شعر طنز

مباحث مربوط به ادبیات طنز

مدیر انجمن: eli

آواتار کاربر
russfm
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 88
تاریخ عضویت: جمعه 21 تیر 1387, 5:11 pm
تماس:

Re: شعر طنز

پست توسط russfm » دوشنبه 28 مرداد 1387, 2:26 am

کار من هر روز با اینترنت است
اطلاعاتم به روی دیسکت است
هر چه میگیرم همه از sever است
file های من درون folder است
بایگانی کوچک و کامل شده
همدم من سیستم عامل شده
فرصت دیدار کوه و دشت نیست
چون دگر وقتی برای گشت نیست
توی گلدانها فقط خاک و گل است
عکس گل در یاهو و در گوگل است
عکسهایم خارج از corbis نیست
فکر من جایی به جز office نیست
کارهای من همه تقلیدی است
رونوشت و CD و DVD است
گاه با بعضی کمی CHAT میکنم
گاه یک برنامه format میکنم
ارتباطاتم همه ایمیلی است
از سر کج خلقی و بی میلی است
دست و پایم خسته و بی حس شده
راه رفتن خارج از access شده
ورزش از برنامه ها کنسل شده
ورزشم ویندوز یا exel شده
یادگیری از سر مجبوری است
این زالزامات فیبر نوری است
قوری چای ، فلاسک تی شده
علم ما اکنون فقط IT شده
نام من محدود به PASSWORD گشت
جمله هایم مختصر چون word گشت
هر چه از آن زندگی شیرین شود
زود در سطل RECYCLEBIN شود
گر چه من گاهی شکایت میکنم
اندک اندک دارم عادت میکنم
شعر بنده در همین جا END شد
نامه ام با کامپیوتر SEND شد
حرف هایم را همه فوروارد کن
هر چه گفتمSAVE و روی HARD کن
شکوه هایم آنچنان BASIC نیست
هیچ نیکی بهتر از تکنیک نیست



کمال عبدالهی
سعدی : " مبین که میگوید ببین چه میگوید " .
--------
فردریش نیچه :"زندگی بدون موسیقی اشتباه است" .

Ramin
همکار قدیمی
همکار قدیمی
پست: 283
تاریخ عضویت: شنبه 18 خرداد 1387, 11:24 am
تماس:

Re: شعر طنز

پست توسط Ramin » پنج‌شنبه 31 مرداد 1387, 9:56 pm

نيمه شب پريشب گشتم دچار كابوس
ديدم به خواب حافظ توي صف اتوبوس

گفتم: سلام حافظ گفتا عليك جانم
گفتم: كجا روي؟ گفت والله خود ندانم

گفتم: بگير فالي گفتا نمانده حالي
گفتم: چگونه‌اي؟ گفت در بند بي خيالي

گفتم: كه تازه تازه شعر وغزل چه داري ؟
گفتا: كه مي‌سرايم شعر سپيد باري

گفتم: ز دولت عشق گفتا كه : كودتا شد
گفتم: رقيب! گفتا: او نيز كله پا شد

گفتم: كجاست ليلي؟ مشغول دلربايي؟
گفتا: شده ستاره در فيلم سينمايي

گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز؟
گفتا: عمل نموده، ديروز يا پريروز

گفتم: بگو زمويش گفتا كه مش نموده
گفتم: بگو ز يارش گفتا ولش نموده
فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

آواتار کاربر
russfm
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 88
تاریخ عضویت: جمعه 21 تیر 1387, 5:11 pm
تماس:

Re: شعر طنز

پست توسط russfm » پنج‌شنبه 31 مرداد 1387, 11:37 pm

توانا بود هر که دارا بود ***** زثروت دل پير برنا بود
پر غو بود پول را رختخواب ***** هنر رختخوابش مقوا بود
همه سهم استاد دانشکده ***** پشيزي حقوق و مزايا بود
فقان سهم مردم ز نانو لباس ***** از آن سوي ويترين تماشا بود
کدامين کس از شاعري برج ساخت ***** کدامين کس از شعر دارا بود
از اين پس پسر مي نويسد دگر ***** هر آن کس که نان داد بابا بود
توانا بود هر که دارا بود ***** زثروت دل پير برنا بود
سعدی : " مبین که میگوید ببین چه میگوید " .
--------
فردریش نیچه :"زندگی بدون موسیقی اشتباه است" .

valizadeh
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 25
تاریخ عضویت: جمعه 7 دی 1386, 5:00 pm
محل اقامت: karaj
تماس:

Re: شعر طنز

پست توسط valizadeh » سه‌شنبه 9 مهر 1387, 3:24 pm

خواستگاری خر



خری آمد به سوی مادر خویش
بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش
برو امشب برایم خواستگاری
اگر تو بچه ات را دوست داری
خر مادر بگفتا ای پسر جان
تو را من دوست دارم بهتر از جان
ز بین این همه خرهای خوشگل
یکی را کن نشان چون نیست مشکل
خرک از شادمانی جفتکی زد
کمی عرعر نمود و پشتکی زد
بگفت مادر به قربان نگاهت
به قربان دو چشمان سیاهت
خر همسایه را عاشق شدم من
به زیبایی نباشد مثل او زن
بگفت مادر برو پالان به تن کن
برو اکنون بزرگان را خبر کن
به آداب و رسومات زمانه
شدند داخل به رسم عاقلانه
دو تا پالان خریدند پای عقدش
یه افسار طلا با پول نقدش
خریداری نمودند یک طویله
همانطوری که رسم است در قبیله
خر عاقد کتاب خود گشایید
وصال عقد ایشان را نمایید
دوشیزه خر خانم آیا رضایی
به عقد ایشان در نمایید
یکی از حاضرین گفتا به خنده
عروس خانم به گل چیدن برفته
برای بار سوم خر بپرسید
که خر خانم سرش یکباره جنبید
خران عرعر کنان شادی نمودند
به یونجه کام خود شیرین نمودند
به امید خوشی و شادمانی
برای این دو خر در زندگانی

amuz:

آواتار کاربر
6SlipKnoT6
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 112
تاریخ عضویت: چهارشنبه 11 آذر 1388, 9:59 pm
محل اقامت: Teh.Sharyati
تماس:

Re: شعر طنز

پست توسط 6SlipKnoT6 » یک‌شنبه 31 مرداد 1389, 2:41 pm

.بررسی ابعاد ادبی “یه توپ ‌دارم‌ قلقلیه”

یه توپ دارم قلقلیه

سرخ و سفید و آبیه

می‌زنم زمین، هوا می‌ره

نمی‌دونی تا کجا می‌ره

من این توپو نداشتم

مشقامو خوب نوشتم

بابام بهم عیدی داد

یه توپ قلقلی داد

یه توپ دارم قلقلیه :

از آنجا که همه‌ی توپها قلقلی هستند؛ این مصرع نشان حماقت شاعر است. یا بیانگر این موضوع است که شاعر توپ‌های مثلثی و مربعی و لوزی هم داشته ولی حالا فقط می‌خواهد در مورد آن توپش که قلقلی است، صحبت کند. در هر صورت می‌توان این فرضیه را هم در نظر گرفت که شاعر می‌خواسته در لفافه و با استفاده از آرایه‌های ادبی نظیر تشبیه و استعاره، به گردی زمین که مرحوم گالیور (!) آن را به اثبات رساند، تاکید کند.

سرخ و سفید و آبیه:

این سه رنگ که نماد پرچم فرانسه است، نشان‌ دهنده‌ی فرانسوی بودن توپ مورد نظر است. حالا چرا فرانسه؟ خدا می‌داند!

می‌زنم زمین هوا می‌ره/ نمی‌دونی تا کجا می‌ره:

این مصراع گویای مکان سروده شدن شعر است. جایی بیرون از جو زمین. چون این مصراع بحث جاذبه‌ی زمین را نقض می‌کند و در ادامه به لایتناهی بودن دنیا اشاره دارد که مسلماً به من و شما هیچ ربطی ندارد.

من این توپو نداشتم/ مشقامو خوب نوشتم:

فقر! نداشتن توپ و آتاری و پلی استیشن و … باعث شده که شاعر از درد نداری و بدبختی بنشیند و درس بخواند و مشق‌هایش را خوب بنویسد. برای مثال اکثر فوتبالیست‌ها که همیشه با توپ سر و کار دارند، وضعیت درسی مساعدی ندارند.

بابام بهم عیدی داد / یه توپ قلقلی داد:

این مصراع هیچ تفسیر خاصی ندارد! جز اینکه شاعر از آرایه‌ی مبالغه استفاده کرده است
چه بیمنطق به چشمات، میشه عادت کرد توی دستای تو باید، به سیگارهم حسادت کرد

ارسال پست