تا گنجـ غمتـ در دلـ ویرانهـ مقیمـ استـ
هموارهـ مرا کویـ خراباتـ مقامـ استـ
مشاعره با حافظ !!
مدیر انجمن: eli
Re: مشاعره با حافظ !!
تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی
صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت
صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت
هیس!!
Re: مشاعره با حافظ !!
بازم تـ
تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
Re: مشاعره با حافظ !!
اینم به افتخار زهرا جوووونم:
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
هیس!!
Re: مشاعره با حافظ !!
ای جونـــــمsamirarad نوشته شده:اینم به افتخار زهرا جوووونم:
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
فدای تو:*
خب بزار اول یکم گریه کنم به یاد قدیماger
ورای طاعت دیوانگان ز ما مطلب...که شیخ مذهب ما عاقلی گنه دانست
حالا به خاطر اینکه مدت ها نبودم اینجا اون غزلی رو که خیلی دوست دارم و عاشـــــــــقشم می نویسم با رنگ مورد علاقم..
من و حافظ عالمی داریم..
آن ترک پریچهــــــره که دوش از بر ما رفت.........آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت
تا رفت مرا از نظر آن چشــــــم جهان بین.........کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت
بر شـــــــمع نرفت از گذر آتــــش دل دوش........آن دود که از ســــــــوز جگر بر سر ما رفت
دور از رخ تو دمبدم از گوشه ی چشــــــم.........سیلاب سرشک آمد و توفان بلا رفت
از پای فتادیم چو آمد شــــــب هجـــــــران........در درد بماندیم چو از دست دوا رفت
دل گفت وصــالش به دعــــا باز توان یافت.........عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
احرام چه بندیم که آن قبلــه نه اینجاست.........در سعی چه کوشیم که از مروه صفا رفت
دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید........هیهات که رنج نو ز قانون شفا رفت
ای دوست بپرسیدن حــــــافظ قدمــی نه.........زان پیش که گویند که از دار فنا رفت
یاد فرشید هم بخیر خیلی وقته اینجا نیست
سمیرا جان اگه میشه فعلا اینجا پست نده دیگه نمی خوام بیام اگه پست بدی دلم طاقت نمیاره بازم میام