یه سوالم از اقای فاطی دارم:با چه رطبه ای معمولا میشه شهید بهشتی قبول شد؟اصلا دانشکده خوبیه؟اگه میشه یه توضیحات به من بدید م







مدیر انجمن: مهيار
نه علی جان.شایعه نساز.ali_bah نوشته شده:
دوقولو های صهبا :
نمی دونم هنوز درس میدن یا نه ، ولی بچه ها میگفتن این دو عزیز رفتن کانادا :
.
alirezaasadi نوشته شده:سلام من شهید بهشتی درس میخونم.خدا قبول شدن اینجا رو نصیب گرگ بیابون نکنه!! به نظر من انصراف بده!! از نظر محیط آموزشی در حد زیر صفر هستش(نزدیک به صفر کلوین) یدونه استاد داره وای وای وای سعی کن اصلان باهاش درس بر نداری اسمش م . ی هستش.کلا بگم دوسال زندگیت حروم میشه.غذا مزخرف.ولی استاد جمالی و ایمانی گلن گلبا اون استاد که گفتم اصلا درس بر ندار البته این ترم 1 واحد باهاش داری بدبخت شدی....
سلام رفیق. باهات کاملا موافقم ولی بالاخره باید ساخت ، من خودم به خاطر این موضوع چند روزی گیج و داغون بودم ولی باید بی خیال این جور مسایل شد و گرنه اگه به این چیزا فک کنی ، کارت به خودکشی میرسه.abbas667 نوشته شده:حاجی ما برا ثبت نام از تهران رفتیم کرج ساختمون شماره1 دانشکده رو که صبح ها هنرستانه رو بعد از 3-4 ساعت یافتیم -بعدش رفتیم برا ثبت نام بیست بار ما رو فرستادن دنبال فیش و واریز و پست و کپی و... اخرش کم مونده بود با اون یارو دماغ کجه کارمون به فحش برسه که ...
![]()
![]()
حالا 3-4 روز پیش هم رفتیم که ساختمون شما ره 2رو پیدا کنیم تو ازادی به راننده گفتیم میخوایم بریم خیابون پیروزی گفت میخواید برید دانشگاه ما ام گفتیم اره بابا دمش گرم چقد معروفه که راننده ها هم میشناسنشبعد از یه ساعت ما رو برد دمه یه د انشگاه با چه عظمتی همینطور کف بود که از دهنمون میریخت بیرون یه دانشگاه چند هزار متری با کلی دختر پسر که دم دانشگاه وایستاده بودن بعد به یکی از دانشجوها گفتیم اقا این دانشکده فنیه؟ گفت اره خودشه ما ام بسم الله گفتیم که بریم تو یه دفعه تابلو دانشگارو دیدیم روش نوشته دانشگاه ازاد حسابی ری...دیم به خودمون بعد حالا از هرکی میپرسیدیم شهید بهشتی کجاست هیشکی نمیشناخت با اینکه خیابون بغلی همون دانشگاه ازاده بعد از 1 ساعت پرس و جو رفتیم توی یه خرابه که وسطش یه مدرسه (مثلا دانشکده) بود که تو اون محل پرنده پر نمیزد با کلی ساختمون نیمه کاره کفمون بریده بود از هنرستان هم کوچکتر بود تقریبا 2000 متر با یه حیاط 200-250 متری کج وکوله اونم وسط بیابون حالا اینهمه درس خوندیم(اره جون عمم) اومدیم کجا قبول شدیم باور کنید اگه گیر ترافیک و. برف و بارون نیفتم روزی حد اقل 5-6 ساعت تو راهم
![]()
قصه ما به سر رسید مملی به خونش نرسید
abbas667 نوشته شده:حاجی ما برا ثبت نام از تهران رفتیم کرج ساختمون شماره1 دانشکده رو که صبح ها هنرستانه رو بعد از 3-4 ساعت یافتیم -بعدش رفتیم برا ثبت نام بیست بار ما رو فرستادن دنبال فیش و واریز و پست و کپی و... اخرش کم مونده بود با اون یارو دماغ کجه کارمون به فحش برسه که ...
![]()
![]()
حالا 3-4 روز پیش هم رفتیم که ساختمون شما ره 2رو پیدا کنیم تو ازادی به راننده گفتیم میخوایم بریم خیابون پیروزی گفت میخواید برید دانشگاه ما ام گفتیم اره بابا دمش گرم چقد معروفه که راننده ها هم میشناسنشبعد از یه ساعت ما رو برد دمه یه د انشگاه با چه عظمتی همینطور کف بود که از دهنمون میریخت بیرون یه دانشگاه چند هزار متری با کلی دختر پسر که دم دانشگاه وایستاده بودن بعد به یکی از دانشجوها گفتیم اقا این دانشکده فنیه؟ گفت اره خودشه ما ام بسم الله گفتیم که بریم تو یه دفعه تابلو دانشگارو دیدیم روش نوشته دانشگاه ازاد حسابی ری...دیم به خودمون بعد حالا از هرکی میپرسیدیم شهید بهشتی کجاست هیشکی نمیشناخت با اینکه خیابون بغلی همون دانشگاه ازاده بعد از 1 ساعت پرس و جو رفتیم توی یه خرابه که وسطش یه مدرسه (مثلا دانشکده) بود که تو اون محل پرنده پر نمیزد با کلی ساختمون نیمه کاره کفمون بریده بود از هنرستان هم کوچکتر بود تقریبا 2000 متر با یه حیاط 200-250 متری کج وکوله اونم وسط بیابون حالا اینهمه درس خوندیم(اره جون عمم) اومدیم کجا قبول شدیم باور کنید اگه گیر ترافیک و. برف و بارون نیفتم روزی حد اقل 5-6 ساعت تو راهم
![]()
قصه ما به سر رسید مملی به خونش نرسید
JBL نوشته شده:abbas667 نوشته شده:حاجی ما برا ثبت نام از تهران رفتیم کرج ساختمون شماره1 دانشکده رو که صبح ها هنرستانه رو بعد از 3-4 ساعت یافتیم -بعدش رفتیم برا ثبت نام بیست بار ما رو فرستادن دنبال فیش و واریز و پست و کپی و... اخرش کم مونده بود با اون یارو دماغ کجه کارمون به فحش برسه که ...
![]()
![]()
حالا 3-4 روز پیش هم رفتیم که ساختمون شما ره 2رو پیدا کنیم تو ازادی به راننده گفتیم میخوایم بریم خیابون پیروزی گفت میخواید برید دانشگاه ما ام گفتیم اره بابا دمش گرم چقد معروفه که راننده ها هم میشناسنشبعد از یه ساعت ما رو برد دمه یه د انشگاه با چه عظمتی همینطور کف بود که از دهنمون میریخت بیرون یه دانشگاه چند هزار متری با کلی دختر پسر که دم دانشگاه وایستاده بودن بعد به یکی از دانشجوها گفتیم اقا این دانشکده فنیه؟ گفت اره خودشه ما ام بسم الله گفتیم که بریم تو یه دفعه تابلو دانشگارو دیدیم روش نوشته دانشگاه ازاد حسابی ری...دیم به خودمون بعد حالا از هرکی میپرسیدیم شهید بهشتی کجاست هیشکی نمیشناخت با اینکه خیابون بغلی همون دانشگاه ازاده بعد از 1 ساعت پرس و جو رفتیم توی یه خرابه که وسطش یه مدرسه (مثلا دانشکده) بود که تو اون محل پرنده پر نمیزد با کلی ساختمون نیمه کاره کفمون بریده بود از هنرستان هم کوچکتر بود تقریبا 2000 متر با یه حیاط 200-250 متری کج وکوله اونم وسط بیابون حالا اینهمه درس خوندیم(اره جون عمم) اومدیم کجا قبول شدیم باور کنید اگه گیر ترافیک و. برف و بارون نیفتم روزی حد اقل 5-6 ساعت تو راهم
![]()
قصه ما به سر رسید مملی به خونش نرسید
سلام بچه ها
من 2 سال تو شهید بهشتی خوندم و عین اتفاقی که دوستمون تعریف کردن برای اکثر بچه های تهرانی میافته من که بچه کرجم اما این داستانو از بچه های هم ورودی هم شنیدم
تازه یه چیز مهم ویو ساختمان تو زمستونه آخه چون بالای کوهه زمستونا کل سختمونو مه میگیره
امکاناتاش در حد صفره ولی بچه های خیلی خوبی داره
اما مهمترین ویژگیش سطح علمیشه که واقا عالیه استاد ایمانی که یه نعمته و با بچه ها خیلی خوب تا میکنه و کارشون رو را میندازه معمولا جوری درس ارایه میده که هر گروهی حداکثر 3 روز تو هفته کلاس داشته باشه
اما شاید بهترین استادش یاری پناه باشه که وقتی فارغ اتحصیل میشی میفهمی چه لطفی بهت کرده و واقعا با تمام وجود درس میده تو هر جلسه 1.5 ساعته چندین بار تخته رو پاک میکنه و هر سولی ازش بپرسی کامل بهت جواب میده سطح علمیش خیلی بالاست پارسالم واسه دکترا شرکت کرده بود
بر خلاف اکثر جاها که برنامه نویسی 1 VB و برنامه نویسی 2 C++ هست اونجا اول C++ یادت میدن(معمولا با استاد جمالی) بعد C# (معمولا استاد یاری پناه) باقی دروس برنامه نویسی هم پایش همین دوتاس
ساختمان C++ کمی هم پاسگال
باقی دروس برنامه نویسی هم C# (مبتنی بر وب و مباحث)
مبتنی بر وب و مباحث بعضی وقتا یکیشو جاوا (JSP) میگن
وبلاگ استاد ایمانی
http://imany.blogfa.com/
چند تا عکسم بعدا میزارم براتون ولی بچه هایی که قبول شدن باید بگم که سطح علمی بالاش به نبود امکاناتاش میارزه