بهترين رماني كه تا حالا خونديد
مدیر انجمن: Moh3n II
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
پرفروش ترین کتاب رمان ایران بعد از انتقلاب
کتاب بامداد خمار نوشته فتانه حاج سید جوادی .من خودم این کتاب رو نخوندم ولی استقبال از این کتاب بی نظیر بوده و خیلی خیلی هم طرفدار داره پرفروش ترین کتاب تاریخ رمان ایران هم هست
خلاصه داستان:
رمان بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی یکی از پرفروشترین کتاب های ادبیات داستانی و رمانتیک ایران است که در سال ۱۳۷۴ منتشر شد.این کتاب در مدت ۱۰ سال ۳۰۰ هزار نسخه فروش داشت و بعضی از نوبتهای چاپ آن شمارگان ۱۰ هزار نسخه داشت. این کتاب همچنین توسط سوزان باغستانی به زبان آلمانی نیز ترجمه شده و درآن کشور به چاپهای متعددی با میانگین تیراژ ۱۰ هزار نسخه رسیدهاست .
قصه این رمان در مورد دختری ثروتمند است به نام سودابه که می خواهد با پسری ازدواج کند که از لحاظ مادی و خانوادگی با او هیج سنخیتی ندارد .
سودابه دختر جوان تحصیلکردهی ثروتمندی است که میخواهد با مردی که به قشر او نمیخورد ازدواج کند. مادر سودابه، وی را برای برحذر داشتن از این ازدواج به پند عمهی سودابه به نام محبوبه فرامیخواند و داستان “بامداد خمار”، داستان عبرتانگیز سیاهبختی محبوبه در زندگی با عشقاش رحیم است که از همان صفحات نخست داستان آغاز میگردد و تمام کتاب را دربرمیگیرد.
داستان در اوایل سلطنت رضاشاه اتفاق میافتد، اما به جز یکیدو مورد، مثل کشف حجاب، هیچ به مسائل سیاسی و اجتماعی زمانه اشارهای نمیگردد. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگردنجار میشود. خواستگارانش را رد میکند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت میکند تا خانواده به ازدواج او رضایت میدهد، اما او را طرد میکند به طوری که نه او اجازه دارد به خانوادهاش سری بزند و نه در طول هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، عضوی از خانواده به او سری میزند.
پدر محبوبه برایش خانهای کوچک میخرد و دکانی نیز برای نجاری رحیم و او را به حال خود رها میکند تا دخترک پانزده ساله با عشق خود، در خانوادهای که نمیشناسد، تنها زندگی بگذراند و از خودسری خود درس عبرت گیرد. تنها دایهی دختر اجازه دارد که ماهی یکبار سری به محبوبه بزند و مقداری خرجی از سوی پدر به محبوبه برساند. خرجیای که همه خرج شراب و زنبارگی رحیم میگردد و رحیم فقیر بیفرهنگ نهتنها قدر این دختر بافرهنگ اشرافی را نمیداند، بلکه او را تحقیر میکند و حتی کتک میزند.
مادر رحیم، اهریمنی است که زندگی زناشویی آنان را به جهنمی واقعی تبدیل میکند و از همان ابتدا در خانهی آنان ماندگار میشود و از آنجا که شغلش بنداندازی بوده است، زبان طعنه و زخمزبان و بیچاک و دهنش تعجبی برای محبوبه باقی نمیگذارد، چراکه مجبوبه این شغل را بشدت تحقیر میکند و خیلی راحت بیفرهنگیها، دوبههمزدنها، آتش سوزاندنهای مادرشوهر را ناشی از شغل پست و خاستگاه خانوادگیاش میبیند.
رحیم قدر دختر بصیرالملک را در خانهاش نمیشناسد و او را تا پستترین درجه نزول میدهد. دختری که در زندگیاش دست به سیاهسفید نزده، حال باید ظرف بشوید و کار خانه کند. محبوبه پسری به دنیا میآورد، و نیز فرزند دومش را سقط میکند و برای همیشه عقیم میشود. اما پسر پنج سالهاش در حوض خانهی همسایه بر اثر سهلانگاری مادرشوهرش غرق میشود. رحیم نه تنها هیچ علاقهای به بانوی ثروتمند و بافرهنگش که خانوادهاش را بخاطر زندگی با او زیر پا گذاشته نشان نمیدهد، بلکه میخواهد خانه و مغازهای را که پدر محبوبه، به نام دخترش کرده، تصاحب کند.
محبوبه پس از هفتسال از دست شوهر و مادرشوهرش فرار میکند و دوباره به پدرش پناه میبرد. از عشق به جز نفرت چیزی برجای نمانده است. طلاق میگیرد و با پسرعمویش منصور که سالها پیش خواستگار او بود و حال همسر و فرزندانی دارد، ازدواج میکند و همسر دوم او میشود. پس از ازدواج آهستهآهسته عاشق منصور میشود. هرچه معالجه میکند، بارآور نمیشود و نتیجهی خودسریها و هوسهایش را حال در بیفرزندی و همسردوم بودن مردی میبیند که مرد رویاهایش است و میانگارد که خود کرده را تدبیری نیست و نتیجهی حرفناشنوی از والدین چیزی جز سیاه بختی نخواهد بود.
لینک دانلود:
http://www.txt.ir/ebooks/storied/bamdad ... khomar.pdf
کتاب بامداد خمار نوشته فتانه حاج سید جوادی .من خودم این کتاب رو نخوندم ولی استقبال از این کتاب بی نظیر بوده و خیلی خیلی هم طرفدار داره پرفروش ترین کتاب تاریخ رمان ایران هم هست
خلاصه داستان:
رمان بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی یکی از پرفروشترین کتاب های ادبیات داستانی و رمانتیک ایران است که در سال ۱۳۷۴ منتشر شد.این کتاب در مدت ۱۰ سال ۳۰۰ هزار نسخه فروش داشت و بعضی از نوبتهای چاپ آن شمارگان ۱۰ هزار نسخه داشت. این کتاب همچنین توسط سوزان باغستانی به زبان آلمانی نیز ترجمه شده و درآن کشور به چاپهای متعددی با میانگین تیراژ ۱۰ هزار نسخه رسیدهاست .
قصه این رمان در مورد دختری ثروتمند است به نام سودابه که می خواهد با پسری ازدواج کند که از لحاظ مادی و خانوادگی با او هیج سنخیتی ندارد .
سودابه دختر جوان تحصیلکردهی ثروتمندی است که میخواهد با مردی که به قشر او نمیخورد ازدواج کند. مادر سودابه، وی را برای برحذر داشتن از این ازدواج به پند عمهی سودابه به نام محبوبه فرامیخواند و داستان “بامداد خمار”، داستان عبرتانگیز سیاهبختی محبوبه در زندگی با عشقاش رحیم است که از همان صفحات نخست داستان آغاز میگردد و تمام کتاب را دربرمیگیرد.
داستان در اوایل سلطنت رضاشاه اتفاق میافتد، اما به جز یکیدو مورد، مثل کشف حجاب، هیچ به مسائل سیاسی و اجتماعی زمانه اشارهای نمیگردد. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگردنجار میشود. خواستگارانش را رد میکند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت میکند تا خانواده به ازدواج او رضایت میدهد، اما او را طرد میکند به طوری که نه او اجازه دارد به خانوادهاش سری بزند و نه در طول هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، عضوی از خانواده به او سری میزند.
پدر محبوبه برایش خانهای کوچک میخرد و دکانی نیز برای نجاری رحیم و او را به حال خود رها میکند تا دخترک پانزده ساله با عشق خود، در خانوادهای که نمیشناسد، تنها زندگی بگذراند و از خودسری خود درس عبرت گیرد. تنها دایهی دختر اجازه دارد که ماهی یکبار سری به محبوبه بزند و مقداری خرجی از سوی پدر به محبوبه برساند. خرجیای که همه خرج شراب و زنبارگی رحیم میگردد و رحیم فقیر بیفرهنگ نهتنها قدر این دختر بافرهنگ اشرافی را نمیداند، بلکه او را تحقیر میکند و حتی کتک میزند.
مادر رحیم، اهریمنی است که زندگی زناشویی آنان را به جهنمی واقعی تبدیل میکند و از همان ابتدا در خانهی آنان ماندگار میشود و از آنجا که شغلش بنداندازی بوده است، زبان طعنه و زخمزبان و بیچاک و دهنش تعجبی برای محبوبه باقی نمیگذارد، چراکه مجبوبه این شغل را بشدت تحقیر میکند و خیلی راحت بیفرهنگیها، دوبههمزدنها، آتش سوزاندنهای مادرشوهر را ناشی از شغل پست و خاستگاه خانوادگیاش میبیند.
رحیم قدر دختر بصیرالملک را در خانهاش نمیشناسد و او را تا پستترین درجه نزول میدهد. دختری که در زندگیاش دست به سیاهسفید نزده، حال باید ظرف بشوید و کار خانه کند. محبوبه پسری به دنیا میآورد، و نیز فرزند دومش را سقط میکند و برای همیشه عقیم میشود. اما پسر پنج سالهاش در حوض خانهی همسایه بر اثر سهلانگاری مادرشوهرش غرق میشود. رحیم نه تنها هیچ علاقهای به بانوی ثروتمند و بافرهنگش که خانوادهاش را بخاطر زندگی با او زیر پا گذاشته نشان نمیدهد، بلکه میخواهد خانه و مغازهای را که پدر محبوبه، به نام دخترش کرده، تصاحب کند.
محبوبه پس از هفتسال از دست شوهر و مادرشوهرش فرار میکند و دوباره به پدرش پناه میبرد. از عشق به جز نفرت چیزی برجای نمانده است. طلاق میگیرد و با پسرعمویش منصور که سالها پیش خواستگار او بود و حال همسر و فرزندانی دارد، ازدواج میکند و همسر دوم او میشود. پس از ازدواج آهستهآهسته عاشق منصور میشود. هرچه معالجه میکند، بارآور نمیشود و نتیجهی خودسریها و هوسهایش را حال در بیفرزندی و همسردوم بودن مردی میبیند که مرد رویاهایش است و میانگارد که خود کرده را تدبیری نیست و نتیجهی حرفناشنوی از والدین چیزی جز سیاه بختی نخواهد بود.
لینک دانلود:
http://www.txt.ir/ebooks/storied/bamdad ... khomar.pdf
شهید دکتر مصطفی چمران
دکتری فیزیک هسته ای گرایش گداخت هسته ای از بزرگترین و یکی از معتبر ترین دانشگاه های دنیا برکلی کالیفرنیای امریکا-شاگرد اول دانشگاه برکلی از بین تمامی نوابغ و مغزهای دنیا-استاد تمام دانشگاه برکلی-عضو سازمان فضایی ناسا-عضو موسسه بزرگ و معتبر T&T امریکا-یکی از بزرگترین دانشمندان فیزیک اتمی دنیا-مرد خاکی جبه های جنوب لبنان-معاون نخست وزیر-وزیر دفاع-نماینده مجلس-و سردار جبه های جنوب سردار دهلاویه
---------------------------------------------
مصطفی میگفت: «در دنیا آدمهایی هستند که به ظاهر زندهاند. نفس میکشند. راه میروند، حرف میزنند، زندگی میکنند، اما در حقیقت اسیر دنیا، برده زندگی و ذلیل حوادث هستند. اینان برای آنکه نمیرند، آنقدر خود را کوچک میکنند که گویا مردهاند. اما انسانهای آزاده، ممکن است کوتاه زندگی کنند، ولی تا آنجا که زنده هستند، به راستی زندگی میکنند و با اختیار خود نفس میکشند. محکوم اراده دیگری نیستند. دیگران تسلیم او هستند».
دکتری فیزیک هسته ای گرایش گداخت هسته ای از بزرگترین و یکی از معتبر ترین دانشگاه های دنیا برکلی کالیفرنیای امریکا-شاگرد اول دانشگاه برکلی از بین تمامی نوابغ و مغزهای دنیا-استاد تمام دانشگاه برکلی-عضو سازمان فضایی ناسا-عضو موسسه بزرگ و معتبر T&T امریکا-یکی از بزرگترین دانشمندان فیزیک اتمی دنیا-مرد خاکی جبه های جنوب لبنان-معاون نخست وزیر-وزیر دفاع-نماینده مجلس-و سردار جبه های جنوب سردار دهلاویه
---------------------------------------------
مصطفی میگفت: «در دنیا آدمهایی هستند که به ظاهر زندهاند. نفس میکشند. راه میروند، حرف میزنند، زندگی میکنند، اما در حقیقت اسیر دنیا، برده زندگی و ذلیل حوادث هستند. اینان برای آنکه نمیرند، آنقدر خود را کوچک میکنند که گویا مردهاند. اما انسانهای آزاده، ممکن است کوتاه زندگی کنند، ولی تا آنجا که زنده هستند، به راستی زندگی میکنند و با اختیار خود نفس میکشند. محکوم اراده دیگری نیستند. دیگران تسلیم او هستند».
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
فكر نميكنم آقايون به اينجور كتابهايي علاقه داشته باشند يه عشق آبكي پر از مصائب خاله زنكي بيشتر به درد خانم هاي خانه داري ميخوره كه خودشونو جاي قهرمان بگذارند و از دست شوهر و مادرشوهر آه بكشند و اشك بريزندmehdijj نوشته شده:پرفروش ترین کتاب رمان ایران بعد از انتقلاب
کتاب بامداد خمار نوشته فتانه حاج سید جوادی .من خودم این کتاب رو نخوندم ولی استقبال از این کتاب بی نظیر بوده و خیلی خیلی هم طرفدار داره پرفروش ترین کتاب تاریخ رمان ایران هم هست
خلاصه داستان:
رمان بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی یکی از پرفروشترین کتاب های ادبیات داستانی و رمانتیک ایران است که در سال ۱۳۷۴ منتشر شد.این کتاب در مدت ۱۰ سال ۳۰۰ هزار نسخه فروش داشت و بعضی از نوبتهای چاپ آن شمارگان ۱۰ هزار نسخه داشت. این کتاب همچنین توسط سوزان باغستانی به زبان آلمانی نیز ترجمه شده و درآن کشور به چاپهای متعددی با میانگین تیراژ ۱۰ هزار نسخه رسیدهاست .
قصه این رمان در مورد دختری ثروتمند است به نام سودابه که می خواهد با پسری ازدواج کند که از لحاظ مادی و خانوادگی با او هیج سنخیتی ندارد .
سودابه دختر جوان تحصیلکردهی ثروتمندی است که میخواهد با مردی که به قشر او نمیخورد ازدواج کند. مادر سودابه، وی را برای برحذر داشتن از این ازدواج به پند عمهی سودابه به نام محبوبه فرامیخواند و داستان “بامداد خمار”، داستان عبرتانگیز سیاهبختی محبوبه در زندگی با عشقاش رحیم است که از همان صفحات نخست داستان آغاز میگردد و تمام کتاب را دربرمیگیرد.
داستان در اوایل سلطنت رضاشاه اتفاق میافتد، اما به جز یکیدو مورد، مثل کشف حجاب، هیچ به مسائل سیاسی و اجتماعی زمانه اشارهای نمیگردد. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگردنجار میشود. خواستگارانش را رد میکند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت میکند تا خانواده به ازدواج او رضایت میدهد، اما او را طرد میکند به طوری که نه او اجازه دارد به خانوادهاش سری بزند و نه در طول هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، عضوی از خانواده به او سری میزند.
پدر محبوبه برایش خانهای کوچک میخرد و دکانی نیز برای نجاری رحیم و او را به حال خود رها میکند تا دخترک پانزده ساله با عشق خود، در خانوادهای که نمیشناسد، تنها زندگی بگذراند و از خودسری خود درس عبرت گیرد. تنها دایهی دختر اجازه دارد که ماهی یکبار سری به محبوبه بزند و مقداری خرجی از سوی پدر به محبوبه برساند. خرجیای که همه خرج شراب و زنبارگی رحیم میگردد و رحیم فقیر بیفرهنگ نهتنها قدر این دختر بافرهنگ اشرافی را نمیداند، بلکه او را تحقیر میکند و حتی کتک میزند.
مادر رحیم، اهریمنی است که زندگی زناشویی آنان را به جهنمی واقعی تبدیل میکند و از همان ابتدا در خانهی آنان ماندگار میشود و از آنجا که شغلش بنداندازی بوده است، زبان طعنه و زخمزبان و بیچاک و دهنش تعجبی برای محبوبه باقی نمیگذارد، چراکه مجبوبه این شغل را بشدت تحقیر میکند و خیلی راحت بیفرهنگیها، دوبههمزدنها، آتش سوزاندنهای مادرشوهر را ناشی از شغل پست و خاستگاه خانوادگیاش میبیند.
رحیم قدر دختر بصیرالملک را در خانهاش نمیشناسد و او را تا پستترین درجه نزول میدهد. دختری که در زندگیاش دست به سیاهسفید نزده، حال باید ظرف بشوید و کار خانه کند. محبوبه پسری به دنیا میآورد، و نیز فرزند دومش را سقط میکند و برای همیشه عقیم میشود. اما پسر پنج سالهاش در حوض خانهی همسایه بر اثر سهلانگاری مادرشوهرش غرق میشود. رحیم نه تنها هیچ علاقهای به بانوی ثروتمند و بافرهنگش که خانوادهاش را بخاطر زندگی با او زیر پا گذاشته نشان نمیدهد، بلکه میخواهد خانه و مغازهای را که پدر محبوبه، به نام دخترش کرده، تصاحب کند.
محبوبه پس از هفتسال از دست شوهر و مادرشوهرش فرار میکند و دوباره به پدرش پناه میبرد. از عشق به جز نفرت چیزی برجای نمانده است. طلاق میگیرد و با پسرعمویش منصور که سالها پیش خواستگار او بود و حال همسر و فرزندانی دارد، ازدواج میکند و همسر دوم او میشود. پس از ازدواج آهستهآهسته عاشق منصور میشود. هرچه معالجه میکند، بارآور نمیشود و نتیجهی خودسریها و هوسهایش را حال در بیفرزندی و همسردوم بودن مردی میبیند که مرد رویاهایش است و میانگارد که خود کرده را تدبیری نیست و نتیجهی حرفناشنوی از والدین چیزی جز سیاه بختی نخواهد بود.
لینک دانلود:
http://www.txt.ir/ebooks/storied/bamdad ... khomar.pdf
از نظر اجتماعي هم تفاوت و اختلاف طبقاطي رو به تصوير ميكشه
جاذبه خاك به ماندن مي خواند،
وآن عهد باطني به رفتن...
عقل به ماندن مي خواند
و عشق،به رفتن...
و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معني شود.
سيد مرتضي آويني
وآن عهد باطني به رفتن...
عقل به ماندن مي خواند
و عشق،به رفتن...
و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معني شود.
سيد مرتضي آويني
- Moh3n II
- کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
- پست: 6572
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 10 تیر 1389, 9:10 pm
- محل اقامت: پونک
- تماس:
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
اگه یه رمان عاشقانه درست حسابی بهم معرفی کنید ممنون می شم....
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
من این کتاب رو دوبار خوندم واقعا رمان قشنگیه و خیلی هم نویسنده ش موفق بودهmehdijj نوشته شده:پرفروش ترین کتاب رمان ایران بعد از انتقلاب
کتاب بامداد خمار نوشته فتانه حاج سید جوادی .من خودم این کتاب رو نخوندم ولی استقبال از این کتاب بی نظیر بوده و خیلی خیلی هم طرفدار داره پرفروش ترین کتاب تاریخ رمان ایران هم هست
خلاصه داستان:
رمان بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی یکی از پرفروشترین کتاب های ادبیات داستانی و رمانتیک ایران است که در سال ۱۳۷۴ منتشر شد.این کتاب در مدت ۱۰ سال ۳۰۰ هزار نسخه فروش داشت و بعضی از نوبتهای چاپ آن شمارگان ۱۰ هزار نسخه داشت. این کتاب همچنین توسط سوزان باغستانی به زبان آلمانی نیز ترجمه شده و درآن کشور به چاپهای متعددی با میانگین تیراژ ۱۰ هزار نسخه رسیدهاست .
قصه این رمان در مورد دختری ثروتمند است به نام سودابه که می خواهد با پسری ازدواج کند که از لحاظ مادی و خانوادگی با او هیج سنخیتی ندارد .
سودابه دختر جوان تحصیلکردهی ثروتمندی است که میخواهد با مردی که به قشر او نمیخورد ازدواج کند. مادر سودابه، وی را برای برحذر داشتن از این ازدواج به پند عمهی سودابه به نام محبوبه فرامیخواند و داستان “بامداد خمار”، داستان عبرتانگیز سیاهبختی محبوبه در زندگی با عشقاش رحیم است که از همان صفحات نخست داستان آغاز میگردد و تمام کتاب را دربرمیگیرد.
داستان در اوایل سلطنت رضاشاه اتفاق میافتد، اما به جز یکیدو مورد، مثل کشف حجاب، هیچ به مسائل سیاسی و اجتماعی زمانه اشارهای نمیگردد. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگردنجار میشود. خواستگارانش را رد میکند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت میکند تا خانواده به ازدواج او رضایت میدهد، اما او را طرد میکند به طوری که نه او اجازه دارد به خانوادهاش سری بزند و نه در طول هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، عضوی از خانواده به او سری میزند.
پدر محبوبه برایش خانهای کوچک میخرد و دکانی نیز برای نجاری رحیم و او را به حال خود رها میکند تا دخترک پانزده ساله با عشق خود، در خانوادهای که نمیشناسد، تنها زندگی بگذراند و از خودسری خود درس عبرت گیرد. تنها دایهی دختر اجازه دارد که ماهی یکبار سری به محبوبه بزند و مقداری خرجی از سوی پدر به محبوبه برساند. خرجیای که همه خرج شراب و زنبارگی رحیم میگردد و رحیم فقیر بیفرهنگ نهتنها قدر این دختر بافرهنگ اشرافی را نمیداند، بلکه او را تحقیر میکند و حتی کتک میزند.
مادر رحیم، اهریمنی است که زندگی زناشویی آنان را به جهنمی واقعی تبدیل میکند و از همان ابتدا در خانهی آنان ماندگار میشود و از آنجا که شغلش بنداندازی بوده است، زبان طعنه و زخمزبان و بیچاک و دهنش تعجبی برای محبوبه باقی نمیگذارد، چراکه مجبوبه این شغل را بشدت تحقیر میکند و خیلی راحت بیفرهنگیها، دوبههمزدنها، آتش سوزاندنهای مادرشوهر را ناشی از شغل پست و خاستگاه خانوادگیاش میبیند.
رحیم قدر دختر بصیرالملک را در خانهاش نمیشناسد و او را تا پستترین درجه نزول میدهد. دختری که در زندگیاش دست به سیاهسفید نزده، حال باید ظرف بشوید و کار خانه کند. محبوبه پسری به دنیا میآورد، و نیز فرزند دومش را سقط میکند و برای همیشه عقیم میشود. اما پسر پنج سالهاش در حوض خانهی همسایه بر اثر سهلانگاری مادرشوهرش غرق میشود. رحیم نه تنها هیچ علاقهای به بانوی ثروتمند و بافرهنگش که خانوادهاش را بخاطر زندگی با او زیر پا گذاشته نشان نمیدهد، بلکه میخواهد خانه و مغازهای را که پدر محبوبه، به نام دخترش کرده، تصاحب کند.
محبوبه پس از هفتسال از دست شوهر و مادرشوهرش فرار میکند و دوباره به پدرش پناه میبرد. از عشق به جز نفرت چیزی برجای نمانده است. طلاق میگیرد و با پسرعمویش منصور که سالها پیش خواستگار او بود و حال همسر و فرزندانی دارد، ازدواج میکند و همسر دوم او میشود. پس از ازدواج آهستهآهسته عاشق منصور میشود. هرچه معالجه میکند، بارآور نمیشود و نتیجهی خودسریها و هوسهایش را حال در بیفرزندی و همسردوم بودن مردی میبیند که مرد رویاهایش است و میانگارد که خود کرده را تدبیری نیست و نتیجهی حرفناشنوی از والدین چیزی جز سیاه بختی نخواهد بود.
لینک دانلود:
http://www.txt.ir/ebooks/storied/bamdad ... khomar.pdf
در ضمن نه تنها خانوما که من اقایون رو هم دیدم که این کتاب رو خوندن و خوششون اومده
نبوده
............. نیست
........................ نخواهد بود
از تو عزیزتر
.............کسی برای من...
............. نیست
........................ نخواهد بود
از تو عزیزتر
.............کسی برای من...
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
Moh3n.Cinema نوشته شده:اگه یه رمان عاشقانه درست حسابی بهم معرفی کنید ممنون می شم....
دالان بهشت نازی صفوی
پی دی اف این کتاب رو می تونید از سایت زیر پیدا کنید
شرمنده وقت ندارم لینکشو براتون پیدا کنم ولی قبلا از اینجا دانلود کردم
www.farsiebook.com
نبوده
............. نیست
........................ نخواهد بود
از تو عزیزتر
.............کسی برای من...
............. نیست
........................ نخواهد بود
از تو عزیزتر
.............کسی برای من...
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
خدايي نكرده نميخوام به سليقه كسي توهين بشه اين چيزها كاملا سليقه اي است و مناسب دوره اي خاص شايد به خاطر اينه كه من اين كتابا رو چهارده پانزدهسالگي بوسيدم گذاشتم كنارعسل نوشته شده:من این کتاب رو دوبار خوندم واقعا رمان قشنگیه و خیلی هم نویسنده ش موفق بودهmehdijj نوشته شده:پرفروش ترین کتاب رمان ایران بعد از انتقلاب
کتاب بامداد خمار نوشته فتانه حاج سید جوادی .من خودم این کتاب رو نخوندم ولی استقبال از این کتاب بی نظیر بوده و خیلی خیلی هم طرفدار داره پرفروش ترین کتاب تاریخ رمان ایران هم هست
خلاصه داستان:
رمان بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی یکی از پرفروشترین کتاب های ادبیات داستانی و رمانتیک ایران است که در سال ۱۳۷۴ منتشر شد.این کتاب در مدت ۱۰ سال ۳۰۰ هزار نسخه فروش داشت و بعضی از نوبتهای چاپ آن شمارگان ۱۰ هزار نسخه داشت. این کتاب همچنین توسط سوزان باغستانی به زبان آلمانی نیز ترجمه شده و درآن کشور به چاپهای متعددی با میانگین تیراژ ۱۰ هزار نسخه رسیدهاست .
قصه این رمان در مورد دختری ثروتمند است به نام سودابه که می خواهد با پسری ازدواج کند که از لحاظ مادی و خانوادگی با او هیج سنخیتی ندارد .
سودابه دختر جوان تحصیلکردهی ثروتمندی است که میخواهد با مردی که به قشر او نمیخورد ازدواج کند. مادر سودابه، وی را برای برحذر داشتن از این ازدواج به پند عمهی سودابه به نام محبوبه فرامیخواند و داستان “بامداد خمار”، داستان عبرتانگیز سیاهبختی محبوبه در زندگی با عشقاش رحیم است که از همان صفحات نخست داستان آغاز میگردد و تمام کتاب را دربرمیگیرد.
داستان در اوایل سلطنت رضاشاه اتفاق میافتد، اما به جز یکیدو مورد، مثل کشف حجاب، هیچ به مسائل سیاسی و اجتماعی زمانه اشارهای نمیگردد. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگردنجار میشود. خواستگارانش را رد میکند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت میکند تا خانواده به ازدواج او رضایت میدهد، اما او را طرد میکند به طوری که نه او اجازه دارد به خانوادهاش سری بزند و نه در طول هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، عضوی از خانواده به او سری میزند.
پدر محبوبه برایش خانهای کوچک میخرد و دکانی نیز برای نجاری رحیم و او را به حال خود رها میکند تا دخترک پانزده ساله با عشق خود، در خانوادهای که نمیشناسد، تنها زندگی بگذراند و از خودسری خود درس عبرت گیرد. تنها دایهی دختر اجازه دارد که ماهی یکبار سری به محبوبه بزند و مقداری خرجی از سوی پدر به محبوبه برساند. خرجیای که همه خرج شراب و زنبارگی رحیم میگردد و رحیم فقیر بیفرهنگ نهتنها قدر این دختر بافرهنگ اشرافی را نمیداند، بلکه او را تحقیر میکند و حتی کتک میزند.
مادر رحیم، اهریمنی است که زندگی زناشویی آنان را به جهنمی واقعی تبدیل میکند و از همان ابتدا در خانهی آنان ماندگار میشود و از آنجا که شغلش بنداندازی بوده است، زبان طعنه و زخمزبان و بیچاک و دهنش تعجبی برای محبوبه باقی نمیگذارد، چراکه مجبوبه این شغل را بشدت تحقیر میکند و خیلی راحت بیفرهنگیها، دوبههمزدنها، آتش سوزاندنهای مادرشوهر را ناشی از شغل پست و خاستگاه خانوادگیاش میبیند.
رحیم قدر دختر بصیرالملک را در خانهاش نمیشناسد و او را تا پستترین درجه نزول میدهد. دختری که در زندگیاش دست به سیاهسفید نزده، حال باید ظرف بشوید و کار خانه کند. محبوبه پسری به دنیا میآورد، و نیز فرزند دومش را سقط میکند و برای همیشه عقیم میشود. اما پسر پنج سالهاش در حوض خانهی همسایه بر اثر سهلانگاری مادرشوهرش غرق میشود. رحیم نه تنها هیچ علاقهای به بانوی ثروتمند و بافرهنگش که خانوادهاش را بخاطر زندگی با او زیر پا گذاشته نشان نمیدهد، بلکه میخواهد خانه و مغازهای را که پدر محبوبه، به نام دخترش کرده، تصاحب کند.
محبوبه پس از هفتسال از دست شوهر و مادرشوهرش فرار میکند و دوباره به پدرش پناه میبرد. از عشق به جز نفرت چیزی برجای نمانده است. طلاق میگیرد و با پسرعمویش منصور که سالها پیش خواستگار او بود و حال همسر و فرزندانی دارد، ازدواج میکند و همسر دوم او میشود. پس از ازدواج آهستهآهسته عاشق منصور میشود. هرچه معالجه میکند، بارآور نمیشود و نتیجهی خودسریها و هوسهایش را حال در بیفرزندی و همسردوم بودن مردی میبیند که مرد رویاهایش است و میانگارد که خود کرده را تدبیری نیست و نتیجهی حرفناشنوی از والدین چیزی جز سیاه بختی نخواهد بود.
لینک دانلود:
http://www.txt.ir/ebooks/storied/bamdad ... khomar.pdf
در ضمن نه تنها خانوما که من اقایون رو هم دیدم که این کتاب رو خوندن و خوششون اومده
شايد دليل اين نوع قضاوت من اينه كه مرداي اطرافم اهل صنعت و منطق2*2=4 هستند كه من اينجوري قضاوت مي كنم
آخرین ویرایش توسط دخترپارس در چهارشنبه 31 شهریور 1389, 12:13 am، در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
جاذبه خاك به ماندن مي خواند،
وآن عهد باطني به رفتن...
عقل به ماندن مي خواند
و عشق،به رفتن...
و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معني شود.
سيد مرتضي آويني
وآن عهد باطني به رفتن...
عقل به ماندن مي خواند
و عشق،به رفتن...
و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معني شود.
سيد مرتضي آويني
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
وقتي اسم كتابهاي عاشقانه مياد ياد شيرين مودب پور مي افتم كه تا پنج صبح بيدار موندم كه تموم بشه وقتي متوجه شدم75 درصد كتاب سر كار بودم و يارو خواب بوده از عصبانيت رفتم زير دوش آب سرد ولي ازهمه اينها گذشته دالان بهشت كتاب فوق العاده ايست مطالعه بفرماييدعسل نوشته شده:Moh3n.Cinema نوشته شده:اگه یه رمان عاشقانه درست حسابی بهم معرفی کنید ممنون می شم....
دالان بهشت نازی صفوی
پی دی اف این کتاب رو می تونید از سایت زیر پیدا کنید
شرمنده وقت ندارم لینکشو براتون پیدا کنم ولی قبلا از اینجا دانلود کردم
http://www.farsiebook.com
پشت نيزارها هم جالبه از نويسنده باغ مارشال كه هردو كتاب هم پرفروش بوده اند البته اين نويسنه يك كتاب داره به نام وسوسه هاي خانه مادر بزرگ كه ازايدو كتاب كم ندارد
جاذبه خاك به ماندن مي خواند،
وآن عهد باطني به رفتن...
عقل به ماندن مي خواند
و عشق،به رفتن...
و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معني شود.
سيد مرتضي آويني
وآن عهد باطني به رفتن...
عقل به ماندن مي خواند
و عشق،به رفتن...
و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معني شود.
سيد مرتضي آويني
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
عسل نوشته شده:من این کتاب رو دوبار خوندم واقعا رمان قشنگیه و خیلی هم نویسنده ش موفق بودهmehdijj نوشته شده:پرفروش ترین کتاب رمان ایران بعد از انتقلاب
کتاب بامداد خمار نوشته فتانه حاج سید جوادی .من خودم این کتاب رو نخوندم ولی استقبال از این کتاب بی نظیر بوده و خیلی خیلی هم طرفدار داره پرفروش ترین کتاب تاریخ رمان ایران هم هست
خلاصه داستان:
رمان بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی یکی از پرفروشترین کتاب های ادبیات داستانی و رمانتیک ایران است که در سال ۱۳۷۴ منتشر شد.این کتاب در مدت ۱۰ سال ۳۰۰ هزار نسخه فروش داشت و بعضی از نوبتهای چاپ آن شمارگان ۱۰ هزار نسخه داشت. این کتاب همچنین توسط سوزان باغستانی به زبان آلمانی نیز ترجمه شده و درآن کشور به چاپهای متعددی با میانگین تیراژ ۱۰ هزار نسخه رسیدهاست .
قصه این رمان در مورد دختری ثروتمند است به نام سودابه که می خواهد با پسری ازدواج کند که از لحاظ مادی و خانوادگی با او هیج سنخیتی ندارد .
سودابه دختر جوان تحصیلکردهی ثروتمندی است که میخواهد با مردی که به قشر او نمیخورد ازدواج کند. مادر سودابه، وی را برای برحذر داشتن از این ازدواج به پند عمهی سودابه به نام محبوبه فرامیخواند و داستان “بامداد خمار”، داستان عبرتانگیز سیاهبختی محبوبه در زندگی با عشقاش رحیم است که از همان صفحات نخست داستان آغاز میگردد و تمام کتاب را دربرمیگیرد.
داستان در اوایل سلطنت رضاشاه اتفاق میافتد، اما به جز یکیدو مورد، مثل کشف حجاب، هیچ به مسائل سیاسی و اجتماعی زمانه اشارهای نمیگردد. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگردنجار میشود. خواستگارانش را رد میکند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت میکند تا خانواده به ازدواج او رضایت میدهد، اما او را طرد میکند به طوری که نه او اجازه دارد به خانوادهاش سری بزند و نه در طول هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، عضوی از خانواده به او سری میزند.
پدر محبوبه برایش خانهای کوچک میخرد و دکانی نیز برای نجاری رحیم و او را به حال خود رها میکند تا دخترک پانزده ساله با عشق خود، در خانوادهای که نمیشناسد، تنها زندگی بگذراند و از خودسری خود درس عبرت گیرد. تنها دایهی دختر اجازه دارد که ماهی یکبار سری به محبوبه بزند و مقداری خرجی از سوی پدر به محبوبه برساند. خرجیای که همه خرج شراب و زنبارگی رحیم میگردد و رحیم فقیر بیفرهنگ نهتنها قدر این دختر بافرهنگ اشرافی را نمیداند، بلکه او را تحقیر میکند و حتی کتک میزند.
مادر رحیم، اهریمنی است که زندگی زناشویی آنان را به جهنمی واقعی تبدیل میکند و از همان ابتدا در خانهی آنان ماندگار میشود و از آنجا که شغلش بنداندازی بوده است، زبان طعنه و زخمزبان و بیچاک و دهنش تعجبی برای محبوبه باقی نمیگذارد، چراکه مجبوبه این شغل را بشدت تحقیر میکند و خیلی راحت بیفرهنگیها، دوبههمزدنها، آتش سوزاندنهای مادرشوهر را ناشی از شغل پست و خاستگاه خانوادگیاش میبیند.
رحیم قدر دختر بصیرالملک را در خانهاش نمیشناسد و او را تا پستترین درجه نزول میدهد. دختری که در زندگیاش دست به سیاهسفید نزده، حال باید ظرف بشوید و کار خانه کند. محبوبه پسری به دنیا میآورد، و نیز فرزند دومش را سقط میکند و برای همیشه عقیم میشود. اما پسر پنج سالهاش در حوض خانهی همسایه بر اثر سهلانگاری مادرشوهرش غرق میشود. رحیم نه تنها هیچ علاقهای به بانوی ثروتمند و بافرهنگش که خانوادهاش را بخاطر زندگی با او زیر پا گذاشته نشان نمیدهد، بلکه میخواهد خانه و مغازهای را که پدر محبوبه، به نام دخترش کرده، تصاحب کند.
محبوبه پس از هفتسال از دست شوهر و مادرشوهرش فرار میکند و دوباره به پدرش پناه میبرد. از عشق به جز نفرت چیزی برجای نمانده است. طلاق میگیرد و با پسرعمویش منصور که سالها پیش خواستگار او بود و حال همسر و فرزندانی دارد، ازدواج میکند و همسر دوم او میشود. پس از ازدواج آهستهآهسته عاشق منصور میشود. هرچه معالجه میکند، بارآور نمیشود و نتیجهی خودسریها و هوسهایش را حال در بیفرزندی و همسردوم بودن مردی میبیند که مرد رویاهایش است و میانگارد که خود کرده را تدبیری نیست و نتیجهی حرفناشنوی از والدین چیزی جز سیاه بختی نخواهد بود.
لینک دانلود:
http://www.txt.ir/ebooks/storied/bamdad ... khomar.pdf
در ضمن نه تنها خانوما که من اقایون رو هم دیدم که این کتاب رو خوندن و خوششون اومده
شب سراب در جواب اين كتاب نوشته شده از طرف مرد قصه
جاذبه خاك به ماندن مي خواند،
وآن عهد باطني به رفتن...
عقل به ماندن مي خواند
و عشق،به رفتن...
و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معني شود.
سيد مرتضي آويني
وآن عهد باطني به رفتن...
عقل به ماندن مي خواند
و عشق،به رفتن...
و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معني شود.
سيد مرتضي آويني
- Moh3n II
- کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
- پست: 6572
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 10 تیر 1389, 9:10 pm
- محل اقامت: پونک
- تماس:
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
شما خیلی به ادبیات و فرهنگ و هنر علاقه دارین. واقا تبریک میگم بهتون خانوم دختر پارس...دخترپارس نوشته شده:وقتي اسم كتابهاي عاشقانه مياد ياد شيرين مودب پور مي افتم كه تا پنج صبح بيدار موندم كه تموم بشه وقتي متوجه شدم75 درصد كتاب سر كار بودم و يارو خواب بوده از عصبانيت رفتم زير دوش آب سرد ولي ازهمه اينها گذشته دالان بهشت كتاب فوق العاده ايست مطالعه بفرماييدعسل نوشته شده:Moh3n.Cinema نوشته شده:اگه یه رمان عاشقانه درست حسابی بهم معرفی کنید ممنون می شم....
دالان بهشت نازی صفوی
پی دی اف این کتاب رو می تونید از سایت زیر پیدا کنید
شرمنده وقت ندارم لینکشو براتون پیدا کنم ولی قبلا از اینجا دانلود کردم
http://www.farsiebook.com
پشت نيزارها هم جالبه از نويسنده باغ مارشال كه هردو كتاب هم پرفروش بوده اند البته اين نويسنه يك كتاب داره به نام وسوسه هاي خانه مادر بزرگ كه ازايدو كتاب كم ندارد
ان شا الله بیشتر بتونم ازتون یاد بگیرم ...
این کتابا رم حتما می رم دنبالش.
اگه بازم ذهنتون یاری کرد معرفی کنید بهم. چون ظاهرا شما خیلی کتابخوندین اونم تو نوجوانی. من تازه شروع کردم..
بازم ممنونم ازت...
راستی راجع ب اینکه گفتی شاهکرا قرن رو ازدست دادی یادته؟ دیر نشده هنوزم می تونی شروع کنی...
با علاقه ای که داری می تونی 1 ماهه 7 جلد رو تموم کنی
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ببينيد كلا وقتي شروع به كتاب خوندن كنيد اول از روي نياز سنتون كتاب رو انتخاب مي كنيد بعد ازمدتي مطالعه ديگه از همه كتابها تو يه زمينه و يه تيپ نويسنده اشباع ميشيد ديگه كتابهاي تخيلي نوجواني رو دوست نداريد ديگه سنتون از رمانهاي عاشقانه كه زير نيمكتهاي مدرسه رد و بدل مشه ميگذره و سير ميشيد ديگه تشنه هيجان هاي داستانهاي پليسي نيستيد حرف تازه اي مي خواد و دنبال مطلب جديدي مي گرديد
اصلا تا حالا توجه كرديد كه خانم ها وآقايوني كه پنج دهه از سنشون گذشته توي نمايشگاه كتاب فقط پي كتابهاي عرفاني وكتب تاريخي سنگين و مسند هستند چون همه اين رويا هاي ما براشون خاطره شده يا به قول مادربزرگم اوني كه ما چرونديم اونا پروندن
اينو بذاريد به حساب سنم كه سه چهارسالي از شماها بزرگترم
اصلا تا حالا توجه كرديد كه خانم ها وآقايوني كه پنج دهه از سنشون گذشته توي نمايشگاه كتاب فقط پي كتابهاي عرفاني وكتب تاريخي سنگين و مسند هستند چون همه اين رويا هاي ما براشون خاطره شده يا به قول مادربزرگم اوني كه ما چرونديم اونا پروندن
اينو بذاريد به حساب سنم كه سه چهارسالي از شماها بزرگترم
جاذبه خاك به ماندن مي خواند،
وآن عهد باطني به رفتن...
عقل به ماندن مي خواند
و عشق،به رفتن...
و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معني شود.
سيد مرتضي آويني
وآن عهد باطني به رفتن...
عقل به ماندن مي خواند
و عشق،به رفتن...
و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معني شود.
سيد مرتضي آويني
- Moh3n II
- کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
- پست: 6572
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 10 تیر 1389, 9:10 pm
- محل اقامت: پونک
- تماس:
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
دخترپارس نوشته شده:ببينيد كلا وقتي شروع به كتاب خوندن كنيد اول از روي نياز سنتون كتاب رو انتخاب مي كنيد بعد ازمدتي مطالعه ديگه از همه كتابها تو يه زمينه و يه تيپ نويسنده اشباع ميشيد ديگه كتابهاي تخيلي نوجواني رو دوست نداريد ديگه سنتون از رمانهاي عاشقانه كه زير نيمكتهاي مدرسه رد و بدل مشه ميگذره و سير ميشيد ديگه تشنه هيجان هاي داستانهاي پليسي نيستيد حرف تازه اي مي خواد و دنبال مطلب جديدي مي گرديد
اصلا تا حالا توجه كرديد كه خانم ها وآقايوني كه پنج دهه از سنشون گذشته توي نمايشگاه كتاب فقط پي كتابهاي عرفاني وكتب تاريخي سنگين و مسند هستند چون همه اين رويا هاي ما براشون خاطره شده يا به قول مادربزرگم اوني كه ما چرونديم اونا پروندن
اره آره راست میگی..
من شاید 2 سال دیگه مثلا دیگه عاشقانه نخونم....
یاد چهل ساگی افتادم... عاشقانه ای برای همه
ممنونم از راهنماییات. خیلی خوب بود و تو اطلاعات زیادی داری ها
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
من به شما كتابهاي اسماعيل فصيح رو پيشنهاد ميكنمMoh3n.Cinema نوشته شده:دخترپارس نوشته شده:ببينيد كلا وقتي شروع به كتاب خوندن كنيد اول از روي نياز سنتون كتاب رو انتخاب مي كنيد بعد ازمدتي مطالعه ديگه از همه كتابها تو يه زمينه و يه تيپ نويسنده اشباع ميشيد ديگه كتابهاي تخيلي نوجواني رو دوست نداريد ديگه سنتون از رمانهاي عاشقانه كه زير نيمكتهاي مدرسه رد و بدل مشه ميگذره و سير ميشيد ديگه تشنه هيجان هاي داستانهاي پليسي نيستيد حرف تازه اي مي خواد و دنبال مطلب جديدي مي گرديد
اصلا تا حالا توجه كرديد كه خانم ها وآقايوني كه پنج دهه از سنشون گذشته توي نمايشگاه كتاب فقط پي كتابهاي عرفاني وكتب تاريخي سنگين و مسند هستند چون همه اين رويا هاي ما براشون خاطره شده يا به قول مادربزرگم اوني كه ما چرونديم اونا پروندن
اره آره راست میگی..
من شاید 2 سال دیگه مثلا دیگه عاشقانه نخونم....
یاد چهل ساگی افتادم... عاشقانه ای برای همه
ممنونم از راهنماییات. خیلی خوب بود و تو اطلاعات زیادی داری ها
فصيح يه نويسنده پركار و مردمي است كه ازدهه 40 شروع به نوشتن كرده تاهمين دهه هاي 70 80 مترجم قوي اي بود كارمند و مدرس دانشگاهاي شركت نفت بود
پا به پاي مردم ايران در همه فراز نشيب هاي اين سالها اومده وبچه تهران بودنشو حفظ كرده وقتي كتاباشو مي خونيد انگار همه جو هاي حاكم بر تهرانو توي اين سالها شخصا حس كرديد
چند تا از كتاباش با سال تاليف
شراب خام 47
دل كور 51
داستان جاويد59
ثريا در اغما53
درد سياوش64
زمستان62 66
شهباز جغدان 69
فرار فروهر 72(به نظر من بهترين و قوي ترين كتابش)
باده كهن 73 اينم فوق العاده است
اسير زمان73
لاله برافروخت
جاذبه خاك به ماندن مي خواند،
وآن عهد باطني به رفتن...
عقل به ماندن مي خواند
و عشق،به رفتن...
و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معني شود.
سيد مرتضي آويني
وآن عهد باطني به رفتن...
عقل به ماندن مي خواند
و عشق،به رفتن...
و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معني شود.
سيد مرتضي آويني
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
دوستان :
به نظر من اگه مي خواهيد شروع كنيد به كتاب خواندن ... نريد سراغ رمان هاي طولاني و خيلي خيلي بلند ...
هميشه سعي كنيد با يك انتخاب منطقي و كتاب سبك شروع كنيد تا كتاب هاي سنگين ..
بعد هميشه يه رمان كه نبايد مسايل عشقي رو دنبال كنه و ما براش پول بديم .. به نظر من رمان هاي آرمان گرا بهترين حالت از يك رمان هست ...
من آخرين كتابي كه خوندم ... حالا خارج از بحث رمان . ... " پروين دختر ساسان " از صادق هدايت بود ... و" پدر ، مادر ، ما متهميم " از دكتر شريعتي بود ... واقعا پيشنهاد ميكنم حتما بخونيد
البته خيلي ازشون گذشه ... حالا دارم دنبال مي كنم كه يك كتاب خوب شروع كنم به خوندن
بهترين رماني هم كه تا حالا خوندم : " هبوط در كوير " از دكتر علي شريعتي
واقعا من رو ميبرد در همون حالات و سير و گشت هاش
به نظر من اگه مي خواهيد شروع كنيد به كتاب خواندن ... نريد سراغ رمان هاي طولاني و خيلي خيلي بلند ...
هميشه سعي كنيد با يك انتخاب منطقي و كتاب سبك شروع كنيد تا كتاب هاي سنگين ..
بعد هميشه يه رمان كه نبايد مسايل عشقي رو دنبال كنه و ما براش پول بديم .. به نظر من رمان هاي آرمان گرا بهترين حالت از يك رمان هست ...
من آخرين كتابي كه خوندم ... حالا خارج از بحث رمان . ... " پروين دختر ساسان " از صادق هدايت بود ... و" پدر ، مادر ، ما متهميم " از دكتر شريعتي بود ... واقعا پيشنهاد ميكنم حتما بخونيد
البته خيلي ازشون گذشه ... حالا دارم دنبال مي كنم كه يك كتاب خوب شروع كنم به خوندن
بهترين رماني هم كه تا حالا خوندم : " هبوط در كوير " از دكتر علي شريعتي
واقعا من رو ميبرد در همون حالات و سير و گشت هاش
روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو
کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو
درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم
بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم
کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو
درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم
بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم
- Moh3n II
- کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
- پست: 6572
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 10 تیر 1389, 9:10 pm
- محل اقامت: پونک
- تماس:
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
KuhyaR نوشته شده:دوستان :
به نظر من اگه مي خواهيد شروع كنيد به كتاب خواندن ... نريد سراغ رمان هاي طولاني و خيلي خيلي بلند ...
هميشه سعي كنيد با يك انتخاب منطقي و كتاب سبك شروع كنيد تا كتاب هاي سنگين ..
بعد هميشه يه رمان كه نبايد مسايل عشقي رو دنبال كنه و ما براش پول بديم .. به نظر من رمان هاي آرمان گرا بهترين حالت از يك رمان هست ...
من آخرين كتابي كه خوندم ... حالا خارج از بحث رمان . ... " پروين دختر ساسان " از صادق هدايت بود ... و" پدر ، مادر ، ما متهميم " از دكتر شريعتي بود ... واقعا پيشنهاد ميكنم حتما بخونيد
البته خيلي ازشون گذشه ... حالا دارم دنبال مي كنم كه يك كتاب خوب شروع كنم به خوندن
بهترين رماني هم كه تا حالا خوندم : " هبوط در كوير " از دكتر علي شريعتي
واقعا من رو ميبرد در همون حالات و سير و گشت هاش
بله کوهیار جان...
اینم در نظر بگیر که همونطور که دختر پارس عزیز گفت تو شرایط سنی علاقه انسان تغییر می کنه نسبت به موضوع.
مثلا من الان دنبال عاشقانه ام دیگه....
دالان بهشت رو دارم می خونم
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
سلام
براتون يه رمان كوتاه و سبك ميگذارم كه عاشقانه نيست و منطقي ايست و از زندگي امروز مردم شهرنشين ميگويد.
پرنده ي من
فريبا وفي
بهترين رمان سال1381بنياد گلشيري
بهترين رمان سال1381جايزه ادبي يلدا
تقدير شده توسط داوران جايزه مهرگان ادب سال1381
تقدير شده توسط داوران جايزه ادبي اصفهان سال1381
پشت جلد
امير از سكوت هاي من كلافه مي شد.سكوت من اورا مي ترساند.كم كم عادت به پر حرفي پيدا كردم حتي در مواقعي كه لازم نبود.سالها بعد ياد گرفتم كه حرف مي تواند حتي مخفيگاهي بهتر از سكوت باشد.
براتون يه رمان كوتاه و سبك ميگذارم كه عاشقانه نيست و منطقي ايست و از زندگي امروز مردم شهرنشين ميگويد.
پرنده ي من
فريبا وفي
بهترين رمان سال1381بنياد گلشيري
بهترين رمان سال1381جايزه ادبي يلدا
تقدير شده توسط داوران جايزه مهرگان ادب سال1381
تقدير شده توسط داوران جايزه ادبي اصفهان سال1381
پشت جلد
امير از سكوت هاي من كلافه مي شد.سكوت من اورا مي ترساند.كم كم عادت به پر حرفي پيدا كردم حتي در مواقعي كه لازم نبود.سالها بعد ياد گرفتم كه حرف مي تواند حتي مخفيگاهي بهتر از سكوت باشد.
جاذبه خاك به ماندن مي خواند،
وآن عهد باطني به رفتن...
عقل به ماندن مي خواند
و عشق،به رفتن...
و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معني شود.
سيد مرتضي آويني
وآن عهد باطني به رفتن...
عقل به ماندن مي خواند
و عشق،به رفتن...
و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معني شود.
سيد مرتضي آويني