صفحه 20 از 39

Re: بازی با ترانه ها

ارسال شده: جمعه 22 بهمن 1389, 2:28 am
توسط faezehh
دلگیرم از این عمر دو روزه نازنینم
قسمت به جدایی از تو بوده بهترینم
تو در قلب منی هر جا که هستم نازنینم
چه در جمع و چه تنهایی نشستم بهترینم
رفتم رفتم ،رفتم رفتم

رفتم که نباشم سر راهت
رفتم که نبینم روی ماهت
رفتم غم تنهایی کشیدم
اما همه جا خوابتو دیدم
این فاصله ها چاره نبوده
هرجا یه نشونی از تو بوده
رفتم رفتم ،رفتم رفتم

gld

Re: بازی با ترانه ها

ارسال شده: جمعه 22 بهمن 1389, 8:55 am
توسط phs
مادر هستی ام به امید دعای توست*****فردا کلید باغ بهشتم رضای توست goli

Re: بازی با ترانه ها

ارسال شده: جمعه 22 بهمن 1389, 9:48 pm
توسط faezehh
تو که دلواپسم میشی
همه دلواپسیم میره
شاید این واسه تو زوده
یا شاید واسه من دیره

Re: بازی با ترانه ها

ارسال شده: جمعه 22 بهمن 1389, 10:36 pm
توسط phs
هیشکی مث من تورو دوس نداره¤¤¤اینو ازتوچشام میتونی بخونی

Re: بازی با ترانه ها

ارسال شده: شنبه 23 بهمن 1389, 12:59 am
توسط faezehh
یکی هست تو قلبم که هرشب واسه اون مینویسم و اون خوابه

نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابه

یه کاغذ یه خودکار دویاره شده همدم این دل دیوونه

یه نامه که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونه

یه روز همینجا توی اتاقم یه دفعه گفت داره میره

چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره

گریه میکردم درو که میبست میدونستم که میمیرم

اون عزیزم بود نمی تونستم جلویه راشو بگیرم

میترسم یه روزی برسه که اونو نبینم بمیرم تنها

خدایا کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا

سکوت اتاقو داره میشکنه تیک تاکه ساعت رو دیوار

دوباره نمیخوام بشه باور من که دیگه نمیاد انگار


Re: بازی با ترانه ها

ارسال شده: شنبه 23 بهمن 1389, 7:41 am
توسط phs
روزها در حسرت فردا به سر شد ای دریغ*****دیگر از عمرم همین امروز و فردا مانده است

Re: بازی با ترانه ها

ارسال شده: یک‌شنبه 24 بهمن 1389, 1:29 am
توسط faezehh
تو داری میری از دستم باید فکر خودم باشم دارم تصمیم میگیرم که از یادت جدا شم اگه دلسردو مغرورم اگه حسی نمیگیرم نه اینکه با تو عشقی نیست من از چشمات دلگیرم


Re: بازی با ترانه ها

ارسال شده: جمعه 29 بهمن 1389, 10:47 pm
توسط MOHAMMADES
یاد دارم در غروبی سرد/میگذشت از کوچه ما دوره گرد/داد میزد:کهنه قالی میخرم/دسته دوم جنس عالی میخرم/کاسه و ظرف سفالی میخرم/گر نداری کوزه خالی میخرم/اشک در چشمان بابا حلقه بست/عاقبت اهی کشید ger

Re: بازی با ترانه ها

ارسال شده: دوشنبه 2 اسفند 1389, 3:16 am
توسط mariiya.mg
دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه
دوباره این دل دیوونه واست دلتنگه
وقتی از تو خوندن ستاره ترانه هام
اسم تو برای من قشنگ ترین آهنگه

بی تو یک پرنده اسیر بی پروازم
با تو اما میرسم به قله ی آغازم
اگه تا آخره این ترانه با من باشی
واسه تو سقفی از آهنگ و صدا میسازم

با یه چشمک دوباره
منو زنده کن ستاره
نزار از نفس بیفتم
تویی تنها راه چاره

آی ستاره آی ستاره
بی تو شب نوری نداره
این ترانه تا همیشه
تورو یاد من میاره ger

Re: بازی با ترانه ها

ارسال شده: سه‌شنبه 3 اسفند 1389, 8:13 pm
توسط faezehh
همه حرف خوب میزنند اما كی خوبه این وسط
بد و خوبش به شما ما كه رسیدیم ته خط
قربونت برم خدااا چقدر غریبی رو زمین
آره دنیا ما نخواستیم دل با خودت ندیییم

نمیخوام دربه در پیچ و خم این جاده شم
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم
یا یه موجود كم و خالی پرافاده شم
وایسا دنیا ، وایسا دنیا من میخوام پیاده شم

khk:

Re: بازی با ترانه ها

ارسال شده: چهارشنبه 4 اسفند 1389, 10:21 pm
توسط mah3a
می دونستم خوبی ولی نه تا این حد
انگاری صدساله که تورومیشناسم
واسه اینه اینقدر روی توحساسم

Re: بازی با ترانه ها

ارسال شده: جمعه 23 اردیبهشت 1390, 5:54 am
توسط faezehh
من از تو بت ساخته بودم بتی بزرگ و موندنی

سرودمت مث يه شعر يه شعر خوب و خوندنی

شاهزاده برهنه پا حقيقتت يادت نره

کاخ تو از کاه و گله خيسه هنوز هنوز تره


Re: بازی با ترانه ها

ارسال شده: جمعه 23 اردیبهشت 1390, 6:24 am
توسط mah3a
همه حرفاشون دروغه تا ابد اینجا میمونم
بی تو با اسمت عزیزم اینجا خیلی سوتو کوره
ولی خب عیبی نداره دل من خیلی صبوره
همه میگن که تو نیستی همه میگن که تو مردی
همه میگن که تنتو به فرشته ها سپردی, دروغه

Re: بازی با ترانه ها

ارسال شده: جمعه 23 اردیبهشت 1390, 3:58 pm
توسط faezehh
هر جا میرم یاد چشات
توو قاب چشمای منه
صدات میاد اما خودت
نیستی دلم پر از غمه
دیگه دلت که اینجا نیست
یادت ولی پیش منه

Re: بازی با ترانه ها

ارسال شده: جمعه 6 خرداد 1390, 3:51 pm
توسط faezehh


مانده بودی اگر نازنینم زندگی رنگ و بوی دگر داشت

این شب سرد و غمگین با وجود تو رنگ سحر داشت

با تو این مرغك پر شكسته مانده بودی اگر بال و پر داشت

با تو بیمی نبودش زطوفان مانده بودی اگر همسفر داشت

با تو و عشق تو زنده بودم بعد تو من خودم هم نبودم

بهترین شعر هستی رو با تو مانده بودی اگر می سرودم



اگر مانده بودی تورا تا به عرش خدا میرساندم

اگر مانده بودی تو را تا دل قصه ها میكشاندم



خرمنم را به آتش كشیدی سوختم من ندیدی ندیدی

مرگ دل آرزویت اگر بود مانده بودی اگر میشنیدی

با تو دریا پر از دیدنی بود شب ستاره گلی چیدنی بود

خاك تن شسته در موج باران در كنار تو بوسیدنی بود

بعد تو خشم دریا و ساحل بعد تو پای من مانده در گل

مانده بودی اگر موج دریا تا ابد هم پر از دیدنی بود