خدایا کمکمون کن

در این قسمت میتونید به بحث در مورد کنکور کاردانی به کارشناسی بپردازید

مدیران انجمن: Parsian، rosa_127، Moh3n II، مدیران

قفل شده
آواتار کاربر
شیرین
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 146
تاریخ عضویت: جمعه 1 تیر 1386, 5:42 pm

خدایا کمکمون کن

پست توسط شیرین » چهارشنبه 27 تیر 1386, 4:57 pm

سلام من حالم اصلا خوب نیست، متاسفانه دیر تاریخ اعتراض رو فهمیدم وگرنه اولین نفری بودم که دم در سازمان سنجش حاضر می شدم. اگه بدونید چقدر تو این چند روز غصه خوردم شایدم همین روزا سکته کنم. آخه خیلی درس خونده بودم اما هیچ نتیجه ای عایدم نمی شه. شما که از زندگی من خبر ندارید ولی خیلی برام حیاتی بود که تو این کنکور قبول بشم .وقتی عصر کنکور بابام ازم از امتحان پرسید بهش گفتم که امتحان خوب نبود بابام گفت خوب بیشتر می خوندی و.... منم هرچی بگم می ذارن به حساب توجیح ،آخه نمی دونن که من صبح تا شب تو اتاق ...... آخه چی بگم دیگه ...... :( تنها کاری که از دستم بر میاد اینه که تمام این نامردای از خدا بی خبرو به خدا بسپارم(به قول خواهرم). آخه چرا این کارو با بچه های مردم می کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟الهی که خدا هم تو این دنیا هم تو اون یکی دنیا پاسخ این همه بی عدالتی و نامردیهاشون رو بده. من حتما به 20:30 زنگ می زنم شما هم حتما این کارو بکنید. توکل به خدا

ocarina
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 71
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 20 خرداد 1386, 6:31 am
محل اقامت: مشهد

پست توسط ocarina » چهارشنبه 27 تیر 1386, 6:41 pm

وقتی ظرفیتهای پذیرش روزانه ما رو دادن به فرهنگیا.. وقتی از این 100 نفر که روزانه برا ما گذاشن 40 نفرش رو سهمیه ها میگیرین....
با چه امیدی باید نشست یه سال از بهترین دوران زندگیتو هدر بدی.... دست آخر این بلا رو سرمون بیارن

shahab
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 27
تاریخ عضویت: دوشنبه 25 تیر 1386, 6:14 pm
تماس:

اعتراض

پست توسط shahab » چهارشنبه 27 تیر 1386, 7:07 pm

ما اگه خودمون بخواهیم حقمون می گیریم ازشون .
با تو خونه نشستن کاری درست نمیشه .
ما 1 سال زندگی مونو گذاشتیم پس این چند هفته باید ازش دفاع کنیم . چه اونایی که خوندن وچه اونایی که نخوندن .

msn
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 147
تاریخ عضویت: شنبه 23 تیر 1386, 10:08 pm
تماس:

پست توسط msn » چهارشنبه 27 تیر 1386, 8:17 pm

شیرین خانم همه ماها همدرد شما هستیم :(

درس پروژه رو اول بهمن برداشتم یک بار بیشتر پیش استاد نرفتم همش بهش میگفتم دارم واسه کنکور میخونم بعد از کنکور پروژه رو تحویل میدم
بعدش که ازم پرسید خوب حالا کنکور رو چه جوری دادی ؟
منم اینطوری شدم :oops: :roll: :cry:

آواتار کاربر
forugh
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 138
تاریخ عضویت: جمعه 22 تیر 1386, 8:01 pm
محل اقامت: بين زمين و آسمون

پست توسط forugh » جمعه 29 تیر 1386, 4:28 pm

ببينيد ما يعني تمام بچه هاي دهه ي 60 بطور خيلي فجيهي بدشانسيم

بخاطر اينكه تو سالهايي داريم كنكور ميديم كه بچه هاي رزمندها و بسيجي ها و ايثارگران و اوه

اوه جانبازان با ما هستن . من واسه خودم متاسفم چون تا آخر عمرمون بايد تحملشون كنيم

حتي اگه بخوايم بريم سركار بازم اولويت با اوناست .

msn
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 147
تاریخ عضویت: شنبه 23 تیر 1386, 10:08 pm
تماس:

پست توسط msn » جمعه 29 تیر 1386, 5:14 pm

:( :cry:

SHaGHayeGH
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 34
تاریخ عضویت: جمعه 22 تیر 1386, 10:58 pm

پست توسط SHaGHayeGH » جمعه 29 تیر 1386, 8:18 pm

بچه هاااا هنوز که هیچی معلوم نیست...خدا بزرگه...من موندم شما با این روحیه هاتون چطوری درس می خوندین؟؟؟ :roll:


تو هم مي تواني ايمان آوري که رنچ تفاوتي است بين آنچه هست و آنچه تو مي خواهي باشد.وقتي شرمسار گذشته ي ناقص خويشي يا وقتي نگران آينده نامعلوم خودي،بدان که در زمان حال زندگي نمي کني آن وقت است که رنج را تجربه مي کني خود را بيمار مي کني و ناشاد هستي.بدان که گذشته تو زمان حال بوده است و آينده ات زمان حال خواهد بود،پس زمان حال تنها واقعيتي است که مي تواني تجربه کني.

msn
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 147
تاریخ عضویت: شنبه 23 تیر 1386, 10:08 pm
تماس:

پست توسط msn » جمعه 29 تیر 1386, 8:39 pm

من که به سربازی خیلی امید دارم :D
کی گفته نا امیدم ؟
جای به این قشنگیییییی , سربازیییییییییی
به انتخاب خودتون موزیک گلچین کنید و درب منزل تحویل بگیرید
http://WwW.Fardashop.CoM

آواتار کاربر
mahyar
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 44
تاریخ عضویت: چهارشنبه 12 اردیبهشت 1386, 9:49 am

پست توسط mahyar » جمعه 29 تیر 1386, 9:57 pm

شاید باور نکنید ولی من و یکی از دوستان دنبال یه چیزی هستیم که اختراع کنیم تا بلکه از شر سربازی خلاص شیم.
به خدا خیلی درد داره که اینهمه سال درس بخونی ولی آخرش با فوق دیپلم بری سربازی.

همه رفتن کسی دور و برم نیست .... :arrow:
یا لطیف، ارحم عبدک الضعیف.

Ramin

پست توسط Ramin » دوشنبه 1 مرداد 1386, 10:37 pm

باور کنید توی این پنج شش ماهی که واسه کنکور میخوندم شبا ساعت 1 دو میخوابیدم صبح ساعت 6 بلند میشدم صبحانه رو که میخوردم راه میوفتادم به سمت کتابخونه تا ساعت 2 درس میخوندم بعد یک 30 دقیقه ای به خودم استراحت میدادم دوباره میخوندم تا ساعت 10 شب . باور کنید 15 کیلو وزن کم کردم همش تو فشار بودم ، خواب و خوراک نداشتم . اما آخرش چی نصیبم شد :cry: هر شب موقع خواب که ساعت رو واسه ساعت 6 کوک میکردم به خودم دلداری میدادم میگفتم نگران نباش بعد کنکور تلافی تمام این بی خوابی ها رو درمیارم اما حالا 2 هفته از کنکور میگذره و من حتی شبا از روی درد و قصه نمیتونم بخوابم و تا صبح به سربازی فکر میکنم ، به روزهای بدی که در انتظار منه :? امسال بدترین سال عمر من بود . از همون اول سال که کیفم رو زدن و تمام چیزامو بردن ( گواهینامه ، کارت دانشجویی ، کارت ملی ، پول ، تمام زندگیم ) تا بیماری مادربزرگم ، کنکور و اتفاقات بدی که در انتظار منه :? برام دعا کنید خدا یک صبر خیلی زیاد به من بده وگرنه معلوم نیست چه بلایی سر خودم بیارم :roll:

آواتار کاربر
amin
همکار قدیمی
همکار قدیمی
پست: 415
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 28 تیر 1386, 5:58 pm
محل اقامت: زنجان
تماس:

پست توسط amin » سه‌شنبه 2 مرداد 1386, 4:52 pm

بچه ها لطفا این متن رو بخونید و اگه موافقید اون رو امضا کنید :

http://www.persianpetition.com/sign.asp ... 182d0e874c

قفل شده