مشاعره با حافظ !!

[mojtabapc]

دیری است که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

[m2002k]

در سنبـــلش آویختـــم از روی نیاز
گفتم من ســــــودازده را کار بساز
گفتــا که لبم بگیر و زلفــــــم بگذار
در عیش خوش‌آویز نه در عمر دراز

[eli]

زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشـت
عاقلا نکـــن کاری کاورد پشیـــمانــــــــی
محتسب نمی داند این قدر که صوفـی را
جنـس خانگی باشد، همچو لـعـل رمانـی

[mojtabapc]

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت

[eli]

تو خفته ای و نشد عشق را کرانه پدید

تبارک الله ازین ره که نیست پایانـــــش

جمال کعبه مگر عذر رهروان خواهــــــد

که جان زنده دلان سوخت در بیابانــش

[mojtabapc]

شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند

[m2002k]

در آرزوی بـــوس و کنارت مردم
وز حســــرت لعل آبدارت مردم
قصه نکنــــم دراز کوتـــــاه کنم
بازآ بازآ کز انتظـــــــــارت مردم

[mojtabapc]

منم که دیده به دیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز

[eli]

زهدگران که شاهد و ساقی نمیخرند

در حلقه چمن به نسیم بهار بخش

[mojtabapc]

شادی مجلسیان در قدم و مقدم تست

جای غم باد هر آندل که نخواهد شادت

[m2002k]

تو بدری و خورشـــــید تو را بنده شده‌ست
تا بنده‌ی تو شده‌ست تابنــــــده شده‌ست
زان روی که از شــــــــعاع نــــــــــور رخ تـــو
خورشـــــــید منیر و ماه تابنـــده شده‌ست

[eli]

تامگر همچو صبا باز به کوی تو رسم
حاصلم دوش بجز ناله شبگیر نشد

آن کشیدم زتو ای آتش هجران که چو شمع
جز فنای خودم از دست تو تدبیر نبود

[m2002k]

در بهای بوســــــه‌ای جانی طلب
می‌کنند این دلســـــتانان الغیاث

[mojtabapc]

ثلث روز به خور گذشت و ثلث دگر به خواب
پس كي براي عبادت دستي زني بر آب

[m2002k]

بداد لعل لبت بوســــه‌ای به صد زاری
گرفت کام دلم ز او به صـد هزار الحاح