مشاعره با حافظ !!

[farshidshd]

مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده​اند به مستی زمام ما

[زهـــــرا]

ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی
و آنگه برو که رستی از نیستی و هستی

[farshidshd]

یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم
افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت

[زهـــــرا]

تا فضل و عقل بینی بی معرفت نشینی
یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی

[farshidshd]

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می​شنوم نامکرر است

[زهـــــرا]

ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمی کنی

[farshidshd]

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

[زهـــــرا]

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم

[dr.elec]

مــــــــستم اگر باده نیست،لعل لب یار هست
گو می تلخم مباش،شـــــــــربت دیدار هست

[زهـــــرا]

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که توسنی چو فلک رام تازیانه توست

[farshidshd]

تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما

[زهـــــرا]

آخر ای خاتم جمشید همایون آثار
گرفتند عکس تو بر نقش نگینم چه شود

[Unknown]

آخر ای خاتم جمشید همایون آثار
گرفتند عکس تو بر نقش نگینم چه شود

دل صنوبری ام؛ همچو بید لرزان است
ز حسرت قد وبالای چون صنوبر دوست

اگر چه دوست به چیزی نمی خرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست

[زهـــــرا]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

[farshidshd]

دود آه سینه نالان من
سوخت این افسردگان خام را