دلتنگی

عاشقان شعر و ادبیات بیایید اینجا

مدیر انجمن: Moh3n II

قفل شده
آواتار کاربر
فاطمه خانوم
کاربر ویژه سایت
کاربر ویژه سایت
پست: 20
تاریخ عضویت: جمعه 3 مهر 1388, 12:09 pm
محل اقامت: مشهد

دلتنگی

پست توسط فاطمه خانوم » دوشنبه 21 آذر 1390, 1:15 pm

پر پرواز را بهانه نكن.
كه راه تو بي برگشت است.
تو ميروي.
و تمام ارزوهاي من.
خاموش ميشود از رفتنت.
و نبودنت.
تنها ارزويم ماندن در كنار بركه بود.
و ديدن بالهاي سپيدت.
اكنون چه..!؟
ميروي و من در انتظار.
تا بهاري ديگر.
وتو..!
شايد با ياري ديگر.
اكنون اگر پر بگشايي.
و اين سرزمين را ترك كني.
شايد بهاري بازنگردد.
شايد بركه خشكيد.
و بغض من.
از نبودنت.
از دوري تركيد.
چه كسي ميداند.
بهار بعد بركه همين باشد.
همين جور ابي.
كه من و تورا ميزبان باشد.
در اندوه تنهايي.
رفتن براي كوچ بهانه است.
و رفتن تو از سر يك اشتباه.
شايد باز نگردي.
شايد بركه خشكيد.اه..!
كوچ نكن از ابي ترين خانه.
شايد بازگردي.
اما پايان چه ميشود..!؟
پايان اين افسانه..!؟
نا امیدی
همان امید است
که بوی "نا" میگیرد
از بس که میماند ته دل!!!


آواتار کاربر
فاطمه خانوم
کاربر ویژه سایت
کاربر ویژه سایت
پست: 20
تاریخ عضویت: جمعه 3 مهر 1388, 12:09 pm
محل اقامت: مشهد

Re: دلتنگی

پست توسط فاطمه خانوم » دوشنبه 21 آذر 1390, 1:24 pm

قول بده که خواهی آمد
اما هرگز نیا!
همه چیز خراب میشود
دیگر نمیتوانم
اینگونه با اشتیاق
به دریا و جاده خیره شوم
من خو کرده ام
به این انتظار
به این پرسه زدن ها
در اسکله و ایستگاه
در این بیابان برهوت
اگر تو بیایی؟
من چشم به راه چه کسی بمانم؟
نا امیدی
همان امید است
که بوی "نا" میگیرد
از بس که میماند ته دل!!!


siteman
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1679
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 6 مرداد 1390, 3:53 pm
محل اقامت: karaj
تماس:

Re: دلتنگی

پست توسط siteman » سه‌شنبه 22 آذر 1390, 1:01 pm

دلتنگی یعنی نبود کسی...
دلتنگی یعنی احساس نیاز به تو....
دلتنگی عاشق تنهایی ماندن ...
بی تو خوابیدن در خیال با تو بودن...
nar nar nar
ger
شب را به روزر و روز را به شب بی هیچ ناکجایی می رسانیم بی آنکه غافل از پایان لحظه لحظه های عمرمان باشیم...
و هر روزمان تکرار روز های قبل و قبل و باز هم قبل می باشد بی آنکه روزی نو داشته باشیم...تکرار هم برایمان عادت شده و چه روزی پایان تکرار هاست... این را هم کسی نمی داند

جزوه ایجاد بانک اطلاعاتی دکتر معصومی
http://qiau.ac.ir/teacher/files/41491/0 ... -38-40.zip

آواتار کاربر
$ensieh
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 576
تاریخ عضویت: دوشنبه 21 شهریور 1390, 12:43 pm
محل اقامت: انديشه
تماس:

Re: دلتنگی

پست توسط $ensieh » سه‌شنبه 22 آذر 1390, 1:04 pm

"دلتنگي" حس نبودن كسي است،
كه تمام وجودت يكباره تمناي بودنش را ميكند.
دلمان که میگیرد تاوان لحظاتیست که دل میبندیم...
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نیست!

آواتار کاربر
فاطمه خانوم
کاربر ویژه سایت
کاربر ویژه سایت
پست: 20
تاریخ عضویت: جمعه 3 مهر 1388, 12:09 pm
محل اقامت: مشهد

Re: دلتنگی

پست توسط فاطمه خانوم » سه‌شنبه 22 آذر 1390, 6:41 pm

قاصدک ..
شعر مرا از بر کن
بنشین روی نسیمی که زاحساس برون می آید
برو آن گوشه باغ
سمت آن نرگس مست
که ز تنهایی خود دلتنگ است
و بخوان در گوشش
و بگو باور کن
یک نفر یاد تو را
دمی از دل نبرد
نا امیدی
همان امید است
که بوی "نا" میگیرد
از بس که میماند ته دل!!!


آواتار کاربر
فاطمه خانوم
کاربر ویژه سایت
کاربر ویژه سایت
پست: 20
تاریخ عضویت: جمعه 3 مهر 1388, 12:09 pm
محل اقامت: مشهد

Re: دلتنگی

پست توسط فاطمه خانوم » چهارشنبه 23 آذر 1390, 11:12 pm

شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت

دوباره گریه ی بی طاقتم بهانه گرفت

شکیب درد خموشانه ام دوباره شکست

دوباره خرمن خاکسترم زبانه گرفت

نشاط زمزم رازی شد و به شعر نشست

صدای خنده فغان گشت و در ترانه گرفت

زهی سپند کماندار فتنه کز بن تیر

نگاه کرد و دو چشم مرا نشانه گرفت

امید عافیتم بود روزگار نخواست

قرار عیش و امان داشتم زمانه گرفت

زهی بخیل ستمگر که هرچه داد به من

به تیغ باز ستاند و به تازیانه گرفت

چو دود بی سرو سامان شدم که برق بالا

به خرمنم زد و آتش در آشیانه گرفت

چه جای گل که درخت کهن زریشه بسوخت

از این سموم نفس کش که در جوانه گرفت

دل گرفته ی من همچو ابر بارانی

گشایشی مگر از گریه ی شبانه گرفت
نا امیدی
همان امید است
که بوی "نا" میگیرد
از بس که میماند ته دل!!!


آواتار کاربر
Moh3n II
کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
پست: 6572
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 10 تیر 1389, 9:10 pm
محل اقامت: پونک
تماس:

Re: دلتنگی

پست توسط Moh3n II » چهارشنبه 23 آذر 1390, 11:14 pm

فاطمه خانوم جان اون یک بیت چرا قرمزه آخه فاطمه خانوم جان؟ goli dan
کار قشنگیه. از این بحثا تو این انجمن به شدت استقبال می کنیم

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دلتنگی

پست توسط زهـــــرا » دوشنبه 10 بهمن 1390, 8:59 pm

اگر تمام درد های دنیا را نردبان کنی
دستت به سقف دلتنگی من نمی رسد

lilyum
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 565
تاریخ عضویت: دوشنبه 29 شهریور 1389, 8:11 pm

Re: دلتنگی

پست توسط lilyum » دوشنبه 10 بهمن 1390, 11:33 pm

عشق مهمان مودبی است که ورود خود را با
ضربان قلب
اعلام می کند
تو که رفتی دلم برایت تنگ شد
حال که آمده ای در دلم جا نمیشوی
میخواهم به عقب برگردم
درتلاقی گریه و سکوت، از نو شروع کنم
تار بزنم
و در ترکیب رنگ ها فقط به قرمز برسم

جاهایمان را عوض کنم
جاده را برای خودم.........
انتظار را برای تو بکشم
اگر به عقب برگردم
این بار
تویی ،که می مانی
منم،که میروم
کاش می شد به عقب برگردم ...
حالا که تمام راه را آمده ام ،
حالا کـه تـا تــو هیچ نمانده ،
چقدر دیر یادَش آمد خـُدا کـه
ما قسمت هم نیستیم !
روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو
کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو
درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم
بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم

آواتار کاربر
v3nus
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 41
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 16 آبان 1389, 2:16 pm

Re: دلتنگی

پست توسط v3nus » دوشنبه 6 شهریور 1391, 5:32 pm

«باز باران٬ با ترانه


میخورد بر بام خانه»

خانه ام کو؟ خانه ات کو؟

آن دل دیوانه ات کو؟

روزهای کودکی کو؟

فصل خوب سادگی کو؟

یادت آید روز باران

گردش یک روز دیرین؟

پس چه شد دیگر٬ کجا رفت؟

خاطرات خوب و شيرین

كوچه ها شد، کوی بن بست

در دل تو٬ آرزو هست؟

* * *

کودک خوشحال دیروز

غرق در غمهای امروز

یاد باران رفته از یاد

آرزوها رفته بر باد

* * *

باز باران٬ باز باران

میخورد بر بام خانه

بی ترانه ٬ بی بهانه

شایدم٬ گم کرده خانه
Always Forgive Your Enemies But Never Forget Their Names

قفل شده