صفحه 41 از 48
Re: شاعرانه ها
ارسال شده: چهارشنبه 28 بهمن 1388, 8:52 pm
توسط eli
كاش قلبم درد پنهاني نداشت
چهره ام هرگز پريشاني نداشت
كاش مي شد دفتر تقدير عشق
حرفي از يك روز باراني نداشت
كاش مي شد راه سخت عشق را
بي خطر پيمود و قرباني نداشت
Re: شاعرانه ها
ارسال شده: یکشنبه 9 اسفند 1388, 11:53 am
توسط الهام
دویدم و دویدم
به قلکم رسیدم
زدم اون رو شکستم تا پول بیاد تو دستم
هیچی نبود تو قلک به جز یک سوسک کوچک
سوسکه بگم چی کار کرد؟
ترسید و زود فرار کرد
خونه ی اون خراب شد
دلم براش کباب شد
دویدم و دویدم,
رفتم برای سوسکه یک قلک نو خریدم
Re: شاعرانه ها
ارسال شده: یکشنبه 9 اسفند 1388, 7:07 pm
توسط پرگل
وفادار تو بودم تا نفس بود
دریغا همنشینت خار و خس بود
دلم را بازگردان، بازگردان
همین جان،سوختن بس بود بس بود
Re: شاعرانه ها
ارسال شده: دوشنبه 10 اسفند 1388, 10:13 pm
توسط پرگل
وقتی می بوسه تو رو یاد من می افتی هیچوقت؟
وقتی نازت می کنه یاد من می افتی هیچوقت؟
وقتی گل میده بهت یاد میخکام می افتی؟
وقتی زل زدی بهش یاد شکلکام می افتی؟
یا که نه؟
یاد من می افتی هیچوقت یا که نه؟
وقتی گریه می کنی سرتو بغل می گیره؟
وقتی می خندی بهش برای خنده هات می میره؟
وقتی با هم دیگه اید کنار هم اینور و اونور
وقتی چشم غرّه می ری واسه چشات می زنه پر پر؟
تو رو دوست داره مثه من یا که نه؟
تو رو، روو چشاش میذاره یا که نه؟
وقتی آهنگی که با هم می شنیدیمو گوش می دی یادم می افتی؟
جاهایی که با هم رفتیم می ری یا دم می افتی؟
وقتی دوستای قدیمو می بینی از من می پرسی؟
خیلی دوست دارم بدونم که حالت چطوره راستی؟
هنوز عکسا مو نگه داشتی یا نه؟
هوای طوطی مونو داشتی یا نه؟
یاد من می افتی هیچوقت یا که نه؟
وقتی گریه می کنی سرتو بغل می گیره؟
وقتی می خندی بهش برای خنده هات می میره؟
وقتی دلگیره ازت تو رو می بخشه مثه من؟
واسه خندوندن تو می کشه نقشه مثه من؟
تو رو دوست داره مثه من یا که نه؟
اشکات رو تنش می باره یا که نه؟
Re: شاعرانه ها
ارسال شده: چهارشنبه 12 اسفند 1388, 9:33 pm
توسط پرگل
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم
با عقل آب عشق به یک جو نمیرود بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم
پروانه را شکایتی از جور شمع نیست عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم
خلقم به روی زرد بخندند و باک نیست شاهد شو ای شرار محبت که بیغشم
باور مکن که طعنهی طوفان روزگار جز در هوای زلف تو دارد مشوشم
سروی شدم به دولت آزادگی که سر با کس فرو نیاورد این طبع سرکشم
دارم چو شمع سر غمش بر سر زبان لب میگزد چو غنچهی خندان که خامشم
هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب ای آفتاب دلکش و ماه پریوشم
لب بر لبم بنه بنوازش دمی چونی تا بشنوی نوای غزلهای دلکشم
ساز صبا به ناله شبی گفت شهریار این کار تست من همه جور تو میکشم
Re: شاعرانه ها
ارسال شده: جمعه 14 اسفند 1388, 10:30 pm
توسط eli
هنوز حرف می زنم ، هنوز راه می روم
به سمت جای خالیت ، به اشتباه می روم
هنوز هم به عکس تو سلام می کنم ولی
بدون هیچ پاسخی دوباره راه می روم
هنوز ماجرای ما سر زبان مردم است
به هر طرف که می روم ، پر اشک و آه می روم
تو نیستی هنوز من ، به یاد با تو بودنم
به کوچه می روم به این ، شکنجه گاه می روم
هـنــوز هــم بـرای تـو پـُـر از دلـیـل بـودنــم
همین که حرف می زنم ، همین که راه می روم
Re: شاعرانه ها
ارسال شده: جمعه 14 اسفند 1388, 10:56 pm
توسط eli
سطر اول : او می آید !
سطر دوم : او می رود !
دو سطر بیشتر نیست
بیهوده آنرا هزار و یک شب می کنیم ....
Re: شاعرانه ها
ارسال شده: یکشنبه 16 اسفند 1388, 10:40 am
توسط پرگل
در میان من و تو فاصله هاست
گاه میاندیشم
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد
که مرا
زندگانی بخشد
چشمهای تو به من می بخشد
شور عشق و مستی و تو چون مصرع شعری زیبا
سطر برجسته ای از زندگی من هستی
دفتر عمر مرا
با وجود توشکوهی دیگر
رونقی دیگر هست.
میتوانی تو به من
زندگانی بخشی
یا بگیری از من
آنچه را میبخشی
Re: شاعرانه ها
ارسال شده: جمعه 28 اسفند 1388, 8:07 pm
توسط eli
سلام همدرد، میگن فصل بهاره
میگن تو خونه ها عید دوباره
واسه اونکه جداست از عشقش ، اما
بهار و مهر و فروردین نداره
Re: شاعرانه ها
ارسال شده: شنبه 29 اسفند 1388, 12:01 am
توسط Ramin
شاخه گلی در دست
التماس می کنم به لحظه ها که بگذرند
اشتیاقم را شرح میدهم ...
و نیاز جاودانه ام را
به آفتابی که آنسوی ابرهای تیره
به انتظار من است
لحظه ها دل ندارند
برای من بسوزانند
سنگین
دیر هنگام
گام بر می دارند
من و شاخه گل سرخ
پژمرده می شویم ...
Re: شاعرانه ها
ارسال شده: شنبه 29 اسفند 1388, 12:10 pm
توسط masoud.t
به به.آقا رامین.چه عجب از این طرفا.خیلی وقت بود زیارتتون نکرده بودیم... .
عیدتون مبارک.
Re: شاعرانه ها
ارسال شده: یکشنبه 12 اردیبهشت 1389, 9:48 pm
توسط پرگل
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن
ببين هم گريه هام از عشق .چه زندوني برام ساختن
خداحافظ گل پونه .گل تنهاي بي خونه
لالايي ها ديگه خوابي به چشمونم نمي شونه
يكي با چشماي نازش دل كوچيكمو لرزوند
يكي با دست ناپاكش گلاي باغچمو سوزوند
تو اين شب هاي تو در تو . خداحافظ گل شب بو
هنوز آوار تنهايي داره مي باره از هر سو
خداحافظ گل مريم .گل مظلوم پر دردم
نشد با اين تن زخمي به آغوش تو برگردم
نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم
از اين فصل سكوت و شب غم بارونو بردارم
نمي دوني چه دلتنگم از اين خواب زمستوني
تو كه بيدار بيداري بگو از شب چي مي دوني
تو اين روياي سر دم گم .خداحافظ گل گندم
تو هم بازيچه اي بودي . تو دست سرد اين مردم
خداحافظ گل پونه . كه باروني نمي توني
...طلسم بغضو برداره .از اين پاييز ديوونه خداحافظ .....!
Re: شاعرانه ها
ارسال شده: پنجشنبه 16 اردیبهشت 1389, 12:14 pm
توسط marziyehkochooloo
من تمام هستیم رادر نبرد با سرنوشت در تهاجم با زمان آتش زدم کشتم...
من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم....
من زمقصدها پی مقصودهای پوچی افتادم تا تمام خوبها رفتند وخوبی ماند در یادم....
من به عشق منتظر بودن همه صبرو قرارم رفت.بهارم رفت....
عشقم مرد .یارم رفت......
Re: شاعرانه ها
ارسال شده: پنجشنبه 30 اردیبهشت 1389, 11:58 am
توسط zahra.sh
"همین که تو را نمی بینم
جهان
مثال خوبی است برای جهنم
همین که هنوز منتظر دیدن توام
روزگار
تشبیه مناسبی است
برای دوزخ
بهشت اما حلقه ی گم شده ی دنیاست"
Re: شاعرانه ها
ارسال شده: پنجشنبه 30 اردیبهشت 1389, 12:01 pm
توسط zahra.sh
یک جمله با یک نقطه تمام میشود یک سال با یک زمستان یک روز با یک غروب و خاطره ها هم با فراموش شدن میمیرند.
می توانی به سر خط بروی و شروع کنی سال را با بهار ,روز را با طلوع و زنده کنی خاطره ها را با یاد.
عمر از دست رفته ای دارم که هیچ بهاری آن را به من بر نمی گرداند,هر طلوعی فقط گذشتن یک شب دیگر از آن را به یادم می آورد و یاد هیچ خاطره ای مرگ را از من دور نمیکند.
مرگ را می توانم دوست داشته باشم ولی از نیستی میترسم...