صفحه 18 از 18

Re: نغمه های غم

ارسال شده: شنبه 27 آذر 1389, 8:36 am
توسط eli
من راه تو را بسته

تو راه مرا بسته

امید رهایی نیست

وقتی همه دیواریم

Re: نغمه های غم

ارسال شده: یک‌شنبه 17 بهمن 1389, 12:34 pm
توسط eli
می دانم هراز گاهی دلت تنگ می شود.
همان دلهای بزرگی که جای من در آن است
آنقدر تنگ میشود که حتی یادت می رود من آنجایم.
دلتنگی هایت را از خودت بپرس.
و نگران هیچ چیز نباش!

هنوز من هستم. هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است!
اما من نمی خواهم تو همان باشی!
تو باید در هر زمان بهترین باشی.
نگران شکستن دلت نباش!

میدانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.
و جنسش عوض نمی شود ...

و میدانی که من شکست ناپذیر هستم ...
و تو مرا داری ...

برای همیشه!
چون هر وقت گریه میکنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ...
چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ...
چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم،
صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام!

درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!
دلم نمی خواهد غمت را ببینم ...
می خواهم شاد باشی ...
این را من می خواهم ...
تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا.

و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ...
نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.

شبها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟
اما، نه من هم دل به دلت بیدارم!

فقط کافیست خوب گوش بسپاری!
و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!

پروردگارت ...

Re: نغمه های غم

ارسال شده: یک‌شنبه 17 بهمن 1389, 12:35 pm
توسط eli
حرفهايي است که هيچ گاه زبانها بهم نميگويند...

حرفهايي است که فقط دستها ميتوانند بهم بگويند

Re: نغمه های غم

ارسال شده: دوشنبه 18 بهمن 1389, 12:27 pm
توسط mariiya.mg
ياد دارم در غروبی سرد سرد می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد داد می زد : کهنه قالی می خرم دسته دوم جنس عالی می خرم کاسه و ظرف سفالی می خرم گر نداری کوزه خالی می خرم اشک در چشمان بابا حلقه بست عاقبت آهی کشید بغضش شکست اول ماه است و نان در سفره نیست ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟ بوی نان تازه هوشش برده بود اتفاقا مادرم هم روزه بود خواهرم بی روسری بیرون دوید گفت اقا سفره خالی می خرید...؟ ger

Re: نغمه های غم

ارسال شده: دوشنبه 18 بهمن 1389, 3:07 pm
توسط phs
فدايت اي گل زيباي هستي
نميدانم کجا بي من نشستي
قشنگي هاي فردايم تو هستي
يگانه گنج دنيايم تو هستي .
ger

Re: نغمه های غم

ارسال شده: دوشنبه 18 بهمن 1389, 3:10 pm
توسط phs
ما کشته ي عشقيم ، محبت کفن ماست / پرورده ي رنجيم ، رفاقت هدف ماست . goll

Re: نغمه های غم

ارسال شده: پنج‌شنبه 21 بهمن 1389, 1:50 am
توسط faezehh
گفتم شايد نديدنت از خاطرت دورم كنه
ديديم ندينت فقط ميتونه كه كورم كنه
گفتم صداتونشنوم شايد كه از يادم بري
ديدم كه تو گوشام
جز صدات نيستش صداي ديگري
نديدن ونشنيدنت عشقتوازدلم نبرد
فقط دونستم بي تودل پرپرشدوگمشدومرد

Re: نغمه های غم

ارسال شده: پنج‌شنبه 21 بهمن 1389, 9:09 am
توسط phs
گذار سرنوشت هر راهي را که مي خواهد برود ، راه ما جداست ، ابرها هم هرچه مي خواهند ببارند ، چتر ما خداست .

Re: نغمه های غم

ارسال شده: پنج‌شنبه 21 بهمن 1389, 9:11 am
توسط phs
نازنينا امروز صدايت با صدايم ساز نيست / يا که من بسيار مستم يا که سازت ساز نيست / نازنينا امروز مخالف مينوازد تار تو / يا که من مست و خرابم يا که تارت تار نيست .
----------------------
خوب است و قشنگ اينکه دلگير شويم / در دام دل شکسته زنجير شويم / اي عشق هميشه از خدا ميخواهم / که کنار من باشي به پاي هم پير شويم .
----------------------
نياز عاشقان معشوق را بر ناز مي دارد / تو سر تا پا وفا بودي ، تو را من بي وفا کردم .

Re: نغمه های غم

ارسال شده: پنج‌شنبه 17 آذر 1390, 2:11 pm
توسط فاطمه خانوم
قفس داران سکوتم راشکستند

دل دائم صبورم را شکستند

به جرم پا به پای عشق رفتن

پرو بال عبورم راشکستند

مرا از خلوتم بیرون کشیدند

چه بی پروا حضورم راشکستند

تمنا در نگاهم موج میزد

ولی رویاهای دورم راشکستند...

Re: نغمه های غم

ارسال شده: پنج‌شنبه 17 آذر 1390, 8:10 pm
توسط فاطمه خانوم
دلم تنگ است این شبها یقین دارم كه می دانی

صدای غربت من را ز احساسم تو می خوانی

شدم از درد و تنهایی گلی پژمرده و غمگین

ببار ای ابر پاییزی كه دردم را تو می دانی

میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم

چرا ای مركب عشقم چنین آهسته می رانی

تپش های دل خستم چه بی تاب و هراسانند

به من آخر بگو ای دل چرا امشب پریشانی

دلم دریای خون است و پر از امواج بی ساحل

درون سینه ام آری تو آن موج هراسانی

همواره قلب بیمارم به یاد تو شود روشن

چه فرقی می كند اما تو كه این را نمی دانی


Re: نغمه های غم

ارسال شده: سه‌شنبه 20 دی 1390, 1:58 pm
توسط Azita.f


وقتی باران بی بهانه می بارد...

وقتی تو در کنارم نیستی...

وقتی جاده ها هم بوی انتظار میدهد...

وقتی غریبانه به تو می اندیشم...

وقتی صادقانه برای دیدارت اشک میریزم..

در میان دلتنگی فریاد میزنم:

دریاب مرا...

Re: نغمه های غم

ارسال شده: سه‌شنبه 20 دی 1390, 7:08 pm
توسط الهام
گاه دلتنگ میشوم
دلتنگ تر از همه
گوشه ای می نشینم و حسرت ها را میشمرم،و باختن ها
و صدای شکستن را
نمی دانم من کدامین امید را نا امید کردم ، و کدام خواهش را نشنیدم
و به کدام دلتنگی خندیدم که چنین دلتنگم ...