دفتر شعر من ..
مدیر انجمن: Moh3n II
Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)
دوستان عزیز لطفا وزن دست نوشته هاتون رو از دست ندین و روی وزنها بیشتر کار کنین.
افرین به همه دوستان با احساس خودم...
افرین به همه دوستان با احساس خودم...
Re: دفتر شعر من!! (کوهستان غم...)
فکر کنم که این شعر رو خودتون گفتینlili919 نوشته شده:از دوستان خوبم آقا محسن و آقای ادیب تشکر میکنم .
این شعرو خیلی دوس دارم ولی نمیدونم شاعرش کیه.اگه کسی میدونست بگه.
کاش چون پاییز بودم...
کاش چون پاییز بودم
چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ های آرزوهایم یکایک زرد می شد
آسمان سینه ام پر درد میشد
طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشک هایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
آه ..چه زیبا بود اگر پاییز بودم
شاعری در چشم من می خواند
.....شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله می زد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه ی من همچو آوای نسیم
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
پیش رویم....
چهره ی تلخ زمستان جوانی
پشت سر....
منزلگه اندوه و درد و بد گمانی
کاش چون پاییز بودم..
Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)
دوستان ایینه را شفاف تر کنیم , یار در حال عبور است...
دوستان صداها را رسا تر کنیم, حنجره ها در حال غروب است...
دوستان شب ها را کوتاه تر کنیم , روز در حال غروب است...
دوستان عاشق شویم, عشق در حال سلام است...
دوستان لحظه ها را دریابیم
پرنده در حال فرود است...
دوستان صداها را رسا تر کنیم, حنجره ها در حال غروب است...
دوستان شب ها را کوتاه تر کنیم , روز در حال غروب است...
دوستان عاشق شویم, عشق در حال سلام است...
دوستان لحظه ها را دریابیم
پرنده در حال فرود است...
Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)
از عشق اغاز میشوم
با شور, پنهان میشوم
با اشک , سرما میشوم
شوری در شیدا میشوم
با شور, پنهان میشوم
با اشک , سرما میشوم
شوری در شیدا میشوم
آخرین ویرایش توسط Gold boy در جمعه 13 آبان 1390, 11:13 pm، در مجموع 2 بار ویرایش شده است.
Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)
خیلی ممنون از حضور شما آقای ادیب.
در رابطه با اون شعر :نه اون شعرو من نگفتم یادمم نیست از کجا نوشتمش تو دفتر شعرم بود واینجا نوشتم.
در رابطه با اون شعر :نه اون شعرو من نگفتم یادمم نیست از کجا نوشتمش تو دفتر شعرم بود واینجا نوشتم.
Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)
سلام دوستانlili919 نوشته شده:خیلی ممنون از حضور شما آقای ادیب.
در رابطه با اون شعر :نه اون شعرو من نگفتم یادمم نیست از کجا نوشتمش تو دفتر شعرم بود واینجا نوشتم.
این شعر خیلی معروفه از مرحوم فروغ فرخزاد هستش از اثر "دیوار" شعر "اندوه پر ست" !!!
اندوه پرست
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینه ام پر درد می
شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
وه ... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند ...شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله میزد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه من ...
همچو
آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
پیش رویم
چهره تلخ زمستانی جوانی
پشت سر
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم
خوبـے ؟
گاهی با تمام ِ تكـراری بودنَش غوغـ ـا می كند!
گاهی با تمام ِ تكـراری بودنَش غوغـ ـا می كند!
Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)
باز باران با ترانه
با گهرهای فراوان
میچکد بر بام خانه
یادم اید روز شیرین
با گهرهای فراوان
میچکد بر بام خانه
یادم اید روز شیرین
آخرین ویرایش توسط Gold boy در جمعه 13 آبان 1390, 11:11 pm، در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)
......................................Unknown نوشته شده:سلام دوستانlili919 نوشته شده:خیلی ممنون از حضور شما آقای ادیب.
در رابطه با اون شعر :نه اون شعرو من نگفتم یادمم نیست از کجا نوشتمش تو دفتر شعرم بود واینجا نوشتم.
این شعر خیلی معروفه از مرحوم فروغ فرخزاد هستش از اثر "دیوار" شعر "اندوه پر ست" !!!
اندوه پرست
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینه ام پر درد می
شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
وه ... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند ...شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله میزد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه من ...
همچو
آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
پیش رویم
چهره تلخ زمستانی جوانی
پشت سر
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم
ممنونم دوست عزیز و انشالله که شعرهای فروغ همیشه پر فروغ باشه...
......................................
Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)
خیلی ممنون از شما دوست عزیزUnknown نوشته شده: سلام دوستان این شعر خیلی معروفه از مرحوم فروغ فرخزاد هستش از اثر "دیوار" شعر "اندوه پر ست" !!!
Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)
شب را سحر من میکنم
یارم جفا کار است و من
از عشق غوغا میکنم
یارم چرا اینگونه ای!
شورم چرا نشنیده ای!
یارم جفا کار است و من
از عشق غوغا میکنم
یارم چرا اینگونه ای!
شورم چرا نشنیده ای!
آخرین ویرایش توسط Gold boy در جمعه 13 آبان 1390, 11:03 pm، در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)
خیلی ممنون آقای ادیب برای شعرهای زیباتون.
روزهای آینده هم اینجا ببینیمتون.
روزهای آینده هم اینجا ببینیمتون.
Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)
لی لی بیا از کنج شب
شعری فراتر را بگو
از بزم یار از بزم ماه
از راه مستانه بگو
از ابی راهت بگو
از شبنم و از گل بگو
از راه دور از شام نور
از دری(طلا و گوهر)یارم بگو
از حالت چشمش بگو
از گونه های تر بگو
از سینه های اتشین
دادی خبر بر یار ما
از غنچه های مرمری بازم بگو
از شاه مستانه بگو
از عالم خوابم بگو
از قصه های تر بگو
از ابهای من بگو
از راههای یار گو
از عدل ان عادل بگو
از غنچه های لب بگو
از خنده های یار گو
از کام تلخ تار گو
از یارم اوردی خبر؟
او را ندیدی بی شرر
او در سرایی ابی است!
او در کجای عالم است!
ایا گذر باید کنم از بهر او
یا او بت تنهای ماست!
از لب تشنه های عالمم
دادی خبر بر شاه من
گفتی چرا این گونه است, رسم وفا
گفتی چرا اینگونه است , رسم جفا
اتش کنی در جان ما
با اتش ان یار ما
با لحظه های ابیم
در کنج شب مینگرم...
شعری فراتر را بگو
از بزم یار از بزم ماه
از راه مستانه بگو
از ابی راهت بگو
از شبنم و از گل بگو
از راه دور از شام نور
از دری(طلا و گوهر)یارم بگو
از حالت چشمش بگو
از گونه های تر بگو
از سینه های اتشین
دادی خبر بر یار ما
از غنچه های مرمری بازم بگو
از شاه مستانه بگو
از عالم خوابم بگو
از قصه های تر بگو
از ابهای من بگو
از راههای یار گو
از عدل ان عادل بگو
از غنچه های لب بگو
از خنده های یار گو
از کام تلخ تار گو
از یارم اوردی خبر؟
او را ندیدی بی شرر
او در سرایی ابی است!
او در کجای عالم است!
ایا گذر باید کنم از بهر او
یا او بت تنهای ماست!
از لب تشنه های عالمم
دادی خبر بر شاه من
گفتی چرا این گونه است, رسم وفا
گفتی چرا اینگونه است , رسم جفا
اتش کنی در جان ما
با اتش ان یار ما
با لحظه های ابیم
در کنج شب مینگرم...
Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)
امشب به سحر از لب یارم تو بگویی چه شود
عشقم به سرایی تو کشانی چه شود
راهم به خرابات کشانی چه شود
شورت به شرابی تو برانی چه شود
اتش از جان برود, راحت جانم بدمد
ابی اب شود سوز من خسته سفر
عاشق خام رود از دل این مست گذر
تو صنایی کنی و من به چنین شاه نگاه...
...........................خیلی طولانیه و نمیتونم ادامش رو بنویسم
عشقم به سرایی تو کشانی چه شود
راهم به خرابات کشانی چه شود
شورت به شرابی تو برانی چه شود
اتش از جان برود, راحت جانم بدمد
ابی اب شود سوز من خسته سفر
عاشق خام رود از دل این مست گذر
تو صنایی کنی و من به چنین شاه نگاه...
...........................خیلی طولانیه و نمیتونم ادامش رو بنویسم
آخرین ویرایش توسط Gold boy در جمعه 13 آبان 1390, 11:57 pm، در مجموع 2 بار ویرایش شده است.
Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)
خیلی ممنون از شما آقای ادیبGold boy نوشته شده:لی لی بیا از کنج شب
شعری فراتر را بگو
از بزم یار از بزم ماه
از راه مستانه بگو
از ابی راهت بگو
از شبنم و از گل بگو
از راه دور از شام نور
از دری(طلا و گوهر)یارم بگو
از حالت چشمش بگو
از گونه های تر بگو
از سینه های اتشین
دادی خبر بر یار ما
از غنچه های مرمری بازم بگو
از شاه مستانه بگو
از عالم خوابم بگو
از قصه های تر بگو
از ابهای من بگو
از راههای یار گو
از عدل ان عادل بگو
از غنچه های لب بگو
از خنده های یار گو
از کام تلخ تار گو
از یارم اوردی خبر؟
او را ندیدی بی شرر
او در سرایی ابی است!
او در کجای عالم است!
ایا گذر باید کنم از بهر او
یا او بت تنهای ماست!
از لب تشنه های عالمم
دادی خبر بر شاه من
گفتی چرا این گونه است, رسم وفا
گفتی چرا اینگونه است , رسم جفا
اتش کنی در جان ما
با اتش ان یار ما
با لحظه های ابیم
در کنج شب مینگرم...
Re: دفتر شعر من!! (پاسخ...)
...
آخرین ویرایش توسط زهـــــرا در دوشنبه 30 بهمن 1391, 2:26 am، در مجموع 1 بار ویرایش شده است.