پابلو نرودا
ارسال شده: چهارشنبه 23 مرداد 1387, 11:13 am
«پابلو نرودا» با نام اصلي او «نفتالي ريكاردو ري يس باسواآلتو» در 12 ژوئن سال 1904 در شيلي متولد شد. در دوران مدرسه با «گابريلا ميسترال» شاعره سرشناس شيلي كه اولين نوبل را براي شيلي به ارمغان آورد آشنا شد و اين ميسترال بود كه دروازه دنياي ادبيات و شعر را به روي او باز كرد.
نرودا از 15 سالگي وارد عرصه ادبيات شد و از اين تاريخ به بعد بود كه بي وقفه شعر سرود و زندگي پر از حادثه خود را پي گرفت.روح ناآرام نرودا حوادث زيادي را برايش رقم زد. او از يك سو به عنوان اديب و شاعري توانا شهرت جهاني پيدا كرد و در سال 1971 جايزه نوبل ادبيات را كسب كرد و از سوي ديگر عاشقي پرشور و دوستي قابل اعتماد بود.
او در پر التهاب ترين دوران تاريخ جهان زندگي مي كرد. او كه ناخواسته و تنها به دنبال يافتن شغل با توصيه يكي از آشنايان پر نفوذ به عنوان كنسول به «رانگون» در برمه اعزام شده بود، از همان دوران جواني در عرصه ادبيات و سياست، فعاليت پر شوري را پيش گرفت.
بخش مهمي از زندگياش هم به فعاليتهاي سياسي پيوند خورد و باعث شد او ياور و حامي بزرگي براي «سالوادور آلنده» باشد و پس از انتخاب او به رياست جمهوري به مقام سفير شيلي در پاريس منصوب شود.
نرودا همه جا سفير صلح بود بهطوري كه وقتي دولت ايتاليا ويزاي اقامت او را باطل كرد، هنرمندان و متفكران ايتاليايي با تجمع خود جلوي اين كار را گرفتند. عشق اثر خود را بر تمام زندگي نرودا گذاشته بود. او عاشقانههاي زيادي سرود. در عاشقانههايش با همسرش «ماتيلده»، هموطنانش، كشورش، طبيعت و انسان سخن گفت. نرودا با عشق به زندگي مدتها با سرطاني كه وجودش را تحليل ميبرد، مبارزه كرد. او همه اينها را در استعارههاي زيباي شعرهايش درهم آميخت و زيباترينها را سرود.اشعار تغزلي نرودا از چنان قدرتي برخوردارند كه مرزهاي جغرافيائي را شكسته و براحتي در دل مردم جهان مي نشيند.
نرودا نيز مانند هزاران نيروي روشنفكر دهه 30 ميلادي مجذوب آرمانهاي كمونيستي شد و به جبهه چپ پيوست. فعالانه در مبارزه عليه ديكتاتور اسپانيا «فرانكو» در جنگهاي داخلي شركت كرد. او در كتاب خود به نام «خاطرات» مي نويسد كه چگونه در بحبوحه جنگ در مادريد اشعارش با نام «اسپانيا در قلب من» را كه كاغذهايش از خمير كردن كاغذهاي باطله و حتي پيراهن سربازان تهيه شده بود در تيراژ 200 نسخه چاپ شد و دست به دست ميان مبارزان در سنگرها گشت.
سفرهاي متعدد نرودا چه در سالهايي كه به طور رسمي نماينده دولت شيلي در سفارتخانههاي كشورهاي گوناگون بود و چه در سالهاي تبعيد از شيلي، او را با چهرههاي برجسته قرن در ادبيات و سياست آشنا كرد.
نرودا در كتاب خاطرات خود از آشنائي با «نهرو»، «مائوتسه تونگ»، «چوئن لاي»، «فيدل كاسترو» و تقريبا تمامي غولهاي ادبي دهههاي 30 تا 70 ميلادي سخن مي گويد.«گابريل گارسيا ماركز» درباره اين شاعر چنين مي گويد:«پابلو نرودا بزرگترين شاعر قرن بيستم است.»
در دوران جنگ سرد نرودا متهم به طرفداري از استالين شد اما شعر او چنان پر قدرت و ماوراي جنجالهاي روزمره بود كه مخالفانش نتوانستند با اين اتهامات او را از ميدان به در كنند.
فيلم پستچي به كارگرداني مايكل رادفورد بر اساس زندگي نرودا در تبعيد ساخته شده است
در ايران تا مدتها نرودا به عنوان شاعري سياسي و مبارز شناخته شده بود. مترجمان اشعار او شايد بيشتر به سبب نياز آن روزها شعرهاي سياسي او را ترجمه كرده بودند.
مجموعه از شعرهاي عاشقانه نرودا به فارسي با نام «هوا را از من بگير، خندهات را نه» در سال 1374 توسط نشر چشمه به چاپ رسيد كه استقبال زيادي از آن شد و اكنون چاپ هشتم اين كتاب در بازار است.
پس از اين كتاب، مجموعههاي ديگري نيز از او چاپ شد و پابلو نرودا امروز چهرهاي شناخته شده براي دوستداران شعر در ايران است.
نرودا پس از روي كار آمدن حكومت سالوادور آلنده در ايسلانگرا اقامت كرد و از سياست بهكلي كناره گرفت. 11روز بعد از كودتاي 1973در شيلي و كشته شدن آلنده، نرودا در اقامتگاه خود در ايسلانگرا چشم از جهان بست.
شايد گزافه نباشد اگر پابلو نرودا را پرخوانندهترين شاعر معاصر جهان بدانيم. كمتر كسي را در عرصه شعر معاصر جهان ميشود يافت كه مانند پابلو نرودا محبوب باشد.
نرودا از 15 سالگي وارد عرصه ادبيات شد و از اين تاريخ به بعد بود كه بي وقفه شعر سرود و زندگي پر از حادثه خود را پي گرفت.روح ناآرام نرودا حوادث زيادي را برايش رقم زد. او از يك سو به عنوان اديب و شاعري توانا شهرت جهاني پيدا كرد و در سال 1971 جايزه نوبل ادبيات را كسب كرد و از سوي ديگر عاشقي پرشور و دوستي قابل اعتماد بود.
او در پر التهاب ترين دوران تاريخ جهان زندگي مي كرد. او كه ناخواسته و تنها به دنبال يافتن شغل با توصيه يكي از آشنايان پر نفوذ به عنوان كنسول به «رانگون» در برمه اعزام شده بود، از همان دوران جواني در عرصه ادبيات و سياست، فعاليت پر شوري را پيش گرفت.
بخش مهمي از زندگياش هم به فعاليتهاي سياسي پيوند خورد و باعث شد او ياور و حامي بزرگي براي «سالوادور آلنده» باشد و پس از انتخاب او به رياست جمهوري به مقام سفير شيلي در پاريس منصوب شود.
نرودا همه جا سفير صلح بود بهطوري كه وقتي دولت ايتاليا ويزاي اقامت او را باطل كرد، هنرمندان و متفكران ايتاليايي با تجمع خود جلوي اين كار را گرفتند. عشق اثر خود را بر تمام زندگي نرودا گذاشته بود. او عاشقانههاي زيادي سرود. در عاشقانههايش با همسرش «ماتيلده»، هموطنانش، كشورش، طبيعت و انسان سخن گفت. نرودا با عشق به زندگي مدتها با سرطاني كه وجودش را تحليل ميبرد، مبارزه كرد. او همه اينها را در استعارههاي زيباي شعرهايش درهم آميخت و زيباترينها را سرود.اشعار تغزلي نرودا از چنان قدرتي برخوردارند كه مرزهاي جغرافيائي را شكسته و براحتي در دل مردم جهان مي نشيند.
نرودا نيز مانند هزاران نيروي روشنفكر دهه 30 ميلادي مجذوب آرمانهاي كمونيستي شد و به جبهه چپ پيوست. فعالانه در مبارزه عليه ديكتاتور اسپانيا «فرانكو» در جنگهاي داخلي شركت كرد. او در كتاب خود به نام «خاطرات» مي نويسد كه چگونه در بحبوحه جنگ در مادريد اشعارش با نام «اسپانيا در قلب من» را كه كاغذهايش از خمير كردن كاغذهاي باطله و حتي پيراهن سربازان تهيه شده بود در تيراژ 200 نسخه چاپ شد و دست به دست ميان مبارزان در سنگرها گشت.
سفرهاي متعدد نرودا چه در سالهايي كه به طور رسمي نماينده دولت شيلي در سفارتخانههاي كشورهاي گوناگون بود و چه در سالهاي تبعيد از شيلي، او را با چهرههاي برجسته قرن در ادبيات و سياست آشنا كرد.
نرودا در كتاب خاطرات خود از آشنائي با «نهرو»، «مائوتسه تونگ»، «چوئن لاي»، «فيدل كاسترو» و تقريبا تمامي غولهاي ادبي دهههاي 30 تا 70 ميلادي سخن مي گويد.«گابريل گارسيا ماركز» درباره اين شاعر چنين مي گويد:«پابلو نرودا بزرگترين شاعر قرن بيستم است.»
در دوران جنگ سرد نرودا متهم به طرفداري از استالين شد اما شعر او چنان پر قدرت و ماوراي جنجالهاي روزمره بود كه مخالفانش نتوانستند با اين اتهامات او را از ميدان به در كنند.
فيلم پستچي به كارگرداني مايكل رادفورد بر اساس زندگي نرودا در تبعيد ساخته شده است
در ايران تا مدتها نرودا به عنوان شاعري سياسي و مبارز شناخته شده بود. مترجمان اشعار او شايد بيشتر به سبب نياز آن روزها شعرهاي سياسي او را ترجمه كرده بودند.
مجموعه از شعرهاي عاشقانه نرودا به فارسي با نام «هوا را از من بگير، خندهات را نه» در سال 1374 توسط نشر چشمه به چاپ رسيد كه استقبال زيادي از آن شد و اكنون چاپ هشتم اين كتاب در بازار است.
پس از اين كتاب، مجموعههاي ديگري نيز از او چاپ شد و پابلو نرودا امروز چهرهاي شناخته شده براي دوستداران شعر در ايران است.
نرودا پس از روي كار آمدن حكومت سالوادور آلنده در ايسلانگرا اقامت كرد و از سياست بهكلي كناره گرفت. 11روز بعد از كودتاي 1973در شيلي و كشته شدن آلنده، نرودا در اقامتگاه خود در ايسلانگرا چشم از جهان بست.
شايد گزافه نباشد اگر پابلو نرودا را پرخوانندهترين شاعر معاصر جهان بدانيم. كمتر كسي را در عرصه شعر معاصر جهان ميشود يافت كه مانند پابلو نرودا محبوب باشد.