مشاعره با اشعار ساختگی...

مباحث مربوط به ادبیات طنز

مدیر انجمن: eli

Ramin
همکار قدیمی
همکار قدیمی
پست: 283
تاریخ عضویت: شنبه 18 خرداد 1387, 11:24 am
تماس:

مشاعره با اشعار ساختگی...

پست توسط Ramin » پنج‌شنبه 24 مرداد 1387, 11:09 pm

سلام
این تاپیک مخصوص مشاعره با اشعاریه که خودمون میسازیم ویا تغییراتی که در اشعار دیگر ادبیان میدیم.
که هم میتونه جنبه ی طنزو سرگرمی داشته باشه هم جدی باشه.
این خودش ذوق ادبی داره ...فکرم توش داره shd:

اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده
بدان قرارش دیر شده و شارژم نداره
فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

آواتار کاربر
SJJ
مشاور وِیژه
مشاور وِیژه
پست: 688
تاریخ عضویت: چهارشنبه 24 مرداد 1386, 11:53 pm

Re: مشاعره با اشعار ساختگی...

پست توسط SJJ » پنج‌شنبه 24 مرداد 1387, 11:21 pm

همی گویند که ما سخره گرانیم / با سخره ی خود آن دگران می نگرانیم !

در منزل ما خرد و گران فرق نباشد / با سخره ی خود رعب در او می پرورانیم!

Ramin
همکار قدیمی
همکار قدیمی
پست: 283
تاریخ عضویت: شنبه 18 خرداد 1387, 11:24 am
تماس:

Re: مشاعره با اشعار ساختگی...

پست توسط Ramin » پنج‌شنبه 24 مرداد 1387, 11:25 pm

میای از این ورا گذری
پست میدی میشی یه وری
یه روی خوش نشون نمی دی
منو میکشی با این دلبری
فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

آواتار کاربر
SJJ
مشاور وِیژه
مشاور وِیژه
پست: 688
تاریخ عضویت: چهارشنبه 24 مرداد 1386, 11:53 pm

Re: مشاعره با اشعار ساختگی...

پست توسط SJJ » جمعه 25 مرداد 1387, 2:24 am

یک روز به شیدایی ، بر زلف تو آویزم / زلفت چه کثیف است ! برو حمّام عزیزم ! nar:

Ramin
همکار قدیمی
همکار قدیمی
پست: 283
تاریخ عضویت: شنبه 18 خرداد 1387, 11:24 am
تماس:

Re: مشاعره با اشعار ساختگی...

پست توسط Ramin » جمعه 25 مرداد 1387, 11:34 am

من مرد تنهای فروم
خوشم نمیاد بری چت روم
فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

Ramin
همکار قدیمی
همکار قدیمی
پست: 283
تاریخ عضویت: شنبه 18 خرداد 1387, 11:24 am
تماس:

Re: مشاعره با اشعار ساختگی...

پست توسط Ramin » جمعه 25 مرداد 1387, 1:03 pm

دوستان اشعار طنز رو در بخش خودش بنویسید .
اینجا مشاعره ی اشعار ساختگیه !!!!!!!!!!!! sanj: amuz:

پست های اضافی پاک شد bil:
فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

آواتار کاربر
SJJ
مشاور وِیژه
مشاور وِیژه
پست: 688
تاریخ عضویت: چهارشنبه 24 مرداد 1386, 11:53 pm

Re: مشاعره با اشعار ساختگی...

پست توسط SJJ » جمعه 25 مرداد 1387, 1:46 pm

ما را که کنون این گونه مجنون و آواره می بینی / گردون روزگار بدینجا رسانده است!
هر روز ِ روزگار با دیوانگان می ستزیم / یا رب کرمت را شکر ، این چه تقدیریست گریبان ما را گرفته است ؟!

Ramin
همکار قدیمی
همکار قدیمی
پست: 283
تاریخ عضویت: شنبه 18 خرداد 1387, 11:24 am
تماس:

Re: مشاعره با اشعار ساختگی...

پست توسط Ramin » جمعه 25 مرداد 1387, 2:46 pm

تو را گویم رازی ای عزیز
تو این سایت همه هستند مریض ger:
فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

valizadeh
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 25
تاریخ عضویت: جمعه 7 دی 1386, 5:00 pm
محل اقامت: karaj
تماس:

Re: مشاعره با اشعار ساختگی...

پست توسط valizadeh » جمعه 25 مرداد 1387, 5:57 pm

Ramin نوشته شده:تو را گویم رازی ای عزیز
تو این سایت همه هستند مریض ger:
حال من تو را پندی گویم ای مریض عزیز
که اینقدر تو پاک کردن پست های بچه ها ........ نریز khk: البته با عرض پوزش اقا رامین رییس کل شعر طنزه دیگه amuz:

آواتار کاربر
Juggernaut
کاربر خوب
کاربر خوب
پست: 367
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 11 شهریور 1386, 2:39 pm
محل اقامت: اهواز
تماس:

Re: مشاعره با اشعار ساختگی...

پست توسط Juggernaut » شنبه 26 مرداد 1387, 1:27 am

valizadeh نوشته شده:
Ramin نوشته شده:تو را گویم رازی ای عزیز
تو این سایت همه هستند مریض ger:
حال من تو را پندی گویم ای مریض عزیز
که اینقدر تو پاک کردن پست های بچه ها ........ نریز khk: البته با عرض پوزش اقا رامین رییس کل شعر طنزه دیگه amuz:
اینو خوب نیومدی! چون باید ض میومدی :!:
بنابر این پست شما کان لم یکن تلقی میشود :mrgreen:

ض بده!

.
Ramin نوشته شده:تو را گویم رازی ای عزیز
تو این سایت همه هستند مریض ger:
ضامن عشق به تندی بکشیدم که ای دل اگر عاشقی در پی سیگار باش!
What`s done is done.
.

تا هستم اي رفيق نداني که کيستم------روزي سراغ وقت من آئي که نيستم

در آستان مرگ که زندان زندگيست--------تهمت به خويشتن نتوان زد که زيستم
.
میخوام بپرم ، سقوط آزاد... یه سقوط آزاد با چشم های بسته...
دعام کنید...برای وقتی که چشمام رو باز میکنم دعام کنید.میخوام از دوباره شروع کنم...از وقتی که مردم...از وقتی که دوباره متولد شدم...

آواتار کاربر
russfm
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 88
تاریخ عضویت: جمعه 21 تیر 1387, 5:11 pm
تماس:

Re: مشاعره با اشعار ساختگی...

پست توسط russfm » شنبه 26 مرداد 1387, 11:44 am

شدم بیچاره از دست زمانه ...........نمی دانم کی ام من در این میانه ger:
سعدی : " مبین که میگوید ببین چه میگوید " .
--------
فردریش نیچه :"زندگی بدون موسیقی اشتباه است" .

آواتار کاربر
مهيار
مدیر انجمن
مدیر انجمن
پست: 2444
تاریخ عضویت: شنبه 22 تیر 1387, 12:14 pm
محل اقامت: هورا
تماس:

Re: مشاعره با اشعار ساختگی...

پست توسط مهيار » شنبه 26 مرداد 1387, 12:09 pm

همه ش مى خواى بگم كه «بله قربان»؟ «جنيفر»ى يا دختر اوتورخان؟
پيش از سحر تاريك است،اما تا كنون نشده که آفتاب طلوع نکند... به سحر اعتماد کنيد.

شکست وجود ندارد مگر در ذهن سازنده‌اش!
-------------------------------------------------------------------
بوي جوي موليان آيد همي
ياد يار مهربان آيد همي

ديگه آموي و درشتي هاي او
زير پايم پرنيان آيد همي
--------------------------------------------------------------------------
به سلامتي بچه هاي قديم که با ذغال واسه خودشون سيبيل ميذاشتن تا شبيه باباهاشون بشن نه بچه هاي الان که ابروهاشونو بر ميدارن تا شبيه مادراشون بشن

آواتار کاربر
Juggernaut
کاربر خوب
کاربر خوب
پست: 367
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 11 شهریور 1386, 2:39 pm
محل اقامت: اهواز
تماس:

Re: مشاعره با اشعار ساختگی...

پست توسط Juggernaut » یک‌شنبه 27 مرداد 1387, 4:45 am

.
مهيار نوشته شده:همه ش مى خواى بگم كه «بله قربان»؟ «جنيفر»ى يا دختر اوتورخان؟

نگو دل دادۀ راه بهشتی / نگو دیوانۀ این سرنوشتی

بگو دل داده ایی قلوه گرفتی / بگو عاشق شدی سه شو گرفتی!

تو که درصد زدی بالای هفتاد / تو که رتبت شده حدود هشتاد

تو که چنین شعری نوشتی / تو که پوشیدی شلواره زرشکی

تو ای ابله! ، تو ای نادان! / چه سودی داشت شعری که نوشتی ؟ :mrgreen:
.
What`s done is done.
.

تا هستم اي رفيق نداني که کيستم------روزي سراغ وقت من آئي که نيستم

در آستان مرگ که زندان زندگيست--------تهمت به خويشتن نتوان زد که زيستم
.
میخوام بپرم ، سقوط آزاد... یه سقوط آزاد با چشم های بسته...
دعام کنید...برای وقتی که چشمام رو باز میکنم دعام کنید.میخوام از دوباره شروع کنم...از وقتی که مردم...از وقتی که دوباره متولد شدم...

آواتار کاربر
مهيار
مدیر انجمن
مدیر انجمن
پست: 2444
تاریخ عضویت: شنبه 22 تیر 1387, 12:14 pm
محل اقامت: هورا
تماس:

Re: مشاعره با اشعار ساختگی...

پست توسط مهيار » یک‌شنبه 27 مرداد 1387, 4:08 pm

juggernaut عزيز واقعا جالب بود كلي حال كردم . راستي با من بودي ؟ tof:
پيش از سحر تاريك است،اما تا كنون نشده که آفتاب طلوع نکند... به سحر اعتماد کنيد.

شکست وجود ندارد مگر در ذهن سازنده‌اش!
-------------------------------------------------------------------
بوي جوي موليان آيد همي
ياد يار مهربان آيد همي

ديگه آموي و درشتي هاي او
زير پايم پرنيان آيد همي
--------------------------------------------------------------------------
به سلامتي بچه هاي قديم که با ذغال واسه خودشون سيبيل ميذاشتن تا شبيه باباهاشون بشن نه بچه هاي الان که ابروهاشونو بر ميدارن تا شبيه مادراشون بشن

آواتار کاربر
Juggernaut
کاربر خوب
کاربر خوب
پست: 367
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 11 شهریور 1386, 2:39 pm
محل اقامت: اهواز
تماس:

Re: مشاعره با اشعار ساختگی...

پست توسط Juggernaut » سه‌شنبه 29 مرداد 1387, 12:32 am

.
مهیار جان یه دفه اومد :mrgreen: . کدوم بیت رو میگی ؟ بیت آخر؟ ha:
.
What`s done is done.
.

تا هستم اي رفيق نداني که کيستم------روزي سراغ وقت من آئي که نيستم

در آستان مرگ که زندان زندگيست--------تهمت به خويشتن نتوان زد که زيستم
.
میخوام بپرم ، سقوط آزاد... یه سقوط آزاد با چشم های بسته...
دعام کنید...برای وقتی که چشمام رو باز میکنم دعام کنید.میخوام از دوباره شروع کنم...از وقتی که مردم...از وقتی که دوباره متولد شدم...

ارسال پست