشه ای میمونم
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها باید به اجبار خفت
- Moh3n II
- کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
- پست: 6572
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 10 تیر 1389, 9:10 pm
- محل اقامت: پونک
- تماس:
Re: بازی با ترانه ها
بچه ها بیابن این تاپیکو ودباره بیاریم بالا...
البته ترانه ها مثل اویل کار در حد یکی دو بیتشو بگید که بازی قشنگ شه...مثل مشاعره بود فقط با آهنگ
بی تو روزام رنگ شب شد ...بی تو قلبم جون به لب شد...
می خوام این جوری نمیرم ... بیا با تو جون می گیرم
البته ترانه ها مثل اویل کار در حد یکی دو بیتشو بگید که بازی قشنگ شه...مثل مشاعره بود فقط با آهنگ
بی تو روزام رنگ شب شد ...بی تو قلبم جون به لب شد...
می خوام این جوری نمیرم ... بیا با تو جون می گیرم
Re: بازی با ترانه ها
چه تاپیکی جالبی من تازه اینو دیدم
پس با اجازه دوستان من شروع میکنم
مهتاب
ای مونس عاشقان
روشنایی آسمان
مهتاب
ای چراغ آسمان
روشنی بخش جهان
کو ماهم
پس با اجازه دوستان من شروع میکنم
مهتاب
ای مونس عاشقان
روشنایی آسمان
مهتاب
ای چراغ آسمان
روشنی بخش جهان
کو ماهم
به تو سربسته و در پرده بگویم
تا کسی نشنود این راز گهر بار جهان را
آنچه گفتند و سرودند
تو آنی
خود تو جهانِ جهانی
تو ندانی تو ندانی که خود آن نقطه عشقی
تو خودت باغ بهشتی
تا کسی نشنود این راز گهر بار جهان را
آنچه گفتند و سرودند
تو آنی
خود تو جهانِ جهانی
تو ندانی تو ندانی که خود آن نقطه عشقی
تو خودت باغ بهشتی
Re: بازی با ترانه ها
مثال تور ماهي ها
تار دلم از هم گسسته
ميخوام بگيرم دامنت
با اين دو دست پينه بسته
تار دلم از هم گسسته
ميخوام بگيرم دامنت
با اين دو دست پينه بسته
دلمان که میگیرد تاوان لحظاتیست که دل میبندیم...
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نیست!
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نیست!
- mahta007
- کاربر معمولي
- پست: 87
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 20 مرداد 1390, 12:34 am
- محل اقامت: رنگین کمــــون
Re: بازی با ترانه ها
هنوزم تو خاطراتم تو رو هر نفس میبینم
چه غریبم بی تواینجا تو رو میخوام نازنینم
چه غریبم بی تواینجا تو رو میخوام نازنینم
خــــُـدایــــــا ســــَــردهـ ایــــن پـــایــیــن از اونـ بـالـآ اگــهـ میـ ـشه نگـــاهـ کـــُـن
یــهـ کـــاریـ کـــُـن اگــهـ میـشـهـ فـَـقـَط گــاهـی خودِت قـــَلــبَـمو " هـــــا " کـــــُـن...
_________________________________________________________________
تاپیک کنکوری های کارشناسی ناپیوسته 91
viewtopic.php?f=2&t=11247
یــهـ کـــاریـ کـــُـن اگــهـ میـشـهـ فـَـقـَط گــاهـی خودِت قـــَلــبَـمو " هـــــا " کـــــُـن...
_________________________________________________________________
تاپیک کنکوری های کارشناسی ناپیوسته 91
viewtopic.php?f=2&t=11247
Re: بازی با ترانه ها
من نيازم تو رو هر روز ديدنه از لبت دوست دارم شنيدنه
تو بزرگي مثه اون لحظه كه بارون ميزنه
تو همون خوني كه هر لحظه تو رگهاي منه
تو بزرگي مثه اون لحظه كه بارون ميزنه
تو همون خوني كه هر لحظه تو رگهاي منه
دلمان که میگیرد تاوان لحظاتیست که دل میبندیم...
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نیست!
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نیست!
- Moh3n II
- کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
- پست: 6572
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 10 تیر 1389, 9:10 pm
- محل اقامت: پونک
- تماس:
Re: بازی با ترانه ها
هرچی بگی همونه
فقط نگو دیگه تمومه
هرچی بگی همونه
منم یه عاشق دیوونه
نگاه بکن به چشمام
بیا ببین که غرق عشقه
نمی دونم کدوم دست
واسم جدایی رو نوشته
فقط نگو دیگه تمومه
هرچی بگی همونه
منم یه عاشق دیوونه
نگاه بکن به چشمام
بیا ببین که غرق عشقه
نمی دونم کدوم دست
واسم جدایی رو نوشته
Re: بازی با ترانه ها
همه جا خود را ميسوزم كه شب ياران افروزم
ميسوزم تا به سحرگه از رازم كس نشد اگه
خوش و بي پروا ميسوزم كه ز سر تا پا ميسوزم
نه وفاداري،نه وفا خواهي كه به قلب من،برد راهي
ميسوزم تا به سحرگه از رازم كس نشد اگه
خوش و بي پروا ميسوزم كه ز سر تا پا ميسوزم
نه وفاداري،نه وفا خواهي كه به قلب من،برد راهي
دلمان که میگیرد تاوان لحظاتیست که دل میبندیم...
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نیست!
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نیست!
- Moh3n II
- کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
- پست: 6572
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 10 تیر 1389, 9:10 pm
- محل اقامت: پونک
- تماس:
Re: بازی با ترانه ها
آخ خیلی قشنگه...ممنون که اینو گفتی...$ensieh نوشته شده:همه جا خود را ميسوزم كه شب ياران افروزم
ميسوزم تا به سحرگه از رازم كس نشد اگه
خوش و بي پروا ميسوزم كه ز سر تا پا ميسوزم
نه وفاداري،نه وفا خواهي كه به قلب من،برد راهي
یه روزی دوباره خورشید رد می شه از بغض ابرا
دوباره بوسه و لبخند می شه سرگرمی دنیا
می شه فردای منو تو لب به لب شعر رسیدن
رو تن دیوار کهنه نقش آزادی کشیدن
ابی...یه روزی
Re: بازی با ترانه ها
خواهش ميكنم قابلي نداشت ،از تصنيف هاي قديم بود.Moh3n.Cinema نوشته شده:آخ خیلی قشنگه...ممنون که اینو گفتی...
نامدگان و رفتگان ، از دو كرانه ي زمان
سوي تو ميدوند هان ، اي تو هميشه در ميان
پيش تو جامه در برم ، نعره زند كه بر درم
آمدمت كه بنگرم ، گريه نميدهد امان
دلمان که میگیرد تاوان لحظاتیست که دل میبندیم...
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نیست!
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نیست!
- Moh3n II
- کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
- پست: 6572
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 10 تیر 1389, 9:10 pm
- محل اقامت: پونک
- تماس:
Re: بازی با ترانه ها
نرو بمون تویی تموم باورم$ensieh نوشته شده:خواهش ميكنم قابلي نداشت ،از تصنيف هاي قديم بود.Moh3n.Cinema نوشته شده:آخ خیلی قشنگه...ممنون که اینو گفتی...
نامدگان و رفتگان ، از دو كرانه ي زمان
سوي تو ميدوند هان ، اي تو هميشه در ميان
پيش تو جامه در برم ، نعره زند كه بر درم
آمدمت كه بنگرم ، گريه نميدهد امان
نگاه تو شده امید آخرم
قسم به عشقمون به لب رسیده جون
نرو باهام بمون نکن چشامو خون
می شد که یه کمی
می شد که یک دمی
بگی که یه کمی یک دمی به فکرمی
بیا با اون نگات بیا با خنده هات
بگو منم دوستت دارم و می مونم باهات
داغ داغ همین الان رسیده...
آهنگ می شد از آلبوم کولاک علی اصحابی...حتما این آلبوم رو اورجینال بگیرید و گوش کنید...
با تنظیم های حرفه ای کوشان حداد
Re: بازی با ترانه ها
تو به من گفتی
از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این اب نظر کن
اب ایینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی
چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم گذر از عشق ندانم نتوانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم
از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این اب نظر کن
اب ایینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی
چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم گذر از عشق ندانم نتوانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم