امید و زندگی
- sungirl
- كاربر عالي
- پست: 2180
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 4 شهریور 1389, 3:34 pm
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
Re: امید و زندگی
12 راه برای ایجاد گفتگوی سودمند
بر اساس مکتوبات "دبرا فاین" نویسنده کتاب "هنر مکالمات کوتاه" توانایی برقراری ارتباط با دیگران از طریق گفتگوهای کوتاه می تواند شما را به جاهای بالایی برساند. "فاین" در گذشته یک مهندس خجالتی بوده و در سمینارها و همایش ها داخل دستشویی پنهان می شده تا با دیگران برخوردی نداشته باشد و مجبور نشود که با آنها صحبت کند. در حال حاضر او یک سخنران حرفه ای است و معتقد است که قابلیت برقراری ارتباط با دیگران یک امر کاملاً اکتسابی است. "فاین" و همراهانش راهکارهای زیر را برای برقراری یک مکالمه کوتاه، مختصر و مفید به ما پیشنهاد می کنند:
1) زمانیکه آماده ملاقات با شخصی می شوید، چند مطلب مشترک را در ذهن داشته باشید تا در مورد آنها صحبت کنید و همچنین چند سؤال نیز در ذهن داشته باشید تا آنها را مطرح کرده و طرف مقابل را نیز به صحبت کردن وا دارید. اگر شخص مقابل را قبلاً ملاقات کرده اید، سعی کنید چیزهایی که از او به یادتان مانده را به میان بکشید مثلاً علاقه مشترکتان به یک ورزش خاص، یا عضویت مشترک در یک مرکز خیریه.
۲)اولین فردی باشید که می گوید: "سلام." اگر مطمئن نیستید که طرف مقابل شما را به درستی به جا می آورد یا نه، خودتان را معرفی کرده و اسمتان را بگویید تا فشار و استرس کمتری را متحمل شود. به عنوان مثال اینطور عمل کنید: "آقای علی کاظمی؟ من محسن بختیاری هستم، از دیدن شما خوشبختم" لبخند یادتان نرود و زمانیکه فردی را ملاقات میکنید، حتماً با او دست بدهید.
۳) در زمان معارفه دقت کافی داشته باشید و سعی کنید نام ها را به خاطر سپرده و در طول مکالمه به کرات از آنها استفاده نمایید.
۴) با بیان یک عبارت متداول کاری کنید تا طرف مقابل به صحبت کردن ادامه دهد و در نهایت هم یک سؤال کلی از او بپرسید.
۵) با توجه به حرف های او و نشان دادن واکنش های مثبت از طرف مقابل پشتیبانی کرده و تمام حواس خود را به وی معطوف کنید. در تمام طول گفتگو ارتباط چشمی را برقرار نگه دارید و هنگامیکه فرد در حال صحبت کردن با شماست سر خود را به این طرف و آن طرف نچرخانید و قسمت های دیگر اتاق را نگاه نکنید.
۶) بیشتر از آنچه حرف می زنید، گوش کنید.
۷) چیز جالبی برای ارائه دادن در دست داشته باشید. سعی کنید دانش خود را همواره به روز نگه دارید و از وقایع و اخبار جدید با اطلاع باشید. آگاهی از اخبار و وقایع فرهنگی می تواند به شما کمک کند تا راحت تر با طرف مقابل ارتباط برقرار کنید. می توانید سر صحبت را با جمله هایی به این شرح باز کنید: "نظر شما در مورد ........ چیست؟" ، و یا "شنیده اید که .............؟" از موضوعات منفی و بحث برانگیز پرهیز کنید، و وارد جزئیات مسائل شخصی نشوید.
۸) اگر قصد دیدن شخص خاصی را دارید، بهترین راه این است که از یکی از آشنایان آن فرد تقاضا کنید تا شما را به او معرفی کند. از یک دوست دو جانبه بخواهید تا این افتخار را نصیب شما کند.
۹) اگر کسی کارت ویزیت خود را به شما تعارف کرد، آنرا به عنوان یک هدیه قبول کنید. با هر دو دست آنرا بگیرید و مدتی به آن نگاه کنید و چیزهایی که روی آن نوشته شده است را به دقت بخوانید. وقتی خواندن تمام شد، آنرا در جیب کت و یا کیف دستیتان قرار دهید تا با این کار نشان دهید که برایتان ارزشمند است.
۱۰) مراقب ژست و پرستیژ خود باشید. افرادیکه بیش از اندازه احساس راحتی میکنند، موجبات ناراحتی دیگران را فراهم می آورند. از سوی دیگر اگر راحت نبودید باز هم اعتماد به نفس خود را حفظ کرده و خود را آرام و موقر نشان دهید.
۱۱) پیش از آنکه در گفتگویی که تازه به آن پیوسته اید، شرکت کنید، ابتدا برای مدتی گوش دهید و جوانب مختلف آن را در نظر بگیرید. مطئمناً دوست ندارید که با صحبت های نابجا فرصت های استثنایی را پایمال کنید.
۱۲) راههای فراری هم برای خود و هم برای طرف مقابل بگذارید. به عنوان مثال: "من باید همین حالا به کار یکی از مشتری هایم رسیدگی کنم" و یا "من وقت نکردم نهار بخورم به همین خاطر باید یک سر به بوفه بزنم" و یا "اجازه دهید نوشیدنی هایتان را عوض کنند."
اما در چه زمانی باید از یک مکالمه بیرون آمد؟ باید کاری کنید که ابتدا تاثیر مناسبی بر روی فرد مقابل بگذارید و همچنین کاری کنید که به دنبال شما بیایند به همین دلیل میبایست: "باهوش و مختصر عمل کرده و آنها در انتظار بگذارید."
منبع:پارسیان
بر اساس مکتوبات "دبرا فاین" نویسنده کتاب "هنر مکالمات کوتاه" توانایی برقراری ارتباط با دیگران از طریق گفتگوهای کوتاه می تواند شما را به جاهای بالایی برساند. "فاین" در گذشته یک مهندس خجالتی بوده و در سمینارها و همایش ها داخل دستشویی پنهان می شده تا با دیگران برخوردی نداشته باشد و مجبور نشود که با آنها صحبت کند. در حال حاضر او یک سخنران حرفه ای است و معتقد است که قابلیت برقراری ارتباط با دیگران یک امر کاملاً اکتسابی است. "فاین" و همراهانش راهکارهای زیر را برای برقراری یک مکالمه کوتاه، مختصر و مفید به ما پیشنهاد می کنند:
1) زمانیکه آماده ملاقات با شخصی می شوید، چند مطلب مشترک را در ذهن داشته باشید تا در مورد آنها صحبت کنید و همچنین چند سؤال نیز در ذهن داشته باشید تا آنها را مطرح کرده و طرف مقابل را نیز به صحبت کردن وا دارید. اگر شخص مقابل را قبلاً ملاقات کرده اید، سعی کنید چیزهایی که از او به یادتان مانده را به میان بکشید مثلاً علاقه مشترکتان به یک ورزش خاص، یا عضویت مشترک در یک مرکز خیریه.
۲)اولین فردی باشید که می گوید: "سلام." اگر مطمئن نیستید که طرف مقابل شما را به درستی به جا می آورد یا نه، خودتان را معرفی کرده و اسمتان را بگویید تا فشار و استرس کمتری را متحمل شود. به عنوان مثال اینطور عمل کنید: "آقای علی کاظمی؟ من محسن بختیاری هستم، از دیدن شما خوشبختم" لبخند یادتان نرود و زمانیکه فردی را ملاقات میکنید، حتماً با او دست بدهید.
۳) در زمان معارفه دقت کافی داشته باشید و سعی کنید نام ها را به خاطر سپرده و در طول مکالمه به کرات از آنها استفاده نمایید.
۴) با بیان یک عبارت متداول کاری کنید تا طرف مقابل به صحبت کردن ادامه دهد و در نهایت هم یک سؤال کلی از او بپرسید.
۵) با توجه به حرف های او و نشان دادن واکنش های مثبت از طرف مقابل پشتیبانی کرده و تمام حواس خود را به وی معطوف کنید. در تمام طول گفتگو ارتباط چشمی را برقرار نگه دارید و هنگامیکه فرد در حال صحبت کردن با شماست سر خود را به این طرف و آن طرف نچرخانید و قسمت های دیگر اتاق را نگاه نکنید.
۶) بیشتر از آنچه حرف می زنید، گوش کنید.
۷) چیز جالبی برای ارائه دادن در دست داشته باشید. سعی کنید دانش خود را همواره به روز نگه دارید و از وقایع و اخبار جدید با اطلاع باشید. آگاهی از اخبار و وقایع فرهنگی می تواند به شما کمک کند تا راحت تر با طرف مقابل ارتباط برقرار کنید. می توانید سر صحبت را با جمله هایی به این شرح باز کنید: "نظر شما در مورد ........ چیست؟" ، و یا "شنیده اید که .............؟" از موضوعات منفی و بحث برانگیز پرهیز کنید، و وارد جزئیات مسائل شخصی نشوید.
۸) اگر قصد دیدن شخص خاصی را دارید، بهترین راه این است که از یکی از آشنایان آن فرد تقاضا کنید تا شما را به او معرفی کند. از یک دوست دو جانبه بخواهید تا این افتخار را نصیب شما کند.
۹) اگر کسی کارت ویزیت خود را به شما تعارف کرد، آنرا به عنوان یک هدیه قبول کنید. با هر دو دست آنرا بگیرید و مدتی به آن نگاه کنید و چیزهایی که روی آن نوشته شده است را به دقت بخوانید. وقتی خواندن تمام شد، آنرا در جیب کت و یا کیف دستیتان قرار دهید تا با این کار نشان دهید که برایتان ارزشمند است.
۱۰) مراقب ژست و پرستیژ خود باشید. افرادیکه بیش از اندازه احساس راحتی میکنند، موجبات ناراحتی دیگران را فراهم می آورند. از سوی دیگر اگر راحت نبودید باز هم اعتماد به نفس خود را حفظ کرده و خود را آرام و موقر نشان دهید.
۱۱) پیش از آنکه در گفتگویی که تازه به آن پیوسته اید، شرکت کنید، ابتدا برای مدتی گوش دهید و جوانب مختلف آن را در نظر بگیرید. مطئمناً دوست ندارید که با صحبت های نابجا فرصت های استثنایی را پایمال کنید.
۱۲) راههای فراری هم برای خود و هم برای طرف مقابل بگذارید. به عنوان مثال: "من باید همین حالا به کار یکی از مشتری هایم رسیدگی کنم" و یا "من وقت نکردم نهار بخورم به همین خاطر باید یک سر به بوفه بزنم" و یا "اجازه دهید نوشیدنی هایتان را عوض کنند."
اما در چه زمانی باید از یک مکالمه بیرون آمد؟ باید کاری کنید که ابتدا تاثیر مناسبی بر روی فرد مقابل بگذارید و همچنین کاری کنید که به دنبال شما بیایند به همین دلیل میبایست: "باهوش و مختصر عمل کرده و آنها در انتظار بگذارید."
منبع:پارسیان
ما همه با هم رفیقیم ^_^
- ملیـحه
- كاربر عالي
- پست: 873
- تاریخ عضویت: چهارشنبه 15 دی 1389, 11:56 pm
- محل اقامت: مجاور قطعه ای از بهـــشت.
Re: امید و زندگی
ممنون از دختر خورشید عزیز و البته دنیا جون
من هم با اجازه میخوام هر جند وقت مطلبی بذارم؛
و اگه بشه هربار یه فایل پاور پوینتِ زیبا در همین مورد بذارم
----------
چهار شمع به آرامی میسوختند و با هم گفتگو میکردند.
محيط به قدری آرام بود که گفتگوی شمعها شنيده میشد.
اولين شمع میگفت: من «دوستی» هستم اما هيچکس نمیتواند مرا شعلهور نگاه دارد و من ناگزير خاموش خواهم شد.
شمع دوستی کم نورتر و کم نورتر شد و خاموش گشت.
شمع دوم میگفت: من «ايمان» هستم اما اغلب سست میگردم و خيلی پايدار نيستم.
در همين زمان نسيمی آرام وزيدن گرفت و او را خاموش کرد.
شمع سوم با اندوه شروع به صحبت کرد: من «عشق» هستم ولی قدرت آن را ندارم که روشن بمانم. مردم مرا کنار میگذارند و اهميت مرا درک نمیکنند. آنها حتی فراموش میکنند که به نزديکان خود عشق بورزند!
و بی درنگ از سوختن باز ايستاد.
در همين لحظه کودکی وارد اتاق شد. چشمش به شمعهای خاموش افتاد و گفت: شما چرا نمیسوزيد! مگر قرار نبود تا انتها روشن بمانيد؟
و ناگهان به گريه افتاد.
با گريه کودک شمع چهارم شروع به صحبت کرد و گفت: نگران نباش! تا زمانی که شعله من خاموش نگردد شمعهای ديگر را روشن خواهم کرد.
من اميد هستم.
کودک، با چشمهائی که از شادی میدرخشيدند، شمع اميد را در دست گرفت و دوستی، ايمان و عشق را شعلهور ساخت.
دقیقا امیــــد ،به همین اندازه در زندگی ما نقش مهمی داره؛
وفتی امید داریم همه چی رو به راهه، اما وقتی نا امید هستیم،شاید مشکلاتی که قبلا داشتیم رو الان نداریم اما هیچی درست نیست،
گوته در این جمله خود خیلی قشنگ اهمیت امید رو می رسونه : امید ،نانِ روزانه آدمی است
باید این امید رو پیدا کرد...
زندگیتان ،پر امیــــــــــــد...
------------------
این هم یه فایل زیبای پاورپوینت که شعرِ زیبایی از پابلو نرودا هستش به نامِ مرگِ تدریجی ما آغاز خواهد شد اگر...
حجمش 550 کیلوبایت هستش،دانلود کنید و ببینید ،مطمئنم خوشتون میاد
http://www.4shared.com/document/ZkRw2j6 ... roda_.html?
من هم با اجازه میخوام هر جند وقت مطلبی بذارم؛
و اگه بشه هربار یه فایل پاور پوینتِ زیبا در همین مورد بذارم
----------
چهار شمع به آرامی میسوختند و با هم گفتگو میکردند.
محيط به قدری آرام بود که گفتگوی شمعها شنيده میشد.
اولين شمع میگفت: من «دوستی» هستم اما هيچکس نمیتواند مرا شعلهور نگاه دارد و من ناگزير خاموش خواهم شد.
شمع دوستی کم نورتر و کم نورتر شد و خاموش گشت.
شمع دوم میگفت: من «ايمان» هستم اما اغلب سست میگردم و خيلی پايدار نيستم.
در همين زمان نسيمی آرام وزيدن گرفت و او را خاموش کرد.
شمع سوم با اندوه شروع به صحبت کرد: من «عشق» هستم ولی قدرت آن را ندارم که روشن بمانم. مردم مرا کنار میگذارند و اهميت مرا درک نمیکنند. آنها حتی فراموش میکنند که به نزديکان خود عشق بورزند!
و بی درنگ از سوختن باز ايستاد.
در همين لحظه کودکی وارد اتاق شد. چشمش به شمعهای خاموش افتاد و گفت: شما چرا نمیسوزيد! مگر قرار نبود تا انتها روشن بمانيد؟
و ناگهان به گريه افتاد.
با گريه کودک شمع چهارم شروع به صحبت کرد و گفت: نگران نباش! تا زمانی که شعله من خاموش نگردد شمعهای ديگر را روشن خواهم کرد.
من اميد هستم.
کودک، با چشمهائی که از شادی میدرخشيدند، شمع اميد را در دست گرفت و دوستی، ايمان و عشق را شعلهور ساخت.
دقیقا امیــــد ،به همین اندازه در زندگی ما نقش مهمی داره؛
وفتی امید داریم همه چی رو به راهه، اما وقتی نا امید هستیم،شاید مشکلاتی که قبلا داشتیم رو الان نداریم اما هیچی درست نیست،
گوته در این جمله خود خیلی قشنگ اهمیت امید رو می رسونه : امید ،نانِ روزانه آدمی است
باید این امید رو پیدا کرد...
زندگیتان ،پر امیــــــــــــد...
------------------
این هم یه فایل زیبای پاورپوینت که شعرِ زیبایی از پابلو نرودا هستش به نامِ مرگِ تدریجی ما آغاز خواهد شد اگر...
حجمش 550 کیلوبایت هستش،دانلود کنید و ببینید ،مطمئنم خوشتون میاد
http://www.4shared.com/document/ZkRw2j6 ... roda_.html?
از لیوان ها
به لیوان شکسته فکر می کنی
از آدمها
به کسی که از دست داده ای
به کسی که به دست نیاورده ای
همیشه
چیزی که نیست
بهتر است.
"علیرضا روشن"
به لیوان شکسته فکر می کنی
از آدمها
به کسی که از دست داده ای
به کسی که به دست نیاورده ای
همیشه
چیزی که نیست
بهتر است.
"علیرضا روشن"
Re: امید و زندگی
دختر خورشید عزیز :هر سخنی که از دل برخیزد لاجرم بر دل نشیندsungirl نوشته شده: دنیا جون ,خوشحالم که از مطالب خوشت اومده
قابلی نداره گلم
--------------------
مسافرت به یک مکان فوق العاده خوش آب و هوا و عالی خوش نمی گذره، اگه همسفرهات آدمهای خوبی نباشن ...sungirl نوشته شده:12 راه برای ایجاد گفتگوی سودمند
بر اساس مکتوبات "دبرا فاین" نویسنده کتاب "هنر مکالمات کوتاه" توانایی برقراری ارتباط با دیگران از طریق گفتگوهای کوتاه می تواند شما را به جاهای بالایی برساند. "فاین" در گذشته یک مهندس خجالتی بوده و در سمینارها و همایش ها داخل دستشویی پنهان می شده تا با دیگران برخوردی نداشته باشد و مجبور نشود که با آنها صحبت کند. در حال حاضر او یک سخنران حرفه ای است و معتقد است که قابلیت برقراری ارتباط با دیگران یک امر کاملاً اکتسابی است.
مسافرت در یک مسیر سخت میتونه لذت بخش باشه، اگه همسفرهای خوبی داشته باشی ...
غیر ممکنه بارونی از مهربونی و شادی برای کسی بفرستی و چند قطره از اون دستای خودتو خیس نکنه. پس مهربون باشیم ...
-------------------------
ملیحه عزیز : ممنونمملیـــــــــح نوشته شده:ممنون از دختر خورشید عزیز و البته دنیا جون
من هم با اجازه میخوام هر جند وقت مطلبی بذارم؛
و اگه بشه هربار یه فایل پاور پوینتِ زیبا در همین مورد بذارم
----------
چهار شمع به آرامی میسوختند و با هم گفتگو میکردند.
من اميد هستم.
زندگیتان ،پر امیــــــــــــد...
------------------
این هم یه فایل زیبای پاورپوینت که شعرِ زیبایی از پابلو نرودا هستش به نامِ مرگِ تدریجی ما آغاز خواهد شد اگر...
بیاییم زندگی را از امروز آغاز کنیم ...
بیاییم امروز خطا نکنیم ...
اجازه ندهیم که دچار مرگ تدریجی شویم ..
شاد بودن را فراموش نکنیم ...
- منبع : پاور پوینتی که ملیحه عزیز گذاشته -
-------------------
به من نگو که آسمان محدود کننده توست چون باور نمی کنم ، زیرا هر وقت به ماه می نگرم رد پاهایی را روی آن می بینم و متعجب می شوم ...
پس ، شادمانه بالهایت را بگشا .... بی هیچ ترسی ...
و بیاد بیاور : کبوتر بچه گان همیشه در لانه ماندنی نیستند ...
و مگذار لانه کوچکت قفست باشد...
درآسمان خوبی ها ، پرواز را آغاز کن ...
تا اوج و حتی بالاتر از آن ...
برای آسمان سقفی متصورنیست ...
خوبـے ؟
گاهی با تمام ِ تكـراری بودنَش غوغـ ـا می كند!
گاهی با تمام ِ تكـراری بودنَش غوغـ ـا می كند!
- sungirl
- كاربر عالي
- پست: 2180
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 4 شهریور 1389, 3:34 pm
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
Re: امید و زندگی
ملیحه و دنیای عزیز:
اینجا مال همس پس هر کی هر چی دوست داره بذاره تا به هم کمک کنیم و از هم چیزای زیادی یاد بگیریم.
ازتون ممنونم
منتظر مطالبتون هستم .
اینجا مال همس پس هر کی هر چی دوست داره بذاره تا به هم کمک کنیم و از هم چیزای زیادی یاد بگیریم.
ازتون ممنونم
منتظر مطالبتون هستم .
ما همه با هم رفیقیم ^_^
- sungirl
- كاربر عالي
- پست: 2180
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 4 شهریور 1389, 3:34 pm
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
Re: امید و زندگی
این تابلو چه چیزی کم دارد؟
تابلویی که در عکس میبینید جادهای را نشان میدهد که به یک خانه منتهی میگردد. این صحنه چه چیزی کم دارد؟
1- یک درخت
2- یک آبگیر (برکه)
3- آدمها
4- یک تکه ابر
5- یک ماشین
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
درخت:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید رشد معنوی خودتان است.
یک آبگیر برکه:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید داشتن یک رویا است.
آدم ها:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید رابطه داشتن با افراد دیگرست.
یک تکه ابر:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید دوستتان است.
یک ماشین:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید پول است
تابلویی که در عکس میبینید جادهای را نشان میدهد که به یک خانه منتهی میگردد. این صحنه چه چیزی کم دارد؟
1- یک درخت
2- یک آبگیر (برکه)
3- آدمها
4- یک تکه ابر
5- یک ماشین
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
درخت:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید رشد معنوی خودتان است.
یک آبگیر برکه:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید داشتن یک رویا است.
آدم ها:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید رابطه داشتن با افراد دیگرست.
یک تکه ابر:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید دوستتان است.
یک ماشین:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید پول است
ما همه با هم رفیقیم ^_^
- sungirl
- كاربر عالي
- پست: 2180
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 4 شهریور 1389, 3:34 pm
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
Re: امید و زندگی
تفكر دربارهی خداوند، موجب كاهش اضطراب است!
براساس مطالعات جدید، تفكر درمورد خداوند، موجب میشود هنگام بروز خطا و اشتباه، کمتر دچار ناراحتی شویم.
محققان، امواج مغزی مربوط به نوعی خاص از واکنش به پریشانی را در تعدادی از داوطلبان، هنگامی که دچار اشتباه شدند اندازهگیری كردند؛ افرادی كه دارای تفكرات مذهبی بودند، در مقابل پاسخهای اشتباه، کمتر ناراحت میشدند تا آنان که از چنین اعتقاداتی برخوردار نبودند.
«مایكل اینزلیشت» با همکاری «الکس تولت» (هردو از دانشگاه تورنتو) که این تحقیق را بهعهده دارند، میگوید: «85درصد از مردم جهان، نوعی باور مذهبی دارند .» او میافزاید: «بهعنوان یك روانشناس، لازم است بدانیم چرا مردم، چنین باورهایی دارند و دریابیم کاوش دربارهی هریک از این عملكردها، چه کمکی به ما میکند؟ »
طی دو آزمایش، پژوهشگران نشان دادند هنگامیكه افراد در مورد دین و خدا فكر میكنند، مغزشان پاسخهای متفاوتی بروز میدهد و این نوع تفکر، به آنان آرامش بیشتری داده و موجب میگردد تا برخورد مناسبی با موانع داشته باشند و اضطراب و نگرانیشان در واكنش به اشتباهاتی كه مولد اضطراب و پریشانیست، كاهش یابد.
شركتكنندگان در این آزمایش در مورد دین و مذهب خود و همچنین واژهها و كلمات مربوط به خداوند و دین نوشتند. سپس محققان، فعالیت مغزی آنان را در حین تكمیل یك عمل كامپیوتری ثبت كردند؛ نتایج نشان داد هنگامیكه افراد بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه، به خداوند و دین فكر میكنند، فعالیت مغزی در نواحی مرتبط با قشر قدامی سینگولا (ACC) و نواحی تنظیمكنندهی حالت برانگیختگی ،زمانیكه كارها اشتباه پیشمیرود (مانند زمانیكه ما در حال اشتباهكردن هستیم)، كاهشمییابد.
جالب اینکه وقتی افراد بیاعتقاد به خدا، بهصورت «ناخودآگاه» به ایدههای مربوط به خداوند فكر میكنند، فعالیت ناحیهی ACC در آنان افزایش مییابد. محققان خاطرنشان میسازند:
افراد مذهبی با تفکر دربارهی خداوند، به وجود نظم در جهان و علل وقایع تصادفی پیبرده و به این طریق، احساس اضطراب و اندوه در آنان کاهش مییابد.
در مقابل، برای افراد بیدین، افکار خداوند ممکن است با نظام باورهایشان، مغایرت داشته باشد و این تضاد در آنان موجب پریشانی بیشتر گردد.
تفكر دینی در سختترین شرایط، موجب آرامش شده و هنگام بروز خطا، اضطراب را کاهش میدهد. همچنین برخی شواهد، حاكی از آن است كه افرادِ دارای باورهای دینی، زندگی طولانیتری داشته و تمایل به شاد زیستن و سالمبودن در آنان، بیشتر است. باورها و معانی میتواند در درك عالم هستی و دنیای اطراف، به انسانها كمك كند.
تهیه شده توسط:مجله شادکامی و موفقیت
براساس مطالعات جدید، تفكر درمورد خداوند، موجب میشود هنگام بروز خطا و اشتباه، کمتر دچار ناراحتی شویم.
محققان، امواج مغزی مربوط به نوعی خاص از واکنش به پریشانی را در تعدادی از داوطلبان، هنگامی که دچار اشتباه شدند اندازهگیری كردند؛ افرادی كه دارای تفكرات مذهبی بودند، در مقابل پاسخهای اشتباه، کمتر ناراحت میشدند تا آنان که از چنین اعتقاداتی برخوردار نبودند.
«مایكل اینزلیشت» با همکاری «الکس تولت» (هردو از دانشگاه تورنتو) که این تحقیق را بهعهده دارند، میگوید: «85درصد از مردم جهان، نوعی باور مذهبی دارند .» او میافزاید: «بهعنوان یك روانشناس، لازم است بدانیم چرا مردم، چنین باورهایی دارند و دریابیم کاوش دربارهی هریک از این عملكردها، چه کمکی به ما میکند؟ »
طی دو آزمایش، پژوهشگران نشان دادند هنگامیكه افراد در مورد دین و خدا فكر میكنند، مغزشان پاسخهای متفاوتی بروز میدهد و این نوع تفکر، به آنان آرامش بیشتری داده و موجب میگردد تا برخورد مناسبی با موانع داشته باشند و اضطراب و نگرانیشان در واكنش به اشتباهاتی كه مولد اضطراب و پریشانیست، كاهش یابد.
شركتكنندگان در این آزمایش در مورد دین و مذهب خود و همچنین واژهها و كلمات مربوط به خداوند و دین نوشتند. سپس محققان، فعالیت مغزی آنان را در حین تكمیل یك عمل كامپیوتری ثبت كردند؛ نتایج نشان داد هنگامیكه افراد بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه، به خداوند و دین فكر میكنند، فعالیت مغزی در نواحی مرتبط با قشر قدامی سینگولا (ACC) و نواحی تنظیمكنندهی حالت برانگیختگی ،زمانیكه كارها اشتباه پیشمیرود (مانند زمانیكه ما در حال اشتباهكردن هستیم)، كاهشمییابد.
جالب اینکه وقتی افراد بیاعتقاد به خدا، بهصورت «ناخودآگاه» به ایدههای مربوط به خداوند فكر میكنند، فعالیت ناحیهی ACC در آنان افزایش مییابد. محققان خاطرنشان میسازند:
افراد مذهبی با تفکر دربارهی خداوند، به وجود نظم در جهان و علل وقایع تصادفی پیبرده و به این طریق، احساس اضطراب و اندوه در آنان کاهش مییابد.
در مقابل، برای افراد بیدین، افکار خداوند ممکن است با نظام باورهایشان، مغایرت داشته باشد و این تضاد در آنان موجب پریشانی بیشتر گردد.
تفكر دینی در سختترین شرایط، موجب آرامش شده و هنگام بروز خطا، اضطراب را کاهش میدهد. همچنین برخی شواهد، حاكی از آن است كه افرادِ دارای باورهای دینی، زندگی طولانیتری داشته و تمایل به شاد زیستن و سالمبودن در آنان، بیشتر است. باورها و معانی میتواند در درك عالم هستی و دنیای اطراف، به انسانها كمك كند.
تهیه شده توسط:مجله شادکامی و موفقیت
ما همه با هم رفیقیم ^_^
- sungirl
- كاربر عالي
- پست: 2180
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 4 شهریور 1389, 3:34 pm
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
Re: امید و زندگی
چطور ، بهتر زندگی کنم ؟
پرسیدم : چطور ، بهتر زندگی کنم ؟
گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ، : با کمی مکث جواب داد
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی
پرسیدم : آخر ...
و او بدون اینکه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :
مهم این نیست که قشنگ باشی
قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر
کوچک باش و عاشق ... که عشق ، خود میداند آئین بزرگ کردنت را
بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطۀ خاص تو با کسی
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه پایان رسیدن
داشتم به سخنانش فکر میکردم که نفسی تازه کرد وادامه داد :
هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود
و برای زندگی کردن در صحرا میچرد
آهو میداند که باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت
طعمه شیر خواهد شد
شیر نیز برای زندگی در صحرا میگردد
و میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند
مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو
مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی
و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی
به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد
چین از چروک پیشانیش باز کرد و با نگاهی به من اضافه کرد :
زلال باش ... زلال
فرقی نمیکند که گودال کوچک آبی باشی ، یا دریای بیکران
زلال که باشی ، آسمان در توست ...
پرسیدم : چطور ، بهتر زندگی کنم ؟
گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ، : با کمی مکث جواب داد
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی
پرسیدم : آخر ...
و او بدون اینکه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :
مهم این نیست که قشنگ باشی
قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر
کوچک باش و عاشق ... که عشق ، خود میداند آئین بزرگ کردنت را
بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطۀ خاص تو با کسی
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه پایان رسیدن
داشتم به سخنانش فکر میکردم که نفسی تازه کرد وادامه داد :
هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود
و برای زندگی کردن در صحرا میچرد
آهو میداند که باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت
طعمه شیر خواهد شد
شیر نیز برای زندگی در صحرا میگردد
و میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند
مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو
مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی
و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی
به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد
چین از چروک پیشانیش باز کرد و با نگاهی به من اضافه کرد :
زلال باش ... زلال
فرقی نمیکند که گودال کوچک آبی باشی ، یا دریای بیکران
زلال که باشی ، آسمان در توست ...
ما همه با هم رفیقیم ^_^
- sungirl
- كاربر عالي
- پست: 2180
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 4 شهریور 1389, 3:34 pm
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
Re: امید و زندگی
راستی ! شما کی هستید ؟!
برای رسیدن به پاسخ این سئوال " که من کی هستم ؟!" ابتدا لازم است خود را معنا کنیم.لحظه ای وقت صرف کنید تا مشخص کنید چه کسی هستید.به راستی شما که هستید؟ ما به طرق مختلف می توانیم خود را معرفی کنیم : از طریق احساسات ( عاشق هستم، آرام هستم، عصبی هستم) از طریق حرفه ( وکیل هستم، پزشک هستم ) با عناوین مختلف ( مدیر اجرایی هستم )
از طریق درآمد ( یک میلیونر هستم) از طریق نقشی که در زندگی داریم ( یک مادرم، بزرگترین خواهرم) از طریق رفتارها( یک قماربازم) از طریق مالکیت ها ( یک زمین دارم) از طریق تشبیهات( من سلطان فلان ساز هستم) از طریق نظریات دیگران( من آدم بی فایده ای هستم، من فردی استثنای ام) از طریق اعتقادات مذهبی ( من یک مسلمان هستم) از طریق ظاهر( من زیبا هستم، زشت هستم، پیر هستم) از طریق موفقیت ها ( در سال 1960 به مقام اول مسابقۀ فلان رشته دست یافتم) از طریق گذشته ( من انسانی شکست خورده ام ) وحتی از طریق آنچه که نیستم ( من نامرد نیستم ).
هویتی که دوستان و همکارانمان دارند نیز بر ما تأثیر گذار است.نگاهی به دوستانتان بیندازید. هویتی که برای آنها در نظر می گیرید غالبأ بازتابی است از هویتی که برای خود در نظر می گیرید. اگر دوستان شما احساساتی و دوست داشتنی هستند، احتمال زیادی وجود دارد که شما هم خود را اینگونه در نظر بگیرید. در ضمن چهارچوب زمانی یی که هویت خود را درآن مقطع بیان می کنید نیز از اهمیت برخوردار است. بسیار مهم است که هنگام پاسخ به این پرسش که " چه هویتی دارید ؟" در وضعیت روحی مناسبی باشید. باید در وضعیتی آرام، راحت و کنجکاو قرار داشته باشید : نفس عمیقی بکشید؛ سپس با آرامش هوا را خارج کنید. به ذهنتان حالت کنجکاو بدهید؛ ترس و نگرانی را از خود دور کنید و به دنبال کمال یا امر خاصی نباشید. فقط از خود سئوال کنید " من که هستم ؟" پاسخ را بنویسید و سپس بار دیگر این سئوال را مطرح کنید. هر بار این سئوال را می پرسید، پاسخ را روی کاغذ بیاورید و عمیق تر به این موضوع بیندیشید. این سئوال را باها از خود بپرسید تا سرانجام بتوانید به توصیفی از خود برسید که به آن اعتقاد دارید. چگونه خود را وصف می کنید؟ اساس و پایۀ شخصیت شما چیست؟ از چه تشبیهاتی برای خود استفاده می کنید؟ چه نقش هایی برای خود درنظر می گیرید؟غالبأ اگر در چنین حالت کنجکاو و آرامی فرو نروید، ترس و تردید ها اجازه نمی دهند به پاسخ درستی در مورد هویت تان دست یابید. در حقیقت، اگر این سئوال را از فردی بپرسید که در وضعیت روحی مناسبی قرار ندارد غالبأ با دو پاسخ مواجه می شوید:
_ نگاهی مات و مبهوت : اکثر افراد با شنیدن چنین سئوالی مات و مبهوت می شوند چون هیچگاه به طور جدی به پاسخ چنین سئوالی نیندیشیده اند.
_ پاسخی سطحی: چنین پاسخی حالت طفره دارد. معمولأ پاسخ می دهند" من همینم که هستم "
اگر با صرف کمی وقت خود را در حالت روحی مناسبی قرار دهید به پاسخ عقلانی می رسید.امیدوارم همین حالا به دنبال چنین پاسخی باشید! برای اینکه خود را وصف کنید، به خاطر داشته باشید هویت، حالتی است که شما را از دیگران متمایز می کند.
تمرین :
1_ اگر در فرهنگ لغات به دنبال نام خود بگردید، چه مترادفی برای آن پیدا می کنید؟ آیا فقط سه لغت در مقابل نام خود می بینیدیا چند صفحه توضیح؟همین حالا تعریفی را که در فرهنگ لغت در مقابل نام خود می بینید، بر روی کاغذ بیاورید.لحظه ای وقت صرف کنید تا پاسخ هایتان را پیدا کیند. هنگامی که آمادگی پیدا کردید، تمرین دوم را انجام دهید.
2_ اگر قرار بود یک کارت شناسایی نشان دهندۀ هویت شما باشد، چه مطالبی باید روی آن نوشته می شد و چه مطالبی نوشته نمی شد؟ آیا این کارت شامل عکس هم بود با خیر؟ آیا روی این کارت مشخصات شناسنامه، توصیفات فیزیکی، موفقیت ها، احساست، باورها، وابستگی ها، آرزوها، شعارها و توانایی هایتان را هم می نوشتید؟لحظه ای وقت صرف کنید تا ببینید چه مطالبی را که نشان دهندۀ شخصیت تان است روی آن می نویسید و چه مطالبی را نمی نویسید.
اینک نگاهی به آنچه نوشته اید و توصیفاتی که از هویت خود کرده اید، بیندازید که در حقیقت همان داستان زندگیتان است. چه احساسی دارید؟ امیدوارم چند دقیقه وقت صرف کنید تا دریابید واقعا چه شخصیتی داریدو شناختی را که از خود پیدا می کنید عمیقأ احساس کنید. اگر هویت تان برای شما رنج آور است، بخاطر داشته باشید هویت تان آن چیزی است که تصمیم گرفته اید باشیدو می توانید آن را در لحظه ای تغییر دهید. شما چنین نیرویی را در وجود خود دارید. در حقیقت، اگر به اثرات هویت ها، توجه کیند، این امکان را پیدا می کنید تا هویت و در نتیجه کل زندگیتان را بهبود ببخشید.
منبع : کتاب قدرت شگرف درون
برای رسیدن به پاسخ این سئوال " که من کی هستم ؟!" ابتدا لازم است خود را معنا کنیم.لحظه ای وقت صرف کنید تا مشخص کنید چه کسی هستید.به راستی شما که هستید؟ ما به طرق مختلف می توانیم خود را معرفی کنیم : از طریق احساسات ( عاشق هستم، آرام هستم، عصبی هستم) از طریق حرفه ( وکیل هستم، پزشک هستم ) با عناوین مختلف ( مدیر اجرایی هستم )
از طریق درآمد ( یک میلیونر هستم) از طریق نقشی که در زندگی داریم ( یک مادرم، بزرگترین خواهرم) از طریق رفتارها( یک قماربازم) از طریق مالکیت ها ( یک زمین دارم) از طریق تشبیهات( من سلطان فلان ساز هستم) از طریق نظریات دیگران( من آدم بی فایده ای هستم، من فردی استثنای ام) از طریق اعتقادات مذهبی ( من یک مسلمان هستم) از طریق ظاهر( من زیبا هستم، زشت هستم، پیر هستم) از طریق موفقیت ها ( در سال 1960 به مقام اول مسابقۀ فلان رشته دست یافتم) از طریق گذشته ( من انسانی شکست خورده ام ) وحتی از طریق آنچه که نیستم ( من نامرد نیستم ).
هویتی که دوستان و همکارانمان دارند نیز بر ما تأثیر گذار است.نگاهی به دوستانتان بیندازید. هویتی که برای آنها در نظر می گیرید غالبأ بازتابی است از هویتی که برای خود در نظر می گیرید. اگر دوستان شما احساساتی و دوست داشتنی هستند، احتمال زیادی وجود دارد که شما هم خود را اینگونه در نظر بگیرید. در ضمن چهارچوب زمانی یی که هویت خود را درآن مقطع بیان می کنید نیز از اهمیت برخوردار است. بسیار مهم است که هنگام پاسخ به این پرسش که " چه هویتی دارید ؟" در وضعیت روحی مناسبی باشید. باید در وضعیتی آرام، راحت و کنجکاو قرار داشته باشید : نفس عمیقی بکشید؛ سپس با آرامش هوا را خارج کنید. به ذهنتان حالت کنجکاو بدهید؛ ترس و نگرانی را از خود دور کنید و به دنبال کمال یا امر خاصی نباشید. فقط از خود سئوال کنید " من که هستم ؟" پاسخ را بنویسید و سپس بار دیگر این سئوال را مطرح کنید. هر بار این سئوال را می پرسید، پاسخ را روی کاغذ بیاورید و عمیق تر به این موضوع بیندیشید. این سئوال را باها از خود بپرسید تا سرانجام بتوانید به توصیفی از خود برسید که به آن اعتقاد دارید. چگونه خود را وصف می کنید؟ اساس و پایۀ شخصیت شما چیست؟ از چه تشبیهاتی برای خود استفاده می کنید؟ چه نقش هایی برای خود درنظر می گیرید؟غالبأ اگر در چنین حالت کنجکاو و آرامی فرو نروید، ترس و تردید ها اجازه نمی دهند به پاسخ درستی در مورد هویت تان دست یابید. در حقیقت، اگر این سئوال را از فردی بپرسید که در وضعیت روحی مناسبی قرار ندارد غالبأ با دو پاسخ مواجه می شوید:
_ نگاهی مات و مبهوت : اکثر افراد با شنیدن چنین سئوالی مات و مبهوت می شوند چون هیچگاه به طور جدی به پاسخ چنین سئوالی نیندیشیده اند.
_ پاسخی سطحی: چنین پاسخی حالت طفره دارد. معمولأ پاسخ می دهند" من همینم که هستم "
اگر با صرف کمی وقت خود را در حالت روحی مناسبی قرار دهید به پاسخ عقلانی می رسید.امیدوارم همین حالا به دنبال چنین پاسخی باشید! برای اینکه خود را وصف کنید، به خاطر داشته باشید هویت، حالتی است که شما را از دیگران متمایز می کند.
تمرین :
1_ اگر در فرهنگ لغات به دنبال نام خود بگردید، چه مترادفی برای آن پیدا می کنید؟ آیا فقط سه لغت در مقابل نام خود می بینیدیا چند صفحه توضیح؟همین حالا تعریفی را که در فرهنگ لغت در مقابل نام خود می بینید، بر روی کاغذ بیاورید.لحظه ای وقت صرف کنید تا پاسخ هایتان را پیدا کیند. هنگامی که آمادگی پیدا کردید، تمرین دوم را انجام دهید.
2_ اگر قرار بود یک کارت شناسایی نشان دهندۀ هویت شما باشد، چه مطالبی باید روی آن نوشته می شد و چه مطالبی نوشته نمی شد؟ آیا این کارت شامل عکس هم بود با خیر؟ آیا روی این کارت مشخصات شناسنامه، توصیفات فیزیکی، موفقیت ها، احساست، باورها، وابستگی ها، آرزوها، شعارها و توانایی هایتان را هم می نوشتید؟لحظه ای وقت صرف کنید تا ببینید چه مطالبی را که نشان دهندۀ شخصیت تان است روی آن می نویسید و چه مطالبی را نمی نویسید.
اینک نگاهی به آنچه نوشته اید و توصیفاتی که از هویت خود کرده اید، بیندازید که در حقیقت همان داستان زندگیتان است. چه احساسی دارید؟ امیدوارم چند دقیقه وقت صرف کنید تا دریابید واقعا چه شخصیتی داریدو شناختی را که از خود پیدا می کنید عمیقأ احساس کنید. اگر هویت تان برای شما رنج آور است، بخاطر داشته باشید هویت تان آن چیزی است که تصمیم گرفته اید باشیدو می توانید آن را در لحظه ای تغییر دهید. شما چنین نیرویی را در وجود خود دارید. در حقیقت، اگر به اثرات هویت ها، توجه کیند، این امکان را پیدا می کنید تا هویت و در نتیجه کل زندگیتان را بهبود ببخشید.
منبع : کتاب قدرت شگرف درون
ما همه با هم رفیقیم ^_^
- sungirl
- كاربر عالي
- پست: 2180
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 4 شهریور 1389, 3:34 pm
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
Re: امید و زندگی
قدرت شکرگذاری
شکر نعمت ، نعمتت افزون کند / کفر،نعمت از کفت بیرون کند
برای زیرو رو کردن زندگی ات ، همین الآن ، در این لحظه، چه می توانی بکنی؟ اولین کاری که می توانی بکنی این است که فهرستی از چیزهایی که داری و به خاطرشان شاکر و قدردان هستی را تهیه کنی.این عمل باعث تغییر انرژی تو و شروع تحولی در افکار و روش اندیشیدنت می شود.شاید قبل از این تمرین برآنچه که نداشتی، شکایات و مشکلات تمرکز داشتی .
ولی با این تمرین به مسیر متفاوتی هدایت می شوی. شروع کن به شکرگذاری برای آنچه که به تو احساس خوب می دهد.حالا تو می توانی با شکرگذاری،ذهنت را در هماهنگی با انرژی های خلاق کائنات قرار دهی. این را خوب درنظر بگیر، می بینی که حقیقت دارد.شکرگذاری دری است که به سوی نعمت های بیشتر گشوده میشود.
دکتر جان دی.مارتینی میگوید : "هرآنچه به آن فکر کنیم و شکر کنیم به سوی ما می آید."
به محض اینکه در موردآنچه از قبل داشته ای، احساس متفاوتی پیدا کنی، نعمت های بیشتری را به سمت خود می خوانی.چیزهای بیشتر، تا بیشتر شکرگذار باشی. شاید هم به اطرافت نگاه کنی و بگویی" خوب، من ماشینی که می خواهم ندارم،خانه ای که می خواهم ندارم، همسری که می خواهم ندارم، سلامتی هم ندارم " دست نگه دار! اینها همه چیزهایی هستند که تو نمی خواهی. باید برآنچه که داری وبه خاطر آن شکرگذار هستی، تمرکز داشته باشی.شاید آن چیز همین چشمی باشد که با آنها می خوانی.به خاطر چشمهایت از پروردگار تشکر کن یا به خاطر لباسی که به تن داری یا شاید چیز دیگری، شاید هم نعمتی را به زودی دریافت کنی.به شرط اینکه برای آنچه که داری، قدردان باشی.
"انسانهای بی شماری همۀ راه رادرست رفته اندولی به علت عدم شکرگذاری به فلاکت افتاده اند" والاس والتز
اگر احساس شکرگذاری نسبت به آنچه که داری نداشته باشی، غیرممکن است در خیرو برکت را بر زندگی ات بگشایی.چرا؟چون افکار و احساس هایی که در ناشکری از خود منتشر می کنی، همه عواطف منفی هستند.خواه آن حس حسادت، خشم، نارضایتی یا احساس کافی نبودن باشد.این احساس ها نمی تواند چیزی را که می خواهی به تو بدهد. فقط می تواند بیشتر از آنچه را که نمی خواهی به تو برگردانند. این عواطف منفی سد راه خوبی ها و نعمتهایی می شوندکه حق مسلم تو است.اگر ماشین جدیدی بخواهی ولی به خاطر ماشینی که داری شاکر نباشی، هرگز به آن ماشین نمی رسی.برای هرآنچه که در حال حاضر داری شکرگذار باش.وقتی شروع به تفکر درمورد چیزهایی در زندگی ات می کنی باید به خاطر داشتن آنها قدردان باشی؛ تعجب خواهی کرد، هراندازه بیشتر می شمری و جلو می روی، چیزهای بیشتری را به خاطر می آوری که باید به خاطر داشتنشان ، سپاس گذار باشی. باید همین الآن شروع کنی و بعد قانون جذب، افکار تورا دریافت می کند و از نوع آنها و حتی بیشتر به تو می دهد. تو در زنجیرۀ فرکانس شکر و سپاس قفل می شوی و تمام چیزهای خوب از آن تو می شود.
یکی از قدرتمند ترین استفاده های شکرگذاری، جا دادن آن در " جریان خلاق " است.همانطور که باب پراکتور می گوید : " در مرحلۀ اولِ " خواستن" با نوشتن آنچه می خواهی شروع کن؛ ابتدا از آنچه که در حال حاضر داری نام ببر.مثلأ می توانی اینگونه شروع کنی: من خیلی خوشحال و شاکرهستم ازاینکه ... (تو جمله را کامل کن)."
وقتی شکرگذار هستی انگار که آنچه خواسته ای از قبل دریافت کرده ای، سیگنال قدرتمندی را به دنیا مخابره می کنی.آن سیگنال می گوید که تو صاحب آن خواسته هستی چون حالا به خاطر آن شکرگذار هستی.سعی کن عادت کنی هرروز صبح که از خواب بیدار می شوی، شکرکنی و این احساس قدردانی را در خود بپرورانی.شکر برای یک روز عالی، انگار که از قبل مطمئن هستی که آن روز ، یک روز عالی است.
" تمرین روزانۀ شکرگذاری یکی از کانال هایی است که از آن طریق، دولتمندی به سراغت می آید." والاس والتز
منبع : کتاب راز
شکر نعمت ، نعمتت افزون کند / کفر،نعمت از کفت بیرون کند
برای زیرو رو کردن زندگی ات ، همین الآن ، در این لحظه، چه می توانی بکنی؟ اولین کاری که می توانی بکنی این است که فهرستی از چیزهایی که داری و به خاطرشان شاکر و قدردان هستی را تهیه کنی.این عمل باعث تغییر انرژی تو و شروع تحولی در افکار و روش اندیشیدنت می شود.شاید قبل از این تمرین برآنچه که نداشتی، شکایات و مشکلات تمرکز داشتی .
ولی با این تمرین به مسیر متفاوتی هدایت می شوی. شروع کن به شکرگذاری برای آنچه که به تو احساس خوب می دهد.حالا تو می توانی با شکرگذاری،ذهنت را در هماهنگی با انرژی های خلاق کائنات قرار دهی. این را خوب درنظر بگیر، می بینی که حقیقت دارد.شکرگذاری دری است که به سوی نعمت های بیشتر گشوده میشود.
دکتر جان دی.مارتینی میگوید : "هرآنچه به آن فکر کنیم و شکر کنیم به سوی ما می آید."
به محض اینکه در موردآنچه از قبل داشته ای، احساس متفاوتی پیدا کنی، نعمت های بیشتری را به سمت خود می خوانی.چیزهای بیشتر، تا بیشتر شکرگذار باشی. شاید هم به اطرافت نگاه کنی و بگویی" خوب، من ماشینی که می خواهم ندارم،خانه ای که می خواهم ندارم، همسری که می خواهم ندارم، سلامتی هم ندارم " دست نگه دار! اینها همه چیزهایی هستند که تو نمی خواهی. باید برآنچه که داری وبه خاطر آن شکرگذار هستی، تمرکز داشته باشی.شاید آن چیز همین چشمی باشد که با آنها می خوانی.به خاطر چشمهایت از پروردگار تشکر کن یا به خاطر لباسی که به تن داری یا شاید چیز دیگری، شاید هم نعمتی را به زودی دریافت کنی.به شرط اینکه برای آنچه که داری، قدردان باشی.
"انسانهای بی شماری همۀ راه رادرست رفته اندولی به علت عدم شکرگذاری به فلاکت افتاده اند" والاس والتز
اگر احساس شکرگذاری نسبت به آنچه که داری نداشته باشی، غیرممکن است در خیرو برکت را بر زندگی ات بگشایی.چرا؟چون افکار و احساس هایی که در ناشکری از خود منتشر می کنی، همه عواطف منفی هستند.خواه آن حس حسادت، خشم، نارضایتی یا احساس کافی نبودن باشد.این احساس ها نمی تواند چیزی را که می خواهی به تو بدهد. فقط می تواند بیشتر از آنچه را که نمی خواهی به تو برگردانند. این عواطف منفی سد راه خوبی ها و نعمتهایی می شوندکه حق مسلم تو است.اگر ماشین جدیدی بخواهی ولی به خاطر ماشینی که داری شاکر نباشی، هرگز به آن ماشین نمی رسی.برای هرآنچه که در حال حاضر داری شکرگذار باش.وقتی شروع به تفکر درمورد چیزهایی در زندگی ات می کنی باید به خاطر داشتن آنها قدردان باشی؛ تعجب خواهی کرد، هراندازه بیشتر می شمری و جلو می روی، چیزهای بیشتری را به خاطر می آوری که باید به خاطر داشتنشان ، سپاس گذار باشی. باید همین الآن شروع کنی و بعد قانون جذب، افکار تورا دریافت می کند و از نوع آنها و حتی بیشتر به تو می دهد. تو در زنجیرۀ فرکانس شکر و سپاس قفل می شوی و تمام چیزهای خوب از آن تو می شود.
یکی از قدرتمند ترین استفاده های شکرگذاری، جا دادن آن در " جریان خلاق " است.همانطور که باب پراکتور می گوید : " در مرحلۀ اولِ " خواستن" با نوشتن آنچه می خواهی شروع کن؛ ابتدا از آنچه که در حال حاضر داری نام ببر.مثلأ می توانی اینگونه شروع کنی: من خیلی خوشحال و شاکرهستم ازاینکه ... (تو جمله را کامل کن)."
وقتی شکرگذار هستی انگار که آنچه خواسته ای از قبل دریافت کرده ای، سیگنال قدرتمندی را به دنیا مخابره می کنی.آن سیگنال می گوید که تو صاحب آن خواسته هستی چون حالا به خاطر آن شکرگذار هستی.سعی کن عادت کنی هرروز صبح که از خواب بیدار می شوی، شکرکنی و این احساس قدردانی را در خود بپرورانی.شکر برای یک روز عالی، انگار که از قبل مطمئن هستی که آن روز ، یک روز عالی است.
" تمرین روزانۀ شکرگذاری یکی از کانال هایی است که از آن طریق، دولتمندی به سراغت می آید." والاس والتز
منبع : کتاب راز
ما همه با هم رفیقیم ^_^
- sungirl
- كاربر عالي
- پست: 2180
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 4 شهریور 1389, 3:34 pm
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
Re: امید و زندگی
راه های داشتن افکار شاد
ازخود بپرسید :” چه چیزی برای من بیشترین اهمیت را دارد؟”
سعی کنید که به ارزش های خود توجه بیشتری داشته باشید ، ( مثل جنبه اخلاقی کار خود). به ارزش هایی بها بدهید که در زندگی به کار می روند . توقعات و انتظارهای غیرقابل کنترلی را که نمی توانید بر آنها مسلط شده و آنها را عملی و قابل اجرا سازید ، برای خود ایجاد نکنید .
به واقعیت ها بیندیشید.
نعمت هایی را که خداوند به شما عطا فرموده است ، بشمارید .
حق شناسی و قدردانی لازمه خوشبختی است . پس بهتر است که هر روز برای کمترین چیزی که در اختیار دارید، سپاسگزار باشید.
بررسی ها نشان داده است که موش های آزمایشگاهی وقتی در مسیری ناشناخته ( پازل ) به دنبال پنیر می روند، اگر فقط دوبار، با نبودن پنیر، رو به روشوند از تکرار آزمایش خود داری می کنند یا مسیر حرکت خود را تغییر می دهند، در حالی که ما انسانها، بارها و بارها به دیوارهای غیر واقعی تکیه می کنیم و راه های تکراری را می پیماییم حتی اگر ” پنیری” وجود نداشته باشد!
براساس نظر متخصصان ، شادترین مردم ، کسانی هستند که امیدها و آرزوهایشان بر پایه ” واقعیت ” استوارست .
کسانی که اگر جای خالی ” پنیر” را ببینند مسیر خود را عوض می کنند. پس با خود رو راست باشید و سعی کنید آنچه که دارید و آنچه را که دنبال می کنید ، واقعی باشد. درغیر این صورت به سوی یأس و ناامیدی سوق خواهید یافت .
از مسیری که آغاز کرده اید و به پیش می روید ، لذت ببرید.
موفقیت خود را از طریق ” شایدها” و ” ممکن ها” ارزیابی نکنید . بلکه درراه درست قدم بردارید تا بتوانید میزان کسب موفقیت خود را بسنجید.
یک فعالیت تازه را شروع کنید .
ازخود بپرسید :” چه چیزی برای من بیشترین اهمیت را دارد؟”
سعی کنید که به ارزش های خود توجه بیشتری داشته باشید ، ( مثل جنبه اخلاقی کار خود). به ارزش هایی بها بدهید که در زندگی به کار می روند . توقعات و انتظارهای غیرقابل کنترلی را که نمی توانید بر آنها مسلط شده و آنها را عملی و قابل اجرا سازید ، برای خود ایجاد نکنید .
به واقعیت ها بیندیشید.
نعمت هایی را که خداوند به شما عطا فرموده است ، بشمارید .
حق شناسی و قدردانی لازمه خوشبختی است . پس بهتر است که هر روز برای کمترین چیزی که در اختیار دارید، سپاسگزار باشید.
بررسی ها نشان داده است که موش های آزمایشگاهی وقتی در مسیری ناشناخته ( پازل ) به دنبال پنیر می روند، اگر فقط دوبار، با نبودن پنیر، رو به روشوند از تکرار آزمایش خود داری می کنند یا مسیر حرکت خود را تغییر می دهند، در حالی که ما انسانها، بارها و بارها به دیوارهای غیر واقعی تکیه می کنیم و راه های تکراری را می پیماییم حتی اگر ” پنیری” وجود نداشته باشد!
براساس نظر متخصصان ، شادترین مردم ، کسانی هستند که امیدها و آرزوهایشان بر پایه ” واقعیت ” استوارست .
کسانی که اگر جای خالی ” پنیر” را ببینند مسیر خود را عوض می کنند. پس با خود رو راست باشید و سعی کنید آنچه که دارید و آنچه را که دنبال می کنید ، واقعی باشد. درغیر این صورت به سوی یأس و ناامیدی سوق خواهید یافت .
از مسیری که آغاز کرده اید و به پیش می روید ، لذت ببرید.
موفقیت خود را از طریق ” شایدها” و ” ممکن ها” ارزیابی نکنید . بلکه درراه درست قدم بردارید تا بتوانید میزان کسب موفقیت خود را بسنجید.
یک فعالیت تازه را شروع کنید .
ما همه با هم رفیقیم ^_^
- sungirl
- كاربر عالي
- پست: 2180
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 4 شهریور 1389, 3:34 pm
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
Re: امید و زندگی
چگونه استرس خود را کنترل کنیم ؟
هر فرد نیازمند است كه در مقابل تغییرات دائمی كه پیرامون خود به وقوع میپیوندد به تعادل برسد. در راه رسیدن به این تعادل است كه بدن استرس را كه نوعی فشار روانی است تجربه میكند.
چگونه میتوانیم بگوییم مطلوبترین سطح استرس برای ما كدام است؟
هیچ سطح استرس واحدی برای همه افراد وجود ندارد. همه ما مخلوقاتی منحصر به فرد با نیازهای خاص خود میباشیم. بدین ترتیب، موضوعی كه باعث مضطرب شدن فردی میشود ممكن است در فرد دیگری حس خوشحالی و نشاط را برانگیزد. حتی اگر بپذیریم موضوع خاصی برای همه نگران كننده است، هر كدام از ما تمایل دارد كه واكنشهای متفاوتی نسبت به آن نشان دهد.
چگونه میتوانیم استرس خود را بهتر اداره كنیم؟
تشخیص استرسهای فرو ننشسته و آگاهی از تأثیرات آنها بر زندگی برای كاهش اثرات مضر آن كافی نیست. از آنجا كه استرس میتواند ریشههای متعددی داشته باشد، راههای بسیاری نیز برای اداره نمودن آن وجود دارد. یكی از راههای مقابله با استرس، تغییر دادن منبع استرس و یا نحوه واكنش به آن میباشد
نكات زیر میتوانند برای كنترل بهتر استرس مفید باشند:
1- از مسائلی كه باعث به وجود آمدن استرس در شما میشوند و احساسات و واكنشهایی كه به آنها نشان میدهید كاملاً آگاه شوید.
به اضطراب خود توجه كنید و آن را نادیده نگیرید. به راحتی از كنار مشكلات خود عبور نكنید. دریابید كه كدام وقایع باعث اضطراب شما میشوند. دقت نمایید كه در درونتان راجع به مفهوم این وقایع چگونه میاندیشید
2- مسائلی را كه قادر به تغییر آنها هستید، بشناسید.
- آیا میتوانید شدت آنها را كاهش دهید؟ برای كنترل بهتر این مسائل به جای اداره روزانه یا هفتگی، آنها را در یك بازده زمانی طولانیتر اداره نمایید.
- آیا میتوانید مدت قرارگیری خود در معرض استرس را كوتاهتر نمایید؟ همیشه میتوانید به خود زنگ تفریحی بدهید، فرضیههای فیزیكی را رها نمایید.
3 - شدت واكنشهای خود نسبت به استرس را كاهش دهید.
آیا مسائلی را كه باعث به وجود آمدن استرس میشوند در حالتی غیرواقعی و بزرگتر از آنچه كه هست میبینید و موقعیت مشكلی را كه با آن روبرو شدهاید بیدلیل به یك فاجعه تبدیل میسازید؟
- آیا انتظار دارید همه را از خود راضی نگه دارید؟
- آیا نسبت به مسائل واكنشهای شدید نشان داده و آنها را كاملاً بحرانی و پیچیده میبینید؟
- آیا احساس میكنید همیشه باید در همة موقعیتها پیروز باشید؟
اگر چنین است باید برای پذیرفتن دیدگاههای متعادلتر تلاش نمایید. سعی كنید به جای اینكه استرس را مسئلهای بیابید كه بر شما چیره خواهد شد، آن را موضوعی ببینید كه میتوانید با آن مقابله كنید.
4 - روح خود را بسازید.
ارتباطها و دوستیهای مشترك خود را افزایش دهید. اهداف خود را دنبال كنید اهداف واقع گرایانه كه برای خود شما مهم و با معنی هستند نه اهدافی كه دیگران آنها را برای شما در نظر میگیرند. همیشه انتظار كمی نا امیدی، شكست و ناراحتی را داشته باشید. همیشه با خود آرام و مهربان باشید. دوست خود باشید.
هر فرد نیازمند است كه در مقابل تغییرات دائمی كه پیرامون خود به وقوع میپیوندد به تعادل برسد. در راه رسیدن به این تعادل است كه بدن استرس را كه نوعی فشار روانی است تجربه میكند.
چگونه میتوانیم بگوییم مطلوبترین سطح استرس برای ما كدام است؟
هیچ سطح استرس واحدی برای همه افراد وجود ندارد. همه ما مخلوقاتی منحصر به فرد با نیازهای خاص خود میباشیم. بدین ترتیب، موضوعی كه باعث مضطرب شدن فردی میشود ممكن است در فرد دیگری حس خوشحالی و نشاط را برانگیزد. حتی اگر بپذیریم موضوع خاصی برای همه نگران كننده است، هر كدام از ما تمایل دارد كه واكنشهای متفاوتی نسبت به آن نشان دهد.
چگونه میتوانیم استرس خود را بهتر اداره كنیم؟
تشخیص استرسهای فرو ننشسته و آگاهی از تأثیرات آنها بر زندگی برای كاهش اثرات مضر آن كافی نیست. از آنجا كه استرس میتواند ریشههای متعددی داشته باشد، راههای بسیاری نیز برای اداره نمودن آن وجود دارد. یكی از راههای مقابله با استرس، تغییر دادن منبع استرس و یا نحوه واكنش به آن میباشد
نكات زیر میتوانند برای كنترل بهتر استرس مفید باشند:
1- از مسائلی كه باعث به وجود آمدن استرس در شما میشوند و احساسات و واكنشهایی كه به آنها نشان میدهید كاملاً آگاه شوید.
به اضطراب خود توجه كنید و آن را نادیده نگیرید. به راحتی از كنار مشكلات خود عبور نكنید. دریابید كه كدام وقایع باعث اضطراب شما میشوند. دقت نمایید كه در درونتان راجع به مفهوم این وقایع چگونه میاندیشید
2- مسائلی را كه قادر به تغییر آنها هستید، بشناسید.
- آیا میتوانید شدت آنها را كاهش دهید؟ برای كنترل بهتر این مسائل به جای اداره روزانه یا هفتگی، آنها را در یك بازده زمانی طولانیتر اداره نمایید.
- آیا میتوانید مدت قرارگیری خود در معرض استرس را كوتاهتر نمایید؟ همیشه میتوانید به خود زنگ تفریحی بدهید، فرضیههای فیزیكی را رها نمایید.
3 - شدت واكنشهای خود نسبت به استرس را كاهش دهید.
آیا مسائلی را كه باعث به وجود آمدن استرس میشوند در حالتی غیرواقعی و بزرگتر از آنچه كه هست میبینید و موقعیت مشكلی را كه با آن روبرو شدهاید بیدلیل به یك فاجعه تبدیل میسازید؟
- آیا انتظار دارید همه را از خود راضی نگه دارید؟
- آیا نسبت به مسائل واكنشهای شدید نشان داده و آنها را كاملاً بحرانی و پیچیده میبینید؟
- آیا احساس میكنید همیشه باید در همة موقعیتها پیروز باشید؟
اگر چنین است باید برای پذیرفتن دیدگاههای متعادلتر تلاش نمایید. سعی كنید به جای اینكه استرس را مسئلهای بیابید كه بر شما چیره خواهد شد، آن را موضوعی ببینید كه میتوانید با آن مقابله كنید.
4 - روح خود را بسازید.
ارتباطها و دوستیهای مشترك خود را افزایش دهید. اهداف خود را دنبال كنید اهداف واقع گرایانه كه برای خود شما مهم و با معنی هستند نه اهدافی كه دیگران آنها را برای شما در نظر میگیرند. همیشه انتظار كمی نا امیدی، شكست و ناراحتی را داشته باشید. همیشه با خود آرام و مهربان باشید. دوست خود باشید.
ما همه با هم رفیقیم ^_^
- sungirl
- كاربر عالي
- پست: 2180
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 4 شهریور 1389, 3:34 pm
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
Re: امید و زندگی
چگونه اعتماد به نفس را در خود تقويت کنيم ؟
اصل اول - گذشته را بپذيريد وا ينده را دگرگون کنيد
شما بايد بدانيد که گذشته را نمي توان تغييرداداما اينده هنوز افريده نشده است . اينده چيزي نيست جز انديشه هاي شما وکوشش براي افريدن انها . منظور ما اين است که در بند گذ شته نباشيد نه اينکه از تجربيات ، خطاها وشکستهاي گذشته درس نگيريد .پس بايد عاقلانه به گذشته نگاه کردواند يشه ووقت خودرا صرف چيزي کنيم که توان افريدن ودگرگون ساختن ان را داريم .
اصل دوم – درباره اهدافتان با خود گفتگو کنيد .
اهداف را به صورت جملا تي مشخص در اوريد وبه خود بگوييد ان هم به صورت جملات مثبت . اهداف بايد واقعي ومعقول باشند نه بلند پروازانه که دسترسي به انها ممکن نباشد ونه پيش پا افتاده که ارزش کوشيدن را نداشته باشند . اهداف معقولي براي هرساعت ، روز ، هفته وماه وضع کنيد . موفقييت در اهداف کوتاه شما را براي دست يافتن به اهداف بلند مدت تشويق مي کند و انگيزه تلاش را در شما بيدار مي سازد . همواره اهداف را ياداور شويد تا بخشي از ضمير ناخوداگاه شما گردد.
اصل سوم – تصميم گرفتن را تمرين کنيد .
روانشناسان نشان داده اند که کودکاني که در سالهاي اوليه زندگي خود تشويق شده اند تا براي خود تصميم بگيرند از ديگر
کودکاني که اين موقعييت را نداشته اند در اعتماد به نفس رتبه بالاتري کسب کرده اند .تمرين تصميم گيري به شما کمک مي کند تا
نسبت به قدرت قضاوت خود اطمينان بيشتري به دست اوريد ودرنتيجه اعتماد به نفس کامل تري کسب نماييد . مهم تصميم گيري
است . يادتان باشد که قضاوت درست نتيجه تجربه است وتجربه خود نتيجه چندين قضاوت نادرست . بنابراين از هرفرصتي براي تصميم گيري استفاده کنيد واين نيرو را در خود پرورش دهيد .
تصميم گيري مستلزم خطر پذيري واحساس مسئوليت است
اصل چهارم – نتايجي را که مي خواهيد مجسم کنيد .
تصوير روشني را از انچه مي خواهيد به دست اوريد ، داشته باشيد اين کار باعث مي شود تا انرژي خودرا بران هدف متمرکز کنيد . اين برخورد تصويري باهمه ارمان ها واهداف براي شما مفيد است وياري تان مي دهد تا کم کم زمينه هاي -دست يابي به انها را فراهم سازيد .
اگر مي خواهيد از شر خصلتي رها شويد خودر ا در حالتي تصور کنيد که از ان خصلت هيچ اثري در شما نيست . همين تصوير وتکرار ان وانجام دادن تمرينهاي اصلاحي به شما کمک مي کند تا از ان خصلت نا خوشايند رها شويد . اين کار خيال پردازي ، بي خاصيت نيست بلکه واقعيت روانشناختي پذيرفته شده اي است که به بسياري کسا ن ياري رسانده است .
اصل پنجم – دربرخي زمينه ها متخصص شويد .
آگاهي عمومي لازمه زندگي فردي واجتماعي است اما کافي نيست . براي پيشرفت در زندگي فردي وحرفه اي شما بايد در زمينه هايي متخصص ومنحصر به فرد باشيد . همين نکته که شما چيزي مي دانيد وديگران نمي دانند به شما اعتماد به نفس مي دهد . بايد اموزش مداوم را به عنوان يک اصل در زندگي خويش بپذيريد .
اصل اول - گذشته را بپذيريد وا ينده را دگرگون کنيد
شما بايد بدانيد که گذشته را نمي توان تغييرداداما اينده هنوز افريده نشده است . اينده چيزي نيست جز انديشه هاي شما وکوشش براي افريدن انها . منظور ما اين است که در بند گذ شته نباشيد نه اينکه از تجربيات ، خطاها وشکستهاي گذشته درس نگيريد .پس بايد عاقلانه به گذشته نگاه کردواند يشه ووقت خودرا صرف چيزي کنيم که توان افريدن ودگرگون ساختن ان را داريم .
اصل دوم – درباره اهدافتان با خود گفتگو کنيد .
اهداف را به صورت جملا تي مشخص در اوريد وبه خود بگوييد ان هم به صورت جملات مثبت . اهداف بايد واقعي ومعقول باشند نه بلند پروازانه که دسترسي به انها ممکن نباشد ونه پيش پا افتاده که ارزش کوشيدن را نداشته باشند . اهداف معقولي براي هرساعت ، روز ، هفته وماه وضع کنيد . موفقييت در اهداف کوتاه شما را براي دست يافتن به اهداف بلند مدت تشويق مي کند و انگيزه تلاش را در شما بيدار مي سازد . همواره اهداف را ياداور شويد تا بخشي از ضمير ناخوداگاه شما گردد.
اصل سوم – تصميم گرفتن را تمرين کنيد .
روانشناسان نشان داده اند که کودکاني که در سالهاي اوليه زندگي خود تشويق شده اند تا براي خود تصميم بگيرند از ديگر
کودکاني که اين موقعييت را نداشته اند در اعتماد به نفس رتبه بالاتري کسب کرده اند .تمرين تصميم گيري به شما کمک مي کند تا
نسبت به قدرت قضاوت خود اطمينان بيشتري به دست اوريد ودرنتيجه اعتماد به نفس کامل تري کسب نماييد . مهم تصميم گيري
است . يادتان باشد که قضاوت درست نتيجه تجربه است وتجربه خود نتيجه چندين قضاوت نادرست . بنابراين از هرفرصتي براي تصميم گيري استفاده کنيد واين نيرو را در خود پرورش دهيد .
تصميم گيري مستلزم خطر پذيري واحساس مسئوليت است
اصل چهارم – نتايجي را که مي خواهيد مجسم کنيد .
تصوير روشني را از انچه مي خواهيد به دست اوريد ، داشته باشيد اين کار باعث مي شود تا انرژي خودرا بران هدف متمرکز کنيد . اين برخورد تصويري باهمه ارمان ها واهداف براي شما مفيد است وياري تان مي دهد تا کم کم زمينه هاي -دست يابي به انها را فراهم سازيد .
اگر مي خواهيد از شر خصلتي رها شويد خودر ا در حالتي تصور کنيد که از ان خصلت هيچ اثري در شما نيست . همين تصوير وتکرار ان وانجام دادن تمرينهاي اصلاحي به شما کمک مي کند تا از ان خصلت نا خوشايند رها شويد . اين کار خيال پردازي ، بي خاصيت نيست بلکه واقعيت روانشناختي پذيرفته شده اي است که به بسياري کسا ن ياري رسانده است .
اصل پنجم – دربرخي زمينه ها متخصص شويد .
آگاهي عمومي لازمه زندگي فردي واجتماعي است اما کافي نيست . براي پيشرفت در زندگي فردي وحرفه اي شما بايد در زمينه هايي متخصص ومنحصر به فرد باشيد . همين نکته که شما چيزي مي دانيد وديگران نمي دانند به شما اعتماد به نفس مي دهد . بايد اموزش مداوم را به عنوان يک اصل در زندگي خويش بپذيريد .
ما همه با هم رفیقیم ^_^
- sungirl
- كاربر عالي
- پست: 2180
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 4 شهریور 1389, 3:34 pm
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
Re: امید و زندگی
۷خوراکی شادی آفرین معرفی شد
محققان به یافتههای جدیدی در مورد خاصیت شادی آفرین برخی خوراکیها رسیدهاند.
تازهترین تحقیقات دانشمندان در مورد خواص برخی مواد خوراکی و علت تمایل افراد به خوردن آنها در مواقعی که دچار افسردگی هستند، حاکی است مصرف برخی مواد خوراکی مانند؛ شکلات به طور موقت در فرد احساس آرامش ایجاد میکند اما از آنجاییکه این مواد غالبا دارای کالری، قند و چربی بالا هستند، برای سلامت انسان ضرر دارند.
این مواد علاوه بر آنکه در انسان احساس شادی و آرامش ایجاد میکنند، برای سلامتی نیز مفید هستند که در برخی از این مواد عبارتند از؛
شکلات تلخ: شکلاتها به طور کلی سرشار از مواد شیمیایی مانند سروتونین هستند که در فرد احساس شادی ایجاد میکنند. مواد آنتی اکسیدان و فلانوئیدی که در شکلات تلخ وجود دارد، باعث کاهش احتمال تشکیل لخته خون، ابتلا به سرطان و بیماریهای قلبی میشود.
موز: این میوه حاوی تریپتوفان نوعی پروتئین است که در بدن تبدیل به سروتونین، هورمون شادیبخش میشود. همچنین موز مقدار زیادی انرژی در بدن تولید میکند.
آجیل: انواع آجیل مانند بادام، گردو، فندق و حتی بادام زمینی دارای مقدار زیادی ویتامین هستند. بادام داری سروتونین، ویتامینای، ویتامین B 2 و آنتی اکسیدان است که سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند. بادام همچنین آثار منفی استرس را کاهش میدهد.
ماهی: ماهیها سرشار از اسید چرب امگا ۳، پروتئین و به ویژه ویتامین B 12 هستند که نقش مهمی در تولید سروتونین یا هورمون شادی ایفا میکند. این هورمون احساسات فرد را متعادل نگه میدارد.
مارچوبه: مارچوبه دارای مقدار زیادی اسید فولیک و منیزیم است که در ایجاد آرامش مفید است. علاوه بر آن کالری آن کم بوده و چربی و کلسترول هم ندارد.
مرکبات: مرکبات منبع غنی ویتامین C هستند و همچنین دارای آنتی اکسیدان هستند که از تشکیل رادیکالهای آزاد که به تخریب سلولها میپردازند، جلوگیری میکند. ویتامین C سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند.
سبزیجات: مصرف سبزیجات برای سلامت بدن لازم است. به عنوان مثال بروکلی دارای ویتامین B و اسید فولیک است که به ایجاد آرامش کمک میکند. بسیاری از سبزیجات سبز برگ دارای پتاسیم هستند که موجب آرامش فرد میشوند.
محققان به یافتههای جدیدی در مورد خاصیت شادی آفرین برخی خوراکیها رسیدهاند.
تازهترین تحقیقات دانشمندان در مورد خواص برخی مواد خوراکی و علت تمایل افراد به خوردن آنها در مواقعی که دچار افسردگی هستند، حاکی است مصرف برخی مواد خوراکی مانند؛ شکلات به طور موقت در فرد احساس آرامش ایجاد میکند اما از آنجاییکه این مواد غالبا دارای کالری، قند و چربی بالا هستند، برای سلامت انسان ضرر دارند.
این مواد علاوه بر آنکه در انسان احساس شادی و آرامش ایجاد میکنند، برای سلامتی نیز مفید هستند که در برخی از این مواد عبارتند از؛
شکلات تلخ: شکلاتها به طور کلی سرشار از مواد شیمیایی مانند سروتونین هستند که در فرد احساس شادی ایجاد میکنند. مواد آنتی اکسیدان و فلانوئیدی که در شکلات تلخ وجود دارد، باعث کاهش احتمال تشکیل لخته خون، ابتلا به سرطان و بیماریهای قلبی میشود.
موز: این میوه حاوی تریپتوفان نوعی پروتئین است که در بدن تبدیل به سروتونین، هورمون شادیبخش میشود. همچنین موز مقدار زیادی انرژی در بدن تولید میکند.
آجیل: انواع آجیل مانند بادام، گردو، فندق و حتی بادام زمینی دارای مقدار زیادی ویتامین هستند. بادام داری سروتونین، ویتامینای، ویتامین B 2 و آنتی اکسیدان است که سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند. بادام همچنین آثار منفی استرس را کاهش میدهد.
ماهی: ماهیها سرشار از اسید چرب امگا ۳، پروتئین و به ویژه ویتامین B 12 هستند که نقش مهمی در تولید سروتونین یا هورمون شادی ایفا میکند. این هورمون احساسات فرد را متعادل نگه میدارد.
مارچوبه: مارچوبه دارای مقدار زیادی اسید فولیک و منیزیم است که در ایجاد آرامش مفید است. علاوه بر آن کالری آن کم بوده و چربی و کلسترول هم ندارد.
مرکبات: مرکبات منبع غنی ویتامین C هستند و همچنین دارای آنتی اکسیدان هستند که از تشکیل رادیکالهای آزاد که به تخریب سلولها میپردازند، جلوگیری میکند. ویتامین C سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند.
سبزیجات: مصرف سبزیجات برای سلامت بدن لازم است. به عنوان مثال بروکلی دارای ویتامین B و اسید فولیک است که به ایجاد آرامش کمک میکند. بسیاری از سبزیجات سبز برگ دارای پتاسیم هستند که موجب آرامش فرد میشوند.
ما همه با هم رفیقیم ^_^
- sungirl
- كاربر عالي
- پست: 2180
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 4 شهریور 1389, 3:34 pm
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
Re: امید و زندگی
فراموش کردن گذشته یعنی چه؟
فراموش کردن گذشته یعنی قبول کنید که برای تغییر گذشته کاری از دستتان برنمی آید.
درمواجهه با شکستتان شما هرچه از دستتان برمی آمده کرده اید. باید بدانید که تا جاییکه می توانسته اید خوب، مهربان و موثر بوده اید. اگر قرار بود به عقب برگردید مطمئناً نمی توانستید کاری بیش از آن انجام دهید. پس باید گذشته را فراموش کنید.
فراموش کردن گذشته یعنی خود را برای اشتباهاتتان ببخشید. فکر کردن دوباره به آنچه که می توانستید یا باید انجام می دانید هیچ اثری ندارد. اگر با اشتباهاتتان درگیر هستید یا شکست خورده اید سعی کنید خودتان را ببخشید.
فراموش کردن گذشته یعنی افکارتان را بشناسید. اگر می بینید که مدام درگیر گذشته هستید، با ملایمت افکارتان را به زمان حال برگردانید. سعی کنید این عادت را کنار بگذارید که مدام به اشتباهات گذشته تان فکر کنید.
فراموش کردن گذشته یعنی به ذات زمان اعتماد کنید. زمان می گذرد و شما هم باید از گذشته بگذرید. زخم هایتان به مرور التیام می یابند و فقط جای آن بر جا می ماند.
فراموش کردن گذشته یعنی ارتباطات جدید ایجاد کنید. لازم نیست که حتماً یک گروه دوست تازه پیدا کنید. می توانید یک دوستی جدید را با یکی از همکارانتان شروع کنید یا یکی از همسایه ها را برای شام به خانه تان دعوت کنید. اگر درمورد شکست هایتان با کسی حرف بزنید راحت تر می توانید با آنها کنار بیایید.
فراموش کردن گذشته یعنی در مکالماتتان به دنبال تعادل باشید. خیلی مهم است که دردها و ناراحتی هایتان را با دیگران قسمت کنید اما به همان اندازه مهم است که به زندگیدیگران هم علاقه نشان دهید.
فراموش کردن گذشته یعنی یک دنیای تازه را تجربه کنید. شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا یک سرگرمی جدید پیدا کنید. برای فراموش کردن گذشته باید به دنبال جهت های تازه باشید.
فراموش کردن گذشته یعنی زمانتان را در اختیار دیگران قرار دهید. فرصت های بیشمار تازه ای وجود دارد که به شما کمک می کند با گذشته تان خداحافظی کنید. از منطقه امنتان بیرون بیایید.
وقتتان را با کسانی بگذرانید که شادتان می کنند و از بودن با آنها لذت می برید.
وقت می خواهید یک رابطه را فراموش کنید باید به طور جدی فکر کنید که آیا عاقلانه است که باز با آن فرد وقت بگذرانید یا باید همه چیز را به طور کل فراموش کنید. شاید هنوز عاشق او باشید یا از شما سوءاستفاده کرده باشد و در افکار و احساساتتان سردرگم شده باشید. ایجاد یک وقفه عاقلانه ترین راه ممکن است. از این طریق می توانید راحت تر فراموش کنید.
فراموش کردن گذشته یعنی قبول کنید که برای تغییر گذشته کاری از دستتان برنمی آید.
درمواجهه با شکستتان شما هرچه از دستتان برمی آمده کرده اید. باید بدانید که تا جاییکه می توانسته اید خوب، مهربان و موثر بوده اید. اگر قرار بود به عقب برگردید مطمئناً نمی توانستید کاری بیش از آن انجام دهید. پس باید گذشته را فراموش کنید.
فراموش کردن گذشته یعنی خود را برای اشتباهاتتان ببخشید. فکر کردن دوباره به آنچه که می توانستید یا باید انجام می دانید هیچ اثری ندارد. اگر با اشتباهاتتان درگیر هستید یا شکست خورده اید سعی کنید خودتان را ببخشید.
فراموش کردن گذشته یعنی افکارتان را بشناسید. اگر می بینید که مدام درگیر گذشته هستید، با ملایمت افکارتان را به زمان حال برگردانید. سعی کنید این عادت را کنار بگذارید که مدام به اشتباهات گذشته تان فکر کنید.
فراموش کردن گذشته یعنی به ذات زمان اعتماد کنید. زمان می گذرد و شما هم باید از گذشته بگذرید. زخم هایتان به مرور التیام می یابند و فقط جای آن بر جا می ماند.
فراموش کردن گذشته یعنی ارتباطات جدید ایجاد کنید. لازم نیست که حتماً یک گروه دوست تازه پیدا کنید. می توانید یک دوستی جدید را با یکی از همکارانتان شروع کنید یا یکی از همسایه ها را برای شام به خانه تان دعوت کنید. اگر درمورد شکست هایتان با کسی حرف بزنید راحت تر می توانید با آنها کنار بیایید.
فراموش کردن گذشته یعنی در مکالماتتان به دنبال تعادل باشید. خیلی مهم است که دردها و ناراحتی هایتان را با دیگران قسمت کنید اما به همان اندازه مهم است که به زندگیدیگران هم علاقه نشان دهید.
فراموش کردن گذشته یعنی یک دنیای تازه را تجربه کنید. شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا یک سرگرمی جدید پیدا کنید. برای فراموش کردن گذشته باید به دنبال جهت های تازه باشید.
فراموش کردن گذشته یعنی زمانتان را در اختیار دیگران قرار دهید. فرصت های بیشمار تازه ای وجود دارد که به شما کمک می کند با گذشته تان خداحافظی کنید. از منطقه امنتان بیرون بیایید.
وقتتان را با کسانی بگذرانید که شادتان می کنند و از بودن با آنها لذت می برید.
وقت می خواهید یک رابطه را فراموش کنید باید به طور جدی فکر کنید که آیا عاقلانه است که باز با آن فرد وقت بگذرانید یا باید همه چیز را به طور کل فراموش کنید. شاید هنوز عاشق او باشید یا از شما سوءاستفاده کرده باشد و در افکار و احساساتتان سردرگم شده باشید. ایجاد یک وقفه عاقلانه ترین راه ممکن است. از این طریق می توانید راحت تر فراموش کنید.
ما همه با هم رفیقیم ^_^
- sungirl
- كاربر عالي
- پست: 2180
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 4 شهریور 1389, 3:34 pm
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
Re: امید و زندگی
چگونه خود را به ساحل ارامش برسانیم؟
در حوضچهٔ اکنون زندگی کنیم.
از گذشته درس بگیریم و رهایش کنیم و استرسی را که در آینده ریشه دارد، از ذهن دور کرده و در زمان حال زندگی کنیم.
با آئینه، آشتی کنیم.
در محل زندگیمان آئینهای را در هر مقایسی که میخواهیم، تهیه کرده و در کنار آن یک گلدان گل بگذاریم و هر از گاهی در شبانهروز، خود را در آن نظاره کنیم (صبحها بعد از بیدار شدن از خواب و شبها قبل از رفتن به رختخواب، با موجهای مثبت و با صدای بلند خود را ستایش کنیم).
گذشتهٔ ناگوار خود را میتوانیم بر روی کاغذ بنویسیم، سپس آن را دور بیندازیم.
سعی کنیم با مهربانی و عشق، هالهای از انرژی مثبت را در بدن خود بهوجود آوریم.
برای همه دعا کنیم.
دعا، در واقع انرژی مثبتی است که همهٔ فرشتگان را در به انجام رساندن آن، به کمک میطلبیم. پس مثبت فکر کنیم و از آن کسی که باید بخواهیم، طلب کنیم. در روز، ۳ مرتبه این کار را در خلوت خود انجام دهیم.
نفرت و کینهٔ دیگران را با عشق و مهر جواب دهیم.
مهرورزی به کسانی که دوستشان داریم، آسان است؛ برای اینکه وسعت ظرفیت خود را بسنجیم، به آنان که به ما زشتی روامی دارند، مهر بورزیم.
”ای کاشها“ را در زندگی خود کم کنیم.
افسوس گذشته را خوردن، انرژی مثبت را را تلف میکند و آن را به حد صفر، تنزل میدهد. سعی کنیم همیشه با امید و آرزوی مثبت زندگی کنیم.
تفاوتها را بپذیریم و به نیاز و احساس هم احترام بگذاریم.
هیچ انسانی در سطح دنیای مادی، شبیه دیگری نیست؛ پس سازگاریمان را پلهپله رشد دهیم و در کنار این تفاوتها، عشق و مهرورزی، دوستی و صداقت و سکوت و صبر را بهعنوان اصلهای مشترک زندگی همزیستی خود بپذیریم و در سایهٔ آن، از زندگی خود لذت ببریم.
همگام با زمان، زیبائی عقلی و روحی را برای خود به وجود آوریم.
از گذشتهٔ خود بیاموزیم و با نیم نگاهی به آینده در زمان حال، تکامل شخصیت خود را باور سازیم و شناختی زیبا به زندگی پیدا کنیم و آن را در اختیار همنوعان و خانوادهٔ خود قرار دهیم.
سعی کنیم همیشه یک لبخند حاکی از آرامش و سکوت، در چهرهٔ ما هویدا باشد.
خنده، موسیقی روح است و انسانهای مقابل را به سمت ما جذب میکند. حتی هنگامی که میخواهیم جواب دوستی یا شخصی را پشت تلفن بدهیم، بهتر است لبخندی بر لب داشته باشیم.
تنفسمان را تعمیق بخشیم .
با تنفسهای عمیق، به شادیها و خاطرههای خوش و پایدار فکر کنیم و لحظههائی از روز را به تمرکز بر تنفسمان بپردازیم و دموبازدم خود را بالانس کنیم. برای تمرین ساده، میتوانیم چند نفس عمیق بکشیم و آن را در ششها برای چند ثانیه نگهداریم و با بازدم عمیق، آن را آزاد کنیم
در هنگام راه رفتن، پاهایمان را محکم و استوار بر روی زمین بگذاریم و سر و سینه را بالا نگه داریم و همیشه در آسمانها بهدنبال ستاره باشیم.
ارتباطمان را با خدای خود بیشتر کنیم و سعی کنیم با آن، یکی شویم.
با او دوست و همراه شویم، او ما را آفریده، پس به ما عشق میورزد و دوستمان دارد.
همیشه برنامهها، هدفها و کارهای روزانهٔ خود را بنویسیم و خود را ملزم به انجام آن کنیم
این کار، باعث میشود نگرانی و اضطراب، از ما دور شود.
گناه، ما را از خدا دور میسازد و روح و جسممان را کدر میکند.
وقتی از خدای خود دور میشویم، ساحل آرامش را از دست میدهیم؛ پس سعی کنیم همیشه در هر کاری، خدا را به یاد داشته باشیم. (یاد خدا، آرامش دهندهٔ قلبهاست).
برای این که پردهٔ تاریکی و افسردگی را از زندگی کنار بزنیم، باید چراغ عشق را روشن کنیم.
عشق، رابطه نمیشناسد. عشق، گلیاست که در هر سرزمینی میروید و شکوفا میشود؛ پس بیائیم ما هم همچون طبیعت و حتی بدون چشمداشت، عاشق شویم.
با خودشناسی، خود را تخلیه کرده و با نیایش، از عشق پرشویم و به آرامش برسیم
موسیقی را در زندگی روزانهٔ خود بگنجانیم. موسیقی شاد و دلنواز، روح را التیام میبخشد و به ذهن، آرامش میدهد. اگر در مکانی هستید که موسیقی آن، شما را به گذشتهٔ تلخ میبرد، از آن مکان دور شوید.
از تغییرها نترسیم.
عادتهای خسته کننده و تکراری را در صحنهٔ زندگی خود تغییر دهیم. محرکهای متنوع، موجب فکرهای جدید و متنوع خواهد شد.
از آنچه هستیم و آنچه داریم، راضی باشیم.
در حالت افسردگی، بهتر است به داشتههایمان فکر کنیم و کاغذی برداریم و داشتهها و اندیشههای مثبت خود را بنویسیم و ببینیم چهقدر ارزش داریم.
بیپیرایه باشیم.
مانند کودکان، ساده، صادق و صمیمی باشیم و خشونت را از خود دور سازیم تا به آرامش برسیم.
با ترانهٔ زندگی، همآوا شویم.
زندگی، هدیهایست الهی. در زندگی، همهچیز متضاد دیده میشود؛ ولی از این تضادهاست که ارزشها شکل میگیرند. ما باید این ارزشها را در هر تضادی بهدست آوریم و با آن، به باورهای مثبت رسیده؛ سپس زندگیمان را به ساحل آرامش برسانیم.
از عملهای منفی دوری کنیم.
تهمتزدن، غیبت کردن، دروغ گفتن، قضاوت کردن و... با ر منفی تولید کرده و ما را متضرر میسازند و جسم و روحمان را تحت تأثیر قرار میدهند.
دیگران را ببخشیم.
بهخاطر خود، دیگران را ببخشیم تا شکوفا و رها شویم و آنگاه است که به آرامش میرسیم.
قدردانی از نعمتهای بیکران هستی را از یاد نبریم.
وقتی که افسردهایم و احساس شادی نمیکنیم، تاریک هستیم و نیاز به نور داریم. نور را با قدردانی از او که آفرینندهاش است، بخواهیم و آن را وارد زندگی خود کنیم تا از تاریکی به روشنائی برسیم و احساس آرامش کنیم.
در پوشش خود دقت کرده و رنگ لباسهایمان را درست انتخاب کنیم
رنگی انتخاب کنیم که به ما احساس شادی بدهد
مراقبه کنیم.
ما در دنیای آشفتگی زندگی میکنیم؛ پیکان نوکتیر خواهش و میلهای حیوانی را در خود کنترل کنیم. هر روز در اقیانوس سکوت خود فرورویم و مراقبه کنیم که بدینسان به ساحل آرامش میرسیم.
در حوضچهٔ اکنون زندگی کنیم.
از گذشته درس بگیریم و رهایش کنیم و استرسی را که در آینده ریشه دارد، از ذهن دور کرده و در زمان حال زندگی کنیم.
با آئینه، آشتی کنیم.
در محل زندگیمان آئینهای را در هر مقایسی که میخواهیم، تهیه کرده و در کنار آن یک گلدان گل بگذاریم و هر از گاهی در شبانهروز، خود را در آن نظاره کنیم (صبحها بعد از بیدار شدن از خواب و شبها قبل از رفتن به رختخواب، با موجهای مثبت و با صدای بلند خود را ستایش کنیم).
گذشتهٔ ناگوار خود را میتوانیم بر روی کاغذ بنویسیم، سپس آن را دور بیندازیم.
سعی کنیم با مهربانی و عشق، هالهای از انرژی مثبت را در بدن خود بهوجود آوریم.
برای همه دعا کنیم.
دعا، در واقع انرژی مثبتی است که همهٔ فرشتگان را در به انجام رساندن آن، به کمک میطلبیم. پس مثبت فکر کنیم و از آن کسی که باید بخواهیم، طلب کنیم. در روز، ۳ مرتبه این کار را در خلوت خود انجام دهیم.
نفرت و کینهٔ دیگران را با عشق و مهر جواب دهیم.
مهرورزی به کسانی که دوستشان داریم، آسان است؛ برای اینکه وسعت ظرفیت خود را بسنجیم، به آنان که به ما زشتی روامی دارند، مهر بورزیم.
”ای کاشها“ را در زندگی خود کم کنیم.
افسوس گذشته را خوردن، انرژی مثبت را را تلف میکند و آن را به حد صفر، تنزل میدهد. سعی کنیم همیشه با امید و آرزوی مثبت زندگی کنیم.
تفاوتها را بپذیریم و به نیاز و احساس هم احترام بگذاریم.
هیچ انسانی در سطح دنیای مادی، شبیه دیگری نیست؛ پس سازگاریمان را پلهپله رشد دهیم و در کنار این تفاوتها، عشق و مهرورزی، دوستی و صداقت و سکوت و صبر را بهعنوان اصلهای مشترک زندگی همزیستی خود بپذیریم و در سایهٔ آن، از زندگی خود لذت ببریم.
همگام با زمان، زیبائی عقلی و روحی را برای خود به وجود آوریم.
از گذشتهٔ خود بیاموزیم و با نیم نگاهی به آینده در زمان حال، تکامل شخصیت خود را باور سازیم و شناختی زیبا به زندگی پیدا کنیم و آن را در اختیار همنوعان و خانوادهٔ خود قرار دهیم.
سعی کنیم همیشه یک لبخند حاکی از آرامش و سکوت، در چهرهٔ ما هویدا باشد.
خنده، موسیقی روح است و انسانهای مقابل را به سمت ما جذب میکند. حتی هنگامی که میخواهیم جواب دوستی یا شخصی را پشت تلفن بدهیم، بهتر است لبخندی بر لب داشته باشیم.
تنفسمان را تعمیق بخشیم .
با تنفسهای عمیق، به شادیها و خاطرههای خوش و پایدار فکر کنیم و لحظههائی از روز را به تمرکز بر تنفسمان بپردازیم و دموبازدم خود را بالانس کنیم. برای تمرین ساده، میتوانیم چند نفس عمیق بکشیم و آن را در ششها برای چند ثانیه نگهداریم و با بازدم عمیق، آن را آزاد کنیم
در هنگام راه رفتن، پاهایمان را محکم و استوار بر روی زمین بگذاریم و سر و سینه را بالا نگه داریم و همیشه در آسمانها بهدنبال ستاره باشیم.
ارتباطمان را با خدای خود بیشتر کنیم و سعی کنیم با آن، یکی شویم.
با او دوست و همراه شویم، او ما را آفریده، پس به ما عشق میورزد و دوستمان دارد.
همیشه برنامهها، هدفها و کارهای روزانهٔ خود را بنویسیم و خود را ملزم به انجام آن کنیم
این کار، باعث میشود نگرانی و اضطراب، از ما دور شود.
گناه، ما را از خدا دور میسازد و روح و جسممان را کدر میکند.
وقتی از خدای خود دور میشویم، ساحل آرامش را از دست میدهیم؛ پس سعی کنیم همیشه در هر کاری، خدا را به یاد داشته باشیم. (یاد خدا، آرامش دهندهٔ قلبهاست).
برای این که پردهٔ تاریکی و افسردگی را از زندگی کنار بزنیم، باید چراغ عشق را روشن کنیم.
عشق، رابطه نمیشناسد. عشق، گلیاست که در هر سرزمینی میروید و شکوفا میشود؛ پس بیائیم ما هم همچون طبیعت و حتی بدون چشمداشت، عاشق شویم.
با خودشناسی، خود را تخلیه کرده و با نیایش، از عشق پرشویم و به آرامش برسیم
موسیقی را در زندگی روزانهٔ خود بگنجانیم. موسیقی شاد و دلنواز، روح را التیام میبخشد و به ذهن، آرامش میدهد. اگر در مکانی هستید که موسیقی آن، شما را به گذشتهٔ تلخ میبرد، از آن مکان دور شوید.
از تغییرها نترسیم.
عادتهای خسته کننده و تکراری را در صحنهٔ زندگی خود تغییر دهیم. محرکهای متنوع، موجب فکرهای جدید و متنوع خواهد شد.
از آنچه هستیم و آنچه داریم، راضی باشیم.
در حالت افسردگی، بهتر است به داشتههایمان فکر کنیم و کاغذی برداریم و داشتهها و اندیشههای مثبت خود را بنویسیم و ببینیم چهقدر ارزش داریم.
بیپیرایه باشیم.
مانند کودکان، ساده، صادق و صمیمی باشیم و خشونت را از خود دور سازیم تا به آرامش برسیم.
با ترانهٔ زندگی، همآوا شویم.
زندگی، هدیهایست الهی. در زندگی، همهچیز متضاد دیده میشود؛ ولی از این تضادهاست که ارزشها شکل میگیرند. ما باید این ارزشها را در هر تضادی بهدست آوریم و با آن، به باورهای مثبت رسیده؛ سپس زندگیمان را به ساحل آرامش برسانیم.
از عملهای منفی دوری کنیم.
تهمتزدن، غیبت کردن، دروغ گفتن، قضاوت کردن و... با ر منفی تولید کرده و ما را متضرر میسازند و جسم و روحمان را تحت تأثیر قرار میدهند.
دیگران را ببخشیم.
بهخاطر خود، دیگران را ببخشیم تا شکوفا و رها شویم و آنگاه است که به آرامش میرسیم.
قدردانی از نعمتهای بیکران هستی را از یاد نبریم.
وقتی که افسردهایم و احساس شادی نمیکنیم، تاریک هستیم و نیاز به نور داریم. نور را با قدردانی از او که آفرینندهاش است، بخواهیم و آن را وارد زندگی خود کنیم تا از تاریکی به روشنائی برسیم و احساس آرامش کنیم.
در پوشش خود دقت کرده و رنگ لباسهایمان را درست انتخاب کنیم
رنگی انتخاب کنیم که به ما احساس شادی بدهد
مراقبه کنیم.
ما در دنیای آشفتگی زندگی میکنیم؛ پیکان نوکتیر خواهش و میلهای حیوانی را در خود کنترل کنیم. هر روز در اقیانوس سکوت خود فرورویم و مراقبه کنیم که بدینسان به ساحل آرامش میرسیم.
ما همه با هم رفیقیم ^_^