چطور اخلاقیات مختلف بر جامعه مدرن کنونی اثر می گذارند؟

بحث در مورد مسائل روانشناسی
قفل شده
آواتار کاربر
shokrollahi_kh
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 148
تاریخ عضویت: دوشنبه 20 اردیبهشت 1389, 7:25 pm
محل اقامت: اصفهان
تماس:

چطور اخلاقیات مختلف بر جامعه مدرن کنونی اثر می گذارند؟

پست توسط shokrollahi_kh » چهارشنبه 7 مهر 1389, 9:23 pm

اخلاقیات نشانگر دوگانگی خوب و بد هستند: اخلاقیات سیستمی با ارزشهای اخلاقی خاص است که با اشارات و تلویحات فرهنگی، دنیوی و مذهبی بعنوان راهنمایی برای کنترل و تدوین رفتارهای انسانی، توسط خود او قرار داده شده است.

نیاز به اخلاقیات

یکی از خصوصیات حیوانات که در کنار هم در گله ها و رمه ها که وسیله محافظت و امنیت آنها در مقابل دشمن است زندگی می کنند، پایدار ماندن به برخی قوانین و مقررات است. بعنوان مثال، رئیس خانواده (مرد یا زن) در گله فیل ها همیشه قبل از همه از رودخانه ای که سر راه قرار گرفت، آب می نوشد. این مسئله درمورد شیرها هم صدق می کند که همیشه اولین لقمه از هر شکار را می خورد. آشکارا یک توالی اجتماعی و مرتبه ای دیده می شود.

انسانها نیز بعنوان حیوانات اجتماعی، یکسری قوانین اولیه برای اطمینان از حفظ همبستگی و تجانس قبیله ها تنظیم کرده اند. با گسترده شدن قبیله ها به روستاها و بعدها به شهرها، رشد نمایی تمدن انسان بهانه ای برای رشد بیشتر قوانین و مقررات قبیله ای به قوانین رفتاری متمدن بود. اخلاقیات هدفی دوگانه در جامعه مدرن دارند: یکی تقویت همبستگی اجتماعی از طریق تحریک عمومی و اجرای قانونمند شیوه های غیرمذهبی و دوم جلوگیری از ایجاد هرج و مرج و بی نظمی در جامعه.

باتوجه به نقش صلح طلبانه اخلاقیات، بهتر است که دو نوع کاملاً متمایز اخلاقیات که از آغاز تمدن مدرن در کنار یکدیگر وجود داشته اند را معرفی کنیم.

اخلاقیات مطلق

اخلاقیات مطلق مستلزم این باور است که برخی اعمال بد و شر به شمار می روند حتی اگر عواقب و نتایجی مستقیماً یا غیرمستقیم برای کسی یا جامعه به طور کل فوایدی به دنبال داشته باشد.

این اعمال خاص می توانند مورد قضاوت بسیار محکم و قاطع قرار گیرند، و مستلزم رشته افکاری است که کم و بیش عاری از تفکر منطقی یا عقلانی بوده و مبنی بر آموزشات مذهبی و عقیدتی می باشد.

بعنوان مثال، همجنس بازی از دیدگاه مذهب و قوانین مذهبی همانطور که در متون و کتاب های مقدس مثل انجیل و قرآن نوشته شده است، کاملاً رد شده است. قانون به خودی خود نه طرفدار تنفکر منطقی و نه تفکر علمی است؛ درعوض قانونی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و بین خطوط تعصبات مذهبی منتشر شده است.

اخلاقیات نسبی

اخلاقیات نسبی ایده ای است که به تغییر ارزش ها می پردازد: یعنی اینکه پایه و اساس خوب و بد فقط با خود عمل به تنهایی قابل داوری یا محکوم کردن نیستند: نتایج وعواقبی که آن عمل به دنبال خواهد داشت نیز در تعیین اخلاقیات آن عمل موثر هستند.

به طور خلاصه، چیزی به اسم اخلاقیات بعنوان حقایق جهانی و کلی وجود ندارد. به خاطر طبیعت سیال اخلاقیات نسبی، اخلاق گرایان مطلق در تلاشند تا اخلاق گرایان نسبی را غیراخلاقی معرفی کنند و ادعا کنند که این افراد در بحث اخلاقیات سردرگم هستند.

البته فهم این موضوعات هم بسیار دشوار است چون هیچ قانون خاصی وجود ندارد که به طرز قاطع قادر به تعریف اخلاقیات نسبی باشد.

بطور مثال، مردی در سیل گیر افتاده است، روزهاست که خود را روی قایقی سوار کرده و هیچ امیدی برای نجات ندارد. کنار یک مغازه خواربارفروشی می رسد. اخلاقیات مطلق امر می کند که نباید تحت هیچ عنوان از آن مغازه دزدی کند حتی اگر در موقعیت بسیار سختی هم گیر کرده باشد. اما اخلاقیات نسبی مسئله بقا را کنار دله دزدی کوچک و ناچیز می آورد و تاکید می کند که آن مرد کاملاً حق دارد که هرچه خواست از آن مغازه بردارد و استفاده کند.
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم