بازی با ترانه ها

عاشقان شعر و ادبیات بیایید اینجا

مدیر انجمن: Moh3n II

قفل شده
KuhyaR
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1110
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 19 مرداد 1389, 12:57 am
محل اقامت: تهران

Re: بازی با ترانه ها

پست توسط KuhyaR » شنبه 15 آبان 1389, 12:34 am

دو سه روزه که مات و بی ارادم
یه چیزی فکرمو مشغول کرده
همین عشقی که درگیره نگاشم
منو نسبت به تو مسول کرده
از اون رابطه ی معمولیه ما
چه عشقی سرگرفت تو روزگارم
دو سه روزه که بعد از این همه سال
واسه تو ادعای عشق دارم
نمیبینی دارم جون میدم اینجا
نم تونی به تو محتاجم اینجا
چقدر راحت من و وابسته کردی
دارم دیوونه میشم کم کم اینجا
روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو
کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو
درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم
بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم

آواتار کاربر
ساراا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1938
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 7 مرداد 1389, 6:25 pm
محل اقامت: شهر باران

Re: بازی با ترانه ها

پست توسط ساراا » شنبه 15 آبان 1389, 12:42 am

ای دوست ببین حال دل زار مرا

ویـن جــان بلا دیـدۀ بیمــار مـرا
...

آواتار کاربر
دخترپارس
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 508
تاریخ عضویت: شنبه 17 بهمن 1388, 12:34 pm
محل اقامت: تهرانپارس

Re: بازی با ترانه ها

پست توسط دخترپارس » شنبه 15 آبان 1389, 12:45 am

اگرچه جاي دل درياي خون در سينه دارم
ولي در عشق تو دريايي از دل كم ميارم
جاذبه خاك به ماندن مي خواند،
وآن عهد باطني به رفتن...
عقل به ماندن مي خواند
و عشق،به رفتن...
و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معني شود.

سيد مرتضي آويني

KuhyaR
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1110
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 19 مرداد 1389, 12:57 am
محل اقامت: تهران

Re: بازی با ترانه ها

پست توسط KuhyaR » شنبه 15 آبان 1389, 1:06 am

اگر چه روبرویی ، مثل آیینه با من
ولی چشمام بسم نیست برای سیر دیدن

نه یک دل نه هزار دل ، همه دل های عالم
همه دل ها رو می خوام تا عاشق تو باشم
روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو
کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو
درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم
بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم

آواتار کاربر
ساراا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1938
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 7 مرداد 1389, 6:25 pm
محل اقامت: شهر باران

Re: بازی با ترانه ها

پست توسط ساراا » شنبه 15 آبان 1389, 1:14 am

مــــنو در گیر خودت کن تــــا جهانم زیر و رو شه

تــــا سکوت هر شب من بـا حجومت روبه رو شه
...

آواتار کاربر
Moh3n II
کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
پست: 6572
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 10 تیر 1389, 9:10 pm
محل اقامت: پونک
تماس:

Re: بازی با ترانه ها

پست توسط Moh3n II » شنبه 15 آبان 1389, 10:13 am

داداش کوهیار کل شعرو نگو که یه بیت بگو...


همه دلشوره م از اینه که عشق اندازه ی آهه
تو جوری عاشقی کن که نفهمم عشق کوتاهه

آواتار کاربر
maryam_k
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 842
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 11 خرداد 1389, 2:40 pm

Re: بازی با ترانه ها

پست توسط maryam_k » شنبه 15 آبان 1389, 12:57 pm

هي،ماه کوچک من! جان "بورکا"
دستم بگير ،له نشوم زير پاي شب
وقتي کنار پنجره سيگار مي کشي
شعري قشنگ مي شود اسمت، براي شب.....
اما تو نيستي و يخ نمي زني
وقتي که مي وزد اينجا هواي شب......
من به روشن ترین کلمات پروردگار پناه آورده ام
نان و آرامش برای ملتم
صبوری، سکوت،گمنامی و هوا...
برای خودم!

و خوابی خوش
برای ِ همه عزیزانی که از اینجا رفته اند

سرپناه
بودنی
بوده ها

ای نجات دهنده بینا پس کی خواهی آمد

آواتار کاربر
رضــــــــــا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1449
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 16 اسفند 1388, 7:17 pm

Re: بازی با ترانه ها

پست توسط رضــــــــــا » شنبه 15 آبان 1389, 7:23 pm

کوهیار:
چرا با آخرین حرف ابیات قبلی نمیگی؟! باید با آخرین حرف بیت قبلی بگی عزیزم tof:
------------------------
بازآ كه در هوايت خاموشي جنونم *** فرياد ها بر انگيخت از سنگ كوه ساران
اگر درباره ی افراد قضاوت کنید، فرصتی برای دوست داشتنشان نمی یابید

آواتار کاربر
Moh3n II
کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
پست: 6572
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 10 تیر 1389, 9:10 pm
محل اقامت: پونک
تماس:

Re: بازی با ترانه ها

پست توسط Moh3n II » شنبه 15 آبان 1389, 7:28 pm

نه اینکه بی تو ممکن نیست نه اینکه بی تو می میرم
به قدری مسریه حالت که دارم عشق می گیرم


.راست می گه دیگه کوهیار قوانین رو رعایت کن. اختصار و حرف ةآخر قبلی

آواتار کاربر
رضــــــــــا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1449
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 16 اسفند 1388, 7:17 pm

Re: بازی با ترانه ها

پست توسط رضــــــــــا » شنبه 15 آبان 1389, 7:33 pm

ما سر خوشان مست دل از دست داده ایم *** هم راز عشق و همنفس جام باده ایم
اگر درباره ی افراد قضاوت کنید، فرصتی برای دوست داشتنشان نمی یابید

آواتار کاربر
ساراا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1938
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 7 مرداد 1389, 6:25 pm
محل اقامت: شهر باران

Re: بازی با ترانه ها

پست توسط ساراا » شنبه 15 آبان 1389, 7:40 pm

مژده ای دل كه مسیحا نفسی می آید
كه ز انفاس خوشش بوی كسی می آید
...

آواتار کاربر
رضــــــــــا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1449
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 16 اسفند 1388, 7:17 pm

Re: بازی با ترانه ها

پست توسط رضــــــــــا » شنبه 15 آبان 1389, 7:43 pm

در اين خيال بسر شد زمان عمر و هنوز *** بلاي زلف سياهت به سر نمي آيد
اگر درباره ی افراد قضاوت کنید، فرصتی برای دوست داشتنشان نمی یابید

آواتار کاربر
ساراا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1938
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 7 مرداد 1389, 6:25 pm
محل اقامت: شهر باران

Re: بازی با ترانه ها

پست توسط ساراا » شنبه 15 آبان 1389, 7:51 pm

در پي آن گمشده كز كون و مكان بيرون است
گه در دير و گهي حلقه ميخانه زدند
...

KuhyaR
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1110
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 19 مرداد 1389, 12:57 am
محل اقامت: تهران

Re: بازی با ترانه ها

پست توسط KuhyaR » شنبه 15 آبان 1389, 8:32 pm

رضـــــــــــــــــــــــــــــــــا :
چشم داداشی ولی خب اگه نشد من رو استثنا قرار بدید دیگههههههههههههههههههه

محسن :

اینم به چشم ............. محسن جان دلی که عاشق شد ، دیگه با یه کم راضی نمیشه ... باید کل شعر هم بنویسه تا یکم و فقط یکم راضی شه .................... yes:

دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را ________ بقیش رو یادم بیاد می نویسم ....

رضا کاه من رو سخت نکنید دیگه . این قسمت استثنا نداره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو
کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو
درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم
بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم

آواتار کاربر
ساراا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1938
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 7 مرداد 1389, 6:25 pm
محل اقامت: شهر باران

Re: بازی با ترانه ها

پست توسط ساراا » شنبه 15 آبان 1389, 8:41 pm

اي نفس قدس تو احياي من چون تويي امروز مسيحاي من
حالت جمعي تو پريشان کني واي به حال دل شيداي من
...

قفل شده