صفحه 14 از 18

ارسال شده: شنبه 25 خرداد 1387, 4:46 pm
توسط stella
معنی برخوردهای سرد تو را میدانم
میدانم که میخواهی فراموشت کنم
اما بدان عزیز من
در مکتب ما رسم فراموشی نیست
در مسلک ما عشق ، هم آغوشی نیست
مهر تو اگر به هستی ما افتاد
هرگز به سرش خیال خاموشی نیست

ارسال شده: یک‌شنبه 26 خرداد 1387, 7:02 pm
توسط stella
پيداست هنوز شقايق نشدي ...
زنداني زندان دقايق نشدي ...
وقتي که مرا از دل خود مي راني ...
يعني که تو هيچ وقت عاشق نشدي ...
زرد است که لبريز حقايق شده است ...
تلخ است که با درد موافق شده است ...
شاعر نشدي و گر نه مي فهميدي ...
پاييز بهاريست که عاشق شده است

ارسال شده: سه‌شنبه 28 خرداد 1387, 12:57 am
توسط stella
من
چه کنم ؟!
دل می کشد مرا !
از زمین و زمان
طلب می کنم تو را !
امشب
چشمک نمی زنند ستاره ها
امشب
من به دنبال ستاره ای نیستم...

ارسال شده: سه‌شنبه 28 خرداد 1387, 1:08 am
توسط stella
مي آيم اما نيستي امشب صداي تو
من را كشانده زير باران در هواي تو
من دستهايم لحظه لحظه سرد خواهد شد
مي خواهم امشب دستها انگشتهاي تو...
با چتر يادت با قدمهايي كه از من نيست
امشب تماما شعر مي خوانم براي تو
مي گيرم از هر كه سراغت را نمي داند
مي آمدي امشب اگر هم پيش پاي تو
نقش دراماتيك من شايد عوض مي شد
تو مي شدي در نقش من من هم به جاي تو
(تا مي دويدم تو به دنبال من اما من
گم مي شدم در كوچه هاي چشمهاي تو)
مردن چه فرقي مي كند با بي تو سر كردن
اين را نمي داند خداي من خداي تو؟
مي آيم اما چادرت در باد مي رقصد
مانده است بر سطح خيابان رد پاي تو...

ارسال شده: چهارشنبه 29 خرداد 1387, 9:20 pm
توسط masoud khafan
میرم تا تو آروم شبا چشات بسته شه

دیوارِ اتاقت از عکسم خسته شه

میرم تا بارون منو یاد تو نندازه

میرم یه جای تازه

میرم با چشمان خیس و قلبی بی گناه

میرم حتی نمی ندازی به من یک نگاه

هر جا میرم اما باز یادت می افتم

اینو به همه گفتم

کاش میشد تو ببینی اینجا چه تنهام

وقتی تو نباشی به هم می ریزه دنیام

اینجا کسی نیست با چشمای باز و روشن

بی تو چه غریبم من

از هر جا رد میشم میاد عکست روبه روم

سوخته تو آتیش ِ عشقت شهر آرزوم

دارم آروم آروم مرگو به جون میخرم

دیدی چی اومد سرم
.
.

میرم....

ارسال شده: چهارشنبه 29 خرداد 1387, 9:21 pm
توسط masoud khafan
نوشتم درد بعدش چند نقطه...

و آهی سرد بعدش چند نقطه...

برای آخرین بار آمد آن روز گلی آورد بعدش چند نقطه...

دلم لرزید وقت رفتنش بود چو برگ زرد بعدش چند نقطه...
به او گفتم کجا ؟ حالا که زود است نرو برگرد بعدش چند نقطه...

و وقتی دور شد یک لحظه برگشت نگاهم کرد بعدش چند نقطه ...

ارسال شده: چهارشنبه 29 خرداد 1387, 9:30 pm
توسط masoud khafan
وقتی نگاه می کردم از گل به خار رسیدم

با خود گفتم پروردگارا چه فلسفه ای است در این همسایگی و چه حکمتی است در این بیگانگی

با یه مشت خاطره های خوب و بد مگه میشه تا ابد زندگی کرد

همه جا اشکم سرازیره و دل از زندگی سیره و انگار این روزا دل داره میمیره و میره پیِ کارش

صدات مونده نمیره از تو گوشم

نگات مونده که برده عقل و هوشم

خودت نیستی ولی یادت باهامِ

رفیقِ گریه ها و غصه هامِ

تو که رفتی ولی عطرت نمیره

خودت نیستی دلت اینجا اسیره

اگه رفتی ولی عشقت که مونده

همین عشقت دل مارو سوزونده

ای عزیز جانِ من

من برای مرگ خود یک بهانه می خواهم

یک بهانۀ پوچِ عاشقانه می خواهم

از غمی که میدانی با تو بودنم مرگ است

بی تو بودنم هرگز

گر بهانه این باشد

من بهانه میگیرم عاشقانه میمیرم

ارسال شده: چهارشنبه 29 خرداد 1387, 9:33 pm
توسط masoud khafan
تصویر

ارسال شده: چهارشنبه 29 خرداد 1387, 11:15 pm
توسط stella
کاش قلبم درد تنهايي نداشت
سينه ام هرگز پريشاني نداشت
کاش برگهاي آخر تقويم عشق
حرفي از يک روز باراني نداشت
کاش ميشد راه سخت عشق را
بي خطر پيمود و قرباني نداشت

ارسال شده: چهارشنبه 29 خرداد 1387, 11:19 pm
توسط stella
گريه هاي شبانه من
ارزاني نگاه هاي عاشقانه تو باد
از امروز تا فردا و فرداها
باز هم من هر روز
روي جاده هاي مه گرفته انتظار
به انتظار تو خواهم نشست
مي دانم که روزي تو باز مي آيي
تا آن روز
اي سبز ترين خاطره من
چشمانم را به احترامت نخواهم بست

ارسال شده: چهارشنبه 29 خرداد 1387, 11:51 pm
توسط stella
بشنو همسفر من

با هم رهسپار راه درديم
با هم لحظه ها را گريه كرديم
ما در صداي بي صدا
گريه كرديم
ما از عبور تلخ لحظه ها
قصه ساختيم
شايد در اين راه اگر
با هم بمانيم
وقت رسيدن
شعر خوشبختي
بخوانيم
مي خواهم با
اشكهايم
دلتنگيهايم
وضو سازم و در سجاده حقيقت
نماز را با شكوه بر پا كنم
و در اغوش خدا ارام گيرم

گاهي اينقدر صدايت ميزنم كه تمام كوهستانهاي دورتر از سرزمينم
فريادهايم را ميشنوند
چه ميشود گاهي به اتاق تنهاييم پا بزاري ?

ارسال شده: پنج‌شنبه 30 خرداد 1387, 11:29 pm
توسط stella
ساده است شــکستن دل و اينکه بگي من بي تقصيرم....
خيلي غمناک بنشيني پاي کسي که ميدوني تو رو ميذاره و ميره....
چقدر دور،هيچکس از تو نمي گذره.....يا حتي تو رو نمي بينه
مثل يه شمع خاموشي که هيچکس نگاش نمي کنه.......
خيلي سخته که هستي و باشي ولي کسي تو رو نشناسه.....
سخت تر اينه که محکوم به زندگي که دوست نداري باشي و ندوني
چه کني.....................
واقعا چه کار بايد کرد بين اين همه آدم ،آدمهاي جور وا جور و بي نام و
نشان......................
زمان مي گذرد بدون وقفه من و سکوت همچنان با هم و در کنار هم.......
جسم و روحم را در خاموشي سکوت گم ميکنم و در آخر به اين دل را
خوش ميکنم که من بودم و يادم بر دلها باقي است..............

ارسال شده: پنج‌شنبه 30 خرداد 1387, 11:31 pm
توسط stella
با باد خواهم گفت
حکايت نامهربانيت را تا از هر کويي که ميگذرد
آنرا بخواند تا شايد روزي از سر کوي تو نيزبگذرد
و در گوشت بخواند قصه اي را که برايت اشناست
به ياد خواهي اورد مرا نگاه يخ زده ام را
و روزي را که دنيا را برسرم خراب کردي
به ياد خواهي اورد...
به ياد قصه اي خواهي افتاد
که نامهرباني تو و سکوت من اخرين برگشت بود
به ياد خواهي اورد
کسي را که همه دنياي تو بود
و قلبي را که شکستي
همه را به ياد خواهي
اورد...
با باد خواهم گفت حکايت
نامهربانيت را...

ارسال شده: پنج‌شنبه 30 خرداد 1387, 11:35 pm
توسط stella
نمي بخشمت ....
بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي ....
بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي .... نمي بخشمت ....
بخاطر دلي كه برايم شكستي .... ..
بخاطر احساسي كه برايم پرپر كردي ..... نمي بخشمت ....
بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي .....
بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي ....
به خاطر عشقی که نادیده گرفتی ، نمی بخشمت ....
بخاطر ماهی که از آسمان من گرفتی
بخاطر تک ستاره ی قلبم که خاموشش کردی
نمی بخشمت ...........

ارسال شده: شنبه 15 تیر 1387, 12:06 am
توسط stella
مدت هاست که از تو خبري ندارم
مدت هاست که نيستي و فقط قلبم مي زنه
يادش بخير!
وقتي چشمم به چشمت مي افتاد قلبم تند تند مي زد
اما الان مدت هاست از اون روزها مي گذره...
نه خبري از اون تپش هاي تند قلبم هست
و نه تو...
تو که رفتي اونم آروم شد!
ولي خيلي خوبه که همه چيز تموم شد
الان ديگه قلبم پليدي و نفرت رو تو وجود آدما تشخيص مي ده...
اصلا واسه اينکار ساخته شده...سازنده ش هم تو بودي...
توام برو خوش باش...
بي من خوش باش...