مشاعره با حافظ !!

[juli]

در راه عشق وسوسه اهرمن بسی است

هشدار و گوش دل به پیام سروش کن

[Lilac]

نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند

[majeed]

در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هر کسی بر حسب فهم گمانی دارد

[Lilac]

دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده

[juli]

هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش

که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو

همیشه چشم مستش را کمان حسن در زه باد

که از پشتی تیر او کشد بر مه کمان ابرو

[Lilac]

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند


پ.ن: juli عزيز قبوليت رو تبريك مي‌گم

[juli]

دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم

سخن پیر مغان است به جان بنیوشیم

نیست در کس کرم و وقت طرب میگذرد

چاره آن نیست که سجاده به می بفروشیم

خوش هوایی است فرح بخش خدایا بفرست

نازنینی که برویش می گلگون نوشیم

پ.ن: فدات بشم عزیزم ممنون لیلا جان

[farshidshd]

من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هرچه کرد ان آشنا کرد

[juli]

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع

شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

کوه صبرم نرم شد چون موم از دست غمت

تا در آب و اتش عشقت گدازانم چو شمع

[farshidshd]

عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است
عاقلان ديوانه گردند از پي زنجير ما

[juli]

ایام گل چو عمر برفتن شتاب کرد

ساقی بدور باده گلگون شتاب کرد

[Lilac]

در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحی می ناب و سفینه غزل است

[farshidshd]

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد

[juli]

در آرزوی وصال حالی

عمری به فراق میگذلرم

امشب بگذشت خواهد از دوش

طوفان سرشگ اشکبارم

تا مرگ نگیردم گریبان

من دست ز دامنت ندارم

چون هیچ نشد به سعی حاصل

کام دل خسته فکارم

[farshidshd]

ماه خورشید نمایش زپس پرده ی زلف
آفتابیست که در پیش سحابی دارد