مشاعره با حافظ !!

[زهـــــرا]

از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان
باشد کز آن میانه یکی کار گر شود

[farshidshd]

دل خرابی می​کند دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما

[زهـــــرا]

این سرکشی که کنگره های کاخ وصل راست
سرها بر آستانه او خاک در شود

[farshidshd]

در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو
به هواداری آن عارض و قامت برخاست

[زهـــــرا]

تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت

[farshidshd]

تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل
باری به غلط صرف شد ایام شبابت

[زهـــــرا]

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند

[farshidshd]

دادگرا تو را فلك جرعه كش پياله بود
دشمن دل سياه تو غرقه به خون چو لاله باد

[samirarad]

دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد

[زهـــــرا]

دمی با نیک خواهان متفق باش
غنیمــــت دان امـــــور اتفــــــاقی

[samirarad]

یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

[زهـــــرا]

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

[samirarad]

روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست

[زهـــــرا]

تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت

[samirarad]

تا زمیخانه و می نام نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیرمغان خواهد بود