نتایج هماهنگ با عبارت جست‌وجو شده : 185

توسط mojtaba-tehran
یک‌شنبه 28 فروردین 1390, 10:59 pm
انجمن: ادبیات و موسیقی
موضوع: قصه هاي كوتاه
پاسخ‌ها: 448
مشاهده: 189564

Re: قصه هاي كوتاه

خورشید خانوم داستاناتون رو با ولع خاصی میخونم , ممنون در ضمن امضاتون خیلی زیباست. ____________________________ ایمیل و آبدارچی در شرکت مایکروسافت مردى برای سِمَتِ آبدارچی در مایکروسافت تقاضا داد . رئیس هیئت مدیره مصاحبه اش کرد و تمیز کردن زمینش رو - به عنوان نمونه کار - دید و گفت : « شما استخدام شدی...
توسط mojtaba-tehran
یک‌شنبه 28 فروردین 1390, 9:43 pm
انجمن: ادبیات و موسیقی
موضوع: قصه هاي كوتاه
پاسخ‌ها: 448
مشاهده: 189564

نخستین سلول

پرسیدند: "از بیرون آمده‌ای؟" (این اولین سوالی است که بر حسب عادت، در قبال هر تازه وارد به زبان می‌آید.) جواب دادم: "نه" (و این جواب نخستین جوابی است که به حسب عادت هر تازه واردی می‌دهد.) مرادشان این بود که، بی‌گمان، تازه بازداشتم کرده‌اند و در نتیجه از خارج آمده‌ام ... من، به عکس...
توسط mojtaba-tehran
جمعه 26 فروردین 1390, 12:36 pm
انجمن: ادبیات و موسیقی
موضوع: قصه هاي كوتاه
پاسخ‌ها: 448
مشاهده: 189564

Re: قصه هاي كوتاه

باتشکر فراوان از داستان های قشنگ و تاثیر گذار sungirl , shokrollahi_kh ,smarf22 ________________________________________________________________ پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر...
توسط mojtaba-tehran
چهارشنبه 24 فروردین 1390, 8:23 pm
انجمن: ادبیات و موسیقی
موضوع: قصه هاي كوتاه
پاسخ‌ها: 448
مشاهده: 189564

Re: قصه هاي كوتاه

شکر شکر شکر ، خدا را شکر
خورشید خانم خیلی لذت بردم از خوندن این متن , ممنونم ازتون goli
واقعا گاهی اوقات باید کمی عمیق تر با مسائل اطرفمون برخورد کنیم
توسط mojtaba-tehran
چهارشنبه 24 فروردین 1390, 8:11 pm
انجمن: مراکز پیام نور و علمی کاربردی
موضوع: بچه های داده پردازی (Dpi Bax)
پاسخ‌ها: 8
مشاهده: 10206

Re: بچه های داده پردازی (Dpi Bax)

Joker نوشته شده:سلام آقا مجتبي من اينجا عضو بودم قبلا اما اين تاپيکو نديده بودم
حالا راجع به چي صحبت کنيم ؟؟؟
سلام دوست عزیز
راجع به هرچی که دوست داری bil:
توسط mojtaba-tehran
چهارشنبه 24 فروردین 1390, 2:49 pm
انجمن: ادبیات و موسیقی
موضوع: قصه هاي كوتاه
پاسخ‌ها: 448
مشاهده: 189564

مثمر ثمر بودن تجربه و علوم فقط در جایگاه خود درست است

آورده اند روزی میان یک ماده شتر و فرزندش گفت و گویی به شرح زیر صورت گرفت : بچه شتر : مادر جون چند تا سوال برام پیش آمده است . آیا می تونم ازت بپرسم ؟ شتر مادر : حتما عزیزم . چیزی ناراحتت کرده است ؟ بچه شتر : چرا ما کوهان داریم ؟ شتر مادر : خوب پسرم . ما حیوانات صحرا هستیم . در کوهان آب و غذا ذخیره م...
توسط mojtaba-tehran
چهارشنبه 24 فروردین 1390, 2:47 pm
انجمن: ادبیات و موسیقی
موضوع: قصه هاي كوتاه
پاسخ‌ها: 448
مشاهده: 189564

آواز جغد پیغامی از طرف خدا

جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود . زندگی را تماشا می کرد . رفتن و ردپای آن را و آدم هایی را می دید که به سنگ و ستون ، به در و دیوار دل می بندند . جغد اما می دانست که سنگ ها ترک می خورند ، ستون ها فرو می ریزند ، درها می شکنند و دیوار ها خراب می شوند . او بارها و بارها تاج های شکسته ، غرورهای ت...
توسط mojtaba-tehran
سه‌شنبه 23 فروردین 1390, 9:53 pm
انجمن: ادبیات و موسیقی
موضوع: قصه هاي كوتاه
پاسخ‌ها: 448
مشاهده: 189564

Re: قصه هاي كوتاه

sungirl نوشته شده:ممنون آقا مجتبی زیبا بود . bil:
خواهش میکنم به پای داستان های شما نمیرسه
یکی از بچه ها که اسمش رو پایینهمون پست نوشتم اینو فرستادن منم از ایشون تشکر میکنم.
خورشید خانم این روزا خیلی حضورتون کمرنگ شده تو این تاپیک nar:
توسط mojtaba-tehran
سه‌شنبه 23 فروردین 1390, 9:41 pm
انجمن: ادبیات و موسیقی
موضوع: قصه هاي كوتاه
پاسخ‌ها: 448
مشاهده: 189564

Re: قصه هاي كوتاه

روزی مرد ثروتمندی دراتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان كم رفت و آمدی می گذشت. ناگهان از بین دو اتومبیل پارك شده در كنار خیابان یك پسربچه پاره آجری به سمت او پرتاب كرد.پاره آجر به اتومبیل اوبرخورد كرد. مردپایش را روی ترمز گذاشا و سریع پیاده شد و دید كه اتومبیلش صدمه زیادی دیده است....
توسط mojtaba-tehran
دوشنبه 22 فروردین 1390, 8:16 pm
انجمن: ادبیات و موسیقی
موضوع: قصه هاي كوتاه
پاسخ‌ها: 448
مشاهده: 189564

داستان چنگیزخان مغول و شاهین پرنده

یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید. آن روز با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند. ...
توسط mojtaba-tehran
دوشنبه 22 فروردین 1390, 8:03 pm
انجمن: ادبیات و موسیقی
موضوع: قصه هاي كوتاه
پاسخ‌ها: 448
مشاهده: 189564

Re: قصه هاي كوتاه

1چيزايي خيلي فراتر ازين هستن كه فراموش بشن!
هیچوقت اینطوری فکر نکنین چون نا خواسته باعث میشه ضعیف بشین
شما قدرت های زیادی دارین فقط کافیه یکم بیشتر از قبل رو خودتون کارکنین همه چیز رو هم میشه فراموش کرد من خیلی تو اینجور زمینه ها تجربه دارم.
توسط mojtaba-tehran
یک‌شنبه 21 فروردین 1390, 12:12 pm
انجمن: ادبیات و موسیقی
موضوع: قصه هاي كوتاه
پاسخ‌ها: 448
مشاهده: 189564

شکايت آدم از پروردگار

شکايت آدم از پروردگار در مورد شيطان و عنايت توبه در روايت است که آدم (عليه السلام) به پيشگاه باريتعالي شکوه کرد که: «پروردگارا! شيطان را بر من سلطه بخشيدي و وسوسه هايش را همچون خون در رگ هايم روان ساختي. به من نيز در برابرش چيزي عنايت کن.» خدا فرمود: اي آدم! هر کس از فرزندانت که به انديشه ي گناه افت...
توسط mojtaba-tehran
یک‌شنبه 21 فروردین 1390, 12:06 pm
انجمن: ادبیات و موسیقی
موضوع: قصه هاي كوتاه
پاسخ‌ها: 448
مشاهده: 189564

کجا بوديم ما؟

جايي بودم من در مرز رواني شدن، نه حتي چيزي که بشه جنون يا ديوانگي دونستش. وقتي تصوير اون مزرعه هاي زرد يا سبزِ پشت خوابگاه يا روبروي دانشکده يادم مي آد، فکر مي کنم چي شد که رواني نشدم؟ يا شايد شدم و اين حس خستگيِ هنوز و اين جنگ مدام دروني براي شاد بودن بقاياي اون روزهاي دانشکده است که بايد شادترين ر...
توسط mojtaba-tehran
شنبه 20 فروردین 1390, 3:57 pm
انجمن: ادبیات و موسیقی
موضوع: قصه هاي كوتاه
پاسخ‌ها: 448
مشاهده: 189564

Re: قصه هاي كوتاه

نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود .اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود. اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم. زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی ...
توسط mojtaba-tehran
شنبه 20 فروردین 1390, 2:48 pm
انجمن: ادبیات و موسیقی
موضوع: قصه هاي كوتاه
پاسخ‌ها: 448
مشاهده: 189564

تورنتو ساعت 7 صبح

مرسي، توصيفه قشنگي از لحظه هاي آرامش بخش بود! آره آرامش میده به آدم ,منم از شما و خانم Sungirl تشکر میکنم سه تنه تاپیکو جلو میبریم (کاملا اختصاصی) goli goll goli _______________________ تورنتو ساعت 7 صبح این که یه شهر و کشور جدیدی رو خونه ی خودت بدونی مرحله به مرحله اتفاق می افته. این که به دلایل م...