صفحه 2 از 2

Re: باران

ارسال شده: جمعه 15 شهریور 1387, 12:43 am
توسط rozegar
yes:

Re: باران

ارسال شده: دوشنبه 25 شهریور 1387, 8:17 pm
توسط mona_k
ولی من یاد این اهنگ امید میافتم که میگه:

باران می بارد امشب
دلم غم دارد امشب
ارام جان خسته ره می سپارد امشب
در نگاهت مانده چشمم
شاید از فکر سفر برگردی امشب
از تو دارم یادگاری
سردی این بوسه را پیوسته برلب
قطره قطره اشک چشمم
میچکد با نم نم باران به دامن
بسته ای بار سفر را
با تو ای عاشق ترین بد کرده ام من

رنگ چشمت رنگ دریا
سینه من دشت غم ها
یادم اید زیر باران با تو بودم با تو تنها
زیر باران با تو بودم زیر باران با تو تنها

باران می بارد امشب
تورو کم دارم امشب
ارام جان خسته ره می سپارد امشب
این کلام اخرینت برده میل زندگی را از سر من
گفته ای شاید بیایی از سفر اما نمیشه باور من
رفتنت را کرده باور
التماسم را ببین در این نگاهم
زیر باران گریه کردم
بلکه باران شوید از جانم گناهم

Re: باران

ارسال شده: دوشنبه 25 شهریور 1387, 8:30 pm
توسط mona_k
چتر هارا باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت

Re: باران

ارسال شده: سه‌شنبه 26 شهریور 1387, 5:55 pm
توسط parva
نگو دیره
که دلم بی تو می میره
بگو که همیشه عاشقم می مونی
ای عشق من
زیر بارون
زیر بارون به یاد تو گریه کردم
چرا رفتی؟
ای عشق من
بمون ،نرو تنهام نذار دلم می میره
صدات
صدای خنده هات یادم نمی ره
خدا
خدا تنها پناه دل خستگی هام
نرو تنهام نذار گریه ام می گیره

Re: باران

ارسال شده: سه‌شنبه 26 شهریور 1387, 6:06 pm
توسط parva
عاشق ها باران را دوست دارند
چرا که تنها زیر باران اشکهای عاشق مجالی برای خودنمایی ندارند yes:

Re: باران

ارسال شده: شنبه 20 مهر 1387, 7:49 pm
توسط parva
بارونو دوست دارم هنوز
چون تو رو یادم میاره
حس می کنم پیش منی
وقتی که بارون می باره
بارونو دوست دارم هنوز
بدون چتر و سرپناه
وقتی که حرفهای دلم
جا می گیرن توی یه آب
شونه به شونه می رفتیم
من و تو تو جشن بارون
حالا تو نیستی و خیسه
چشمهای منو بیابون
بارونو دوست داشتی یه روز
تو خلوت پیاده رو
حرف های پاییزی ما
مرداد داغ دست تو
بارونو دوست داشتی یه روز
عزیز هم عرصه ی من
بیا دوباره پا بزار تو کوچه ها قدم بزن
لا لا ،لا لا
شونه به شونه می رفتیم
من و تو تو جشن بارون
حالا تو نیستی و خیسه
چشمهای منو بیابون

تقدیم به تک ستارم

ارسال شده: دوشنبه 22 مهر 1387, 5:12 pm
توسط parva
ببار ای بارون ببار

با دلم گریه کن خون ببار

در شب تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ssb:

Re: باران

ارسال شده: سه‌شنبه 24 شهریور 1388, 4:44 pm
توسط ghaneei
باران می آید
و ما تا فرصتی
تا فرصت سلامی دیگر
خانه نشین می شویم
کاش نامه را به خط گریه می نوشتم ری را.
چرا باید از پس پیراهنی سپید
هی بی صدا و بی سایه بمیریم!
هی همین دل بی قرار من ری را!
کاش این همه آدمی
تنها با نوازش باران و تشنگی نسبتی می داشتند
ری را ! ری را !
تنها تکرار نام توست که می گویدم
دیدگانت خواهران باران اند ...

Re: باران

ارسال شده: شنبه 16 آبان 1388, 10:52 pm
توسط مهيار
باز باران



باز باران باز هم پیوند ما با قطره ها
باز باران , باز هم لبخند ما با قطره ها
سرکشی تازگی در این دل ماتم زده
یاد بادا وصل ما , سوگند ما با قطره ها
*****
باز باران باز هم , در عشق شیدا تر شدن
باز در چشمان خیس یار , زیبا تر شدن
باز هم عاشق شدن , مجنون شدن , لیلا شدن
یک قدم در جشن باران , قد دریا تر شدن
*****
باز باران باز هم این مردمان درگیر چتر
باز هم دل های خسته , بسته بر زنجیر چتر
باز هم در حسرت یک قطره آب از تازگی
مرده می ماند دل , این زندگان زیر چتر
*****
باز باران باز هم احساس پاک از تازگی
باز پر کرد این فضا را بوی خاک از تازگی
صورت ابری ما در التماس قطره ها
گل بیاندازد به رنگ ناز لاک از تازگی
*****
باز باران باز هم آمد نوایی دلپذیر
می نوازند گوش ما را با صدایی دلپذیر
قطره ها با ضربه های نرم خود بر این زمین
نت به نت رقصند گلها با هجایی دلپذیر
*****
باز باران باز هم یک آسمان رنگین کمان
باز هفتِ رنگ او در چشممانُ رنگین کمان
کودکی در جستجوی اش می دهد آواز سر
از سرای ما نرو , با ما بمان رنگین کمان
*****
باز باران باز هم یک قصه با صد خاطره
دل چه آرام است , انجایی که باشد خاطره
قصه گوی قصه های خیس بارانی شدم
عمر ما گر رفت , از ما آنچه ماند خاطره


م.ص

Re: باران

ارسال شده: یک‌شنبه 17 آبان 1388, 11:48 pm
توسط عسل
ديروزدوباره سرظهر
باخورشيدي كه وسط آسمون بود
داشت بارون مي باريد
درشت وپرصدا
چندتارعدوبرق وكلي غرش
آره
دوباره يكي دل آسمونو شكونده بود
معلوم نبود
آسمون دوباره چي ديده بود
كه اينجوري زارميزد
دل شكسته وملتهب
مي دوني؛پابه پاي آسمون
خودمو خالي كردم
چون همون لحظه توي ذهنم اومد
پس خدا
پس اون چي؟؟؟؟؟
من وآسمون كه دلمون شكسته

حتمااونم دلش شكسته
ولي اون
بازم طبق معمول
ساكت وصبور
فقط نگاه كرد
فقط نگاه كرد
دوباره به اين خلايق
هيچي نگفت
همون موقع بودكه آسمون
ميون گريه هاش
باهق هق عجيبي گفت
عجب صبري خدادارد

Re: باران

ارسال شده: شنبه 30 آبان 1388, 11:58 pm
توسط عسل
کوچیک تر که بودم فکر می کردم بارون اشک خداست ولی مگه خدا هم گریه می کنه چرا باید دل خدا بگیره!!!! دوست داشتم زیر بارون قدم بزنم تا بوی خدا رو حس کنم اشک خدا را تو یه کاسه جمع کنم تا هر وقت دلم گرفت کمی بنوشم تا پاک و آسمانی شوم! آسمان که خاکستری می شد دل منم ابری می شد حس میکرم که آدما دل خدا رو شکستند و یا از یاد خدا غافل شدند همه می گفتند باران رحمت خداست ولی حس کودکانه من می گفت خدا دلش از دست آدما گرفته

Re: باران

ارسال شده: دوشنبه 3 اسفند 1388, 6:26 pm
توسط peyman
باران دارد می‏بارد

اما چتر من باز است

زیر چتر قشنگم

چند تا جوجه‏ی ناز است

جوجه‏ها ترسیده‏اند

از قطره‏های باران

من آنها را می‏برم

آهسته توی ایوان

حالا جوجه‏های من

جیک جیک کنان می‏خوانند

جوجه‏های قشنگم

قدر مرا می‏دانند!

Re: باران

ارسال شده: دوشنبه 9 فروردین 1389, 2:25 pm
توسط marziyehkochooloo
هر وقت بارون می یاد همیشه این شعره تو ذهنم تداعی می شه sanj:

باز باران، با ترانه، با گهرهای فراوان، می خورد بر بام خانه،
یادم آرد روز باران، گردش یک روز دیرین، خوب و شیرین، shd:
توی جنگل های گیلان، کودکی ده ساله بودم،
شاد و خرم، نرم و نازک، جست و چابک، با دو پای کودکانه، go:
می دویدم همچو آهو، می پریدم از سر جو، دور می گشتم ز خانه... بس گوارا بود بارن!
به! چه زیبا بود باران! می شنیدم اندر این گوهر فشانی، رازهای جاودانی،
پندهای آسمانی، بشنو از من، کودک من، پیش چشم مرد فردا،
زندگانی، خواه تیره، خواه روشن،
هست زیبا، هست زیبا، هست زیبا str:

Re: باران

ارسال شده: چهارشنبه 30 تیر 1389, 3:41 pm
توسط Unknown
دلم که برایت تنگ می شود
قرآن قهوه ای را برمی دارم و دلتنگی هایم را بر برگ برگش گریه می کنم ،
دلت که تنگ می شود ابرها را با حرص بر هم می کوبی و باران می شود
بهانه ی این همه چتر ، چقدر دور شده ایم از هم ،من گریستن را از یاد برده ام و تو باران را ،
خدایا مگر رسم آسمان هم بی وفایی است؟

Reف: باران

ارسال شده: یک‌شنبه 17 مرداد 1389, 10:33 pm
توسط 6SlipKnoT6
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل ما پس چه کسی نقش تورا خواهد شست
<<سپهری>>