مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
مدیر انجمن: eli
- mahboob
- کاربر ساده
- پست: 41
- تاریخ عضویت: دوشنبه 17 فروردین 1388, 1:22 am
- محل اقامت: همین جا کره ی خاکی
Re: مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
نالد و سوزد و نابود شود
هر که بخندد به شب تار کسی
عاقبت دست در اغوش نگارش ببرند
هرکه یک بوسه ستاند زلب یار کسی!!!!!!!!!!!
هر که بخندد به شب تار کسی
عاقبت دست در اغوش نگارش ببرند
هرکه یک بوسه ستاند زلب یار کسی!!!!!!!!!!!
اگر تنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست.او جانشین تمام نداشته های من است.
- پیر کاردانی
- كاربر عالي
- پست: 856
- تاریخ عضویت: سهشنبه 14 آبان 1387, 12:18 pm
- محل اقامت: قطعه ای از بهشت
Re: مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
یار باش با من دل خسته تنها شدهmahboob نوشته شده:نالد و سوزد و نابود شود
هر که بخندد به شب تار کسی
عاقبت دست در اغوش نگارش ببرند
هرکه یک بوسه ستاند زلب یار کسی!!!!!!!!!!!
با من دل ریش کمر خم شده
از گذر عمر گران تلخ تر
یاد نگار است که بی ما شده
عذر گناه از گنه یار نیست
این گنه ماست که رسوا شده
--------
یا علی
تلاش نکن تا شکست نخوری
تا تلاشی دیگر
یا علی
تا تلاشی دیگر
یا علی
Re: مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
هر روز در آب دیــــــدهاش مییابم
شد ز آتــش و آب صبر برده خوابم
هرچـــند که بر آتش عشــقت آبم
در عشق چو آب پاک و آتش نابم
شد ز آتــش و آب صبر برده خوابم
هرچـــند که بر آتش عشــقت آبم
در عشق چو آب پاک و آتش نابم
Re: مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
هر گلی که می دهد به چمن صفا , گلچین روزگار امانش نمی دهد...
گلچین روزگار چه با سلیقه است , می چیند هرگلی را که به عالم نمونه است...
گلچین روزگار چه با سلیقه است , می چیند هرگلی را که به عالم نمونه است...
Re: مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
تاتوانی دلی بدست آورsina-graph نوشته شده:هر گلی که می دهد به چمن صفا , گلچین روزگار امانش نمی دهد...
گلچین روزگار چه با سلیقه است , می چیند هرگلی را که به عالم نمونه است...
دل شکستن هنر نمی باشد
دنیاهمه هیچ وکار دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
- پیر کاردانی
- كاربر عالي
- پست: 856
- تاریخ عضویت: سهشنبه 14 آبان 1387, 12:18 pm
- محل اقامت: قطعه ای از بهشت
Re: مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
دل ما سوخت ز بی تابی عشقآیلار1409 نوشته شده:تاتوانی دلی بدست آورsina-graph نوشته شده:هر گلی که می دهد به چمن صفا , گلچین روزگار امانش نمی دهد...
گلچین روزگار چه با سلیقه است , می چیند هرگلی را که به عالم نمونه است...
دل شکستن هنر نمی باشد
افروخت و آتش زد بر عالم عشق
فردا چو کسی دم زند از فرقه یار
من هو زنم این بار که او صاحب عشق
یا علی
تلاش نکن تا شکست نخوری
تا تلاشی دیگر
یا علی
تا تلاشی دیگر
یا علی
Re: مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
قافله سالارما فقر جهان مصطفاستپیر کاردانی نوشته شده:دل ما سوخت ز بی تابی عشقآیلار1409 نوشته شده:تاتوانی دلی بدست آورsina-graph نوشته شده:هر گلی که می دهد به چمن صفا , گلچین روزگار امانش نمی دهد...
گلچین روزگار چه با سلیقه است , می چیند هرگلی را که به عالم نمونه است...
دل شکستن هنر نمی باشد
افروخت و آتش زد بر عالم عشق
فردا چو کسی دم زند از فرقه یار
من هو زنم این بار که او صاحب عشق
یا علی
از مه او مه شکفت دیدن اوبرنتافت
ماه چنان بخت یافت او که کمینه گداست
بوی خوش این نسیم ازشکن زلف اوست.
مولوی
دنیاهمه هیچ وکار دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
- farshidshd
- مشاور وِیژه
- پست: 2057
- تاریخ عضویت: جمعه 13 مهر 1386, 1:00 pm
- محل اقامت: My Heart
- تماس:
Re: مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
تا زلف بتم به بند زنجیر منست
سرگشته همی روم نه هشیار و نه مست
گویم بگرم زلف ترا هر چون هست
نه طاقت دل یابم و نه قوت دست
سرگشته همی روم نه هشیار و نه مست
گویم بگرم زلف ترا هر چون هست
نه طاقت دل یابم و نه قوت دست
کد: انتخاب همه
دانشجوی ارشد نرم افزار
- پیر کاردانی
- كاربر عالي
- پست: 856
- تاریخ عضویت: سهشنبه 14 آبان 1387, 12:18 pm
- محل اقامت: قطعه ای از بهشت
Re: مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
تو را چگونه شناسم به لحظه های حضورfarshidshd نوشته شده:تا زلف بتم به بند زنجیر منست
سرگشته همی روم نه هشیار و نه مست
گویم بگرم زلف ترا هر چون هست
نه طاقت دل یابم و نه قوت دست
تو را چگونه شناسم ز آشنایی دور
تو رو چگونه بخوانم که تا نگه کنی ام
تو رو چگونه ببینم که تا نظر کنی ام
یا علی
تلاش نکن تا شکست نخوری
تا تلاشی دیگر
یا علی
تا تلاشی دیگر
یا علی
- farshidshd
- مشاور وِیژه
- پست: 2057
- تاریخ عضویت: جمعه 13 مهر 1386, 1:00 pm
- محل اقامت: My Heart
- تماس:
Re: مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
من بودم وجنون که به پایان نمیرسید
پیوسته خسته ای که به سامان نمیرسید
بغضی که باتراکم حسرت نمیشکست
ابری ترین هواکه به باران نمیرسید
بادی نمیوزیدوغباری نمیزدود
برخاک مانده بودم وطوفان نمیرسید
رودی که پشت سدبه سکون تن نمیسپرد
بی صبرمانده بودوبه طغیان نمیرسید
پیوسته خسته ای که به سامان نمیرسید
بغضی که باتراکم حسرت نمیشکست
ابری ترین هواکه به باران نمیرسید
بادی نمیوزیدوغباری نمیزدود
برخاک مانده بودم وطوفان نمیرسید
رودی که پشت سدبه سکون تن نمیسپرد
بی صبرمانده بودوبه طغیان نمیرسید
کد: انتخاب همه
دانشجوی ارشد نرم افزار
Re: مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
دردم ازیاراست ودرمان نیز همfarshidshd نوشته شده:من بودم وجنون که به پایان نمیرسید
پیوسته خسته ای که به سامان نمیرسید
بغضی که باتراکم حسرت نمیشکست
ابری ترین هواکه به باران نمیرسید
بادی نمیوزیدوغباری نمیزدود
برخاک مانده بودم وطوفان نمیرسید
رودی که پشت سدبه سکون تن نمیسپرد
بی صبرمانده بودوبه طغیان نمیرسید
دل فدای اوشدو جان نیز هم
دنیاهمه هیچ وکار دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
- پیر کاردانی
- كاربر عالي
- پست: 856
- تاریخ عضویت: سهشنبه 14 آبان 1387, 12:18 pm
- محل اقامت: قطعه ای از بهشت
Re: مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
آیلار1409 نوشته شده:دردم ازیاراست ودرمان نیز همfarshidshd نوشته شده:من بودم وجنون که به پایان نمیرسید
پیوسته خسته ای که به سامان نمیرسید
بغضی که باتراکم حسرت نمیشکست
ابری ترین هواکه به باران نمیرسید
بادی نمیوزیدوغباری نمیزدود
برخاک مانده بودم وطوفان نمیرسید
رودی که پشت سدبه سکون تن نمیسپرد
بی صبرمانده بودوبه طغیان نمیرسید
دل فدای اوشدو جان نیز هم
من مست شدم هوای مستان دیدم
در بادیه رندان غزل خوان دیدم
گشتم به دف و نی از ازل تا به حضور
وز او شدگان هر آنچه هستند دیدم
یا علی
تلاش نکن تا شکست نخوری
تا تلاشی دیگر
یا علی
تا تلاشی دیگر
یا علی
Re: مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
من به خود آهسته می گویم:
باز هم رویا
آن هم اینسان تیره و درهم
باید از داروی تلخ خواب
عاقبت برزخم بیداری نهم مرهم
می فشارم پلک های خسته را بر هم
لیک بر دیوارسخت سینهام با خشم
ناشناسی مشت می کوبد
"بازکن در....اوست
بازکن در....اوست"
فروغ
باز هم رویا
آن هم اینسان تیره و درهم
باید از داروی تلخ خواب
عاقبت برزخم بیداری نهم مرهم
می فشارم پلک های خسته را بر هم
لیک بر دیوارسخت سینهام با خشم
ناشناسی مشت می کوبد
"بازکن در....اوست
بازکن در....اوست"
فروغ
در قفس کـــــــــه باشی دیگر شیـــــــــر یا قنـــــــــاری بودنت مهم نیســـــــــت.
آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.
در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.
آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.
در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.
- پیر کاردانی
- كاربر عالي
- پست: 856
- تاریخ عضویت: سهشنبه 14 آبان 1387, 12:18 pm
- محل اقامت: قطعه ای از بهشت
Re: مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
تو یی آن چشمه که جاری شده ایeli نوشته شده:من به خود آهسته می گویم:
باز هم رویا
آن هم اینسان تیره و درهم
باید از داروی تلخ خواب
عاقبت برزخم بیداری نهم مرهم
می فشارم پلک های خسته را بر هم
لیک بر دیوارسخت سینهام با خشم
ناشناسی مشت می کوبد
"بازکن در....اوست
بازکن در....اوست"
فروغ
تو یی آن رود که راهی شده ای
به کجا ، روزنه ای عشق و امید
به چه سان با طرب و شور و امید
یا علی
تلاش نکن تا شکست نخوری
تا تلاشی دیگر
یا علی
تا تلاشی دیگر
یا علی
Re: مشاعره .......... با حضور تمام شعرا
دانی از زندگی چه می خواهم
من تو باشم...تو...پای تا سرتو
زندگی گر هزار باره بود
باردیگر تو...بار دیگرتو
من تو باشم...تو...پای تا سرتو
زندگی گر هزار باره بود
باردیگر تو...بار دیگرتو
در قفس کـــــــــه باشی دیگر شیـــــــــر یا قنـــــــــاری بودنت مهم نیســـــــــت.
آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.
در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.
آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.
در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.