نوكر مشتيهاي لوطيصفت
***
جون به فداي مردم صميمي
معرفت عتيقه و قديمي
***
قديمترها قاتله همصفت داشت
دزد سرگردنه معرفت داشت
***
دزده، زنها رو وارسي نميكرد
نگاه به ناموس كسي نميكرد
***
راحتي مردم اهميت داشت
آدم تو شهر و كوچه امنيت داشت
***
نبود واسه نيل به اين مقاصد
اداره اماكن و مفاسد
***
نه عامل تجاوز و مباشر
نه بوق بوق و چشمك و فلاشر
***
نه پارتی نه دختر فراري
نه دادگاه و عقد اضطراري
***
نه ارتباط «ميم – شين» و اصغر
نه امر معروف و نه نهي منكر
***
تو شهري كه خلاف، شصت فرمه
قدمزدن، خودش يه جور جرمه
***
شاكي بشي، ميري معطل ميشي
متهم رديف اول ميشي
***
خلاصه قصه اون قدر درامه
كه «ايدز» پيش دردمون زكامه!
****
فقط بگم اين شعر از خودم نبود البته يه مقدار خودم دست بردم توش
![Mr. Green :mrgreen:](./images/smilies/icon_mrgreen.gif)