دفتر شعر من ..

عاشقان شعر و ادبیات بیایید اینجا

مدیر انجمن: Moh3n II

قفل شده
آواتار کاربر
Gold boy
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 600
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 6 مرداد 1390, 3:00 pm
محل اقامت: تبریز

Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)

پست توسط Gold boy » جمعه 13 آبان 1390, 2:40 pm

دوستان عزیز لطفا وزن دست نوشته هاتون رو از دست ندین و روی وزنها بیشتر کار کنین.
افرین به همه دوستان با احساس خودم...

آواتار کاربر
Gold boy
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 600
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 6 مرداد 1390, 3:00 pm
محل اقامت: تبریز

Re: دفتر شعر من!! (کوهستان غم...)

پست توسط Gold boy » جمعه 13 آبان 1390, 6:14 pm

lili919 نوشته شده:از دوستان خوبم آقا محسن و آقای ادیب تشکر میکنم goli goli .


این شعرو خیلی دوس دارم ولی نمیدونم شاعرش کیه.اگه کسی میدونست بگه.

کاش چون پاییز بودم...

کاش چون پاییز بودم
چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ های آرزوهایم یکایک زرد می شد
آسمان سینه ام پر درد میشد
طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشک هایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
آه ..چه زیبا بود اگر پاییز بودم
شاعری در چشم من می خواند
.....شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله می زد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه ی من همچو آوای نسیم
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
پیش رویم....
چهره ی تلخ زمستان جوانی
پشت سر....
منزلگه اندوه و درد و بد گمانی

کاش چون پاییز بودم..
فکر کنم که این شعر رو خودتون گفتین

آواتار کاربر
Gold boy
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 600
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 6 مرداد 1390, 3:00 pm
محل اقامت: تبریز

Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)

پست توسط Gold boy » جمعه 13 آبان 1390, 9:35 pm

دوستان ایینه را شفاف تر کنیم , یار در حال عبور است...
دوستان صداها را رسا تر کنیم, حنجره ها در حال غروب است...
دوستان شب ها را کوتاه تر کنیم , روز در حال غروب است...
دوستان عاشق شویم, عشق در حال سلام است...
دوستان لحظه ها را دریابیم
پرنده در حال فرود است...

آواتار کاربر
Gold boy
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 600
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 6 مرداد 1390, 3:00 pm
محل اقامت: تبریز

Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)

پست توسط Gold boy » جمعه 13 آبان 1390, 9:57 pm

از عشق اغاز میشوم
با شور, پنهان میشوم
با اشک , سرما میشوم
شوری در شیدا میشوم
آخرین ویرایش توسط Gold boy در جمعه 13 آبان 1390, 11:13 pm، در مجموع 2 بار ویرایش شده است.

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)

پست توسط زهـــــرا » جمعه 13 آبان 1390, 10:02 pm

خیلی ممنون از حضور شما آقای ادیب.
در رابطه با اون شعر :نه اون شعرو من نگفتم یادمم نیست از کجا نوشتمش تو دفتر شعرم بود واینجا نوشتم.

Unknown
کاربر متوسط
کاربر متوسط
پست: 222
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 13 خرداد 1389, 7:34 pm

Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)

پست توسط Unknown » جمعه 13 آبان 1390, 10:16 pm

lili919 نوشته شده:خیلی ممنون از حضور شما آقای ادیب.
در رابطه با اون شعر :نه اون شعرو من نگفتم یادمم نیست از کجا نوشتمش تو دفتر شعرم بود واینجا نوشتم.
سلام دوستان goll
این شعر خیلی معروفه bale از مرحوم فروغ فرخزاد هستش از اثر "دیوار" شعر "اندوه پر ست" !!!

اندوه پرست

کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینه ام پر درد می
شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
وه ... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند ...شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله میزد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه من ...
همچو
آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
پیش رویم
چهره تلخ زمستانی جوانی
پشت سر
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم
خوبـے ؟
گاهی با تمام ِ تكـراری بودنَش غوغـ ـا می كند!

آواتار کاربر
Gold boy
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 600
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 6 مرداد 1390, 3:00 pm
محل اقامت: تبریز

Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)

پست توسط Gold boy » جمعه 13 آبان 1390, 10:16 pm

باز باران با ترانه
با گهرهای فراوان
میچکد بر بام خانه
یادم اید روز شیرین
آخرین ویرایش توسط Gold boy در جمعه 13 آبان 1390, 11:11 pm، در مجموع 1 بار ویرایش شده است.

آواتار کاربر
Gold boy
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 600
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 6 مرداد 1390, 3:00 pm
محل اقامت: تبریز

Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)

پست توسط Gold boy » جمعه 13 آبان 1390, 10:21 pm

Unknown نوشته شده:
lili919 نوشته شده:خیلی ممنون از حضور شما آقای ادیب.
در رابطه با اون شعر :نه اون شعرو من نگفتم یادمم نیست از کجا نوشتمش تو دفتر شعرم بود واینجا نوشتم.
سلام دوستان goll
این شعر خیلی معروفه bale از مرحوم فروغ فرخزاد هستش از اثر "دیوار" شعر "اندوه پر ست" !!!

اندوه پرست

کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینه ام پر درد می
شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
وه ... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند ...شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله میزد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه من ...
همچو
آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
پیش رویم
چهره تلخ زمستانی جوانی
پشت سر
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم
......................................
ممنونم دوست عزیز و انشالله که شعرهای فروغ همیشه پر فروغ باشه...
......................................

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)

پست توسط زهـــــرا » جمعه 13 آبان 1390, 10:28 pm

Unknown نوشته شده: سلام دوستان goll این شعر خیلی معروفه bale از مرحوم فروغ فرخزاد هستش از اثر "دیوار" شعر "اندوه پر ست" !!!
خیلی ممنون از شما دوست عزیز goli

آواتار کاربر
Gold boy
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 600
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 6 مرداد 1390, 3:00 pm
محل اقامت: تبریز

Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)

پست توسط Gold boy » جمعه 13 آبان 1390, 10:39 pm

شب را سحر من میکنم
یارم جفا کار است و من
از عشق غوغا میکنم
یارم چرا اینگونه ای!
شورم چرا نشنیده ای!
آخرین ویرایش توسط Gold boy در جمعه 13 آبان 1390, 11:03 pm، در مجموع 1 بار ویرایش شده است.

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)

پست توسط زهـــــرا » جمعه 13 آبان 1390, 10:55 pm

خیلی ممنون آقای ادیب برای شعرهای زیباتون. goli
روزهای آینده هم اینجا ببینیمتون. goli

آواتار کاربر
Gold boy
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 600
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 6 مرداد 1390, 3:00 pm
محل اقامت: تبریز

Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)

پست توسط Gold boy » جمعه 13 آبان 1390, 11:40 pm

لی لی بیا از کنج شب
شعری فراتر را بگو
از بزم یار از بزم ماه
از راه مستانه بگو
از ابی راهت بگو
از شبنم و از گل بگو
از راه دور از شام نور
از دری(طلا و گوهر)یارم بگو
از حالت چشمش بگو
از گونه های تر بگو
از سینه های اتشین
دادی خبر بر یار ما
از غنچه های مرمری بازم بگو
از شاه مستانه بگو
از عالم خوابم بگو
از قصه های تر بگو
از ابهای من بگو
از راههای یار گو
از عدل ان عادل بگو
از غنچه های لب بگو
از خنده های یار گو
از کام تلخ تار گو
از یارم اوردی خبر؟
او را ندیدی بی شرر
او در سرایی ابی است!
او در کجای عالم است!
ایا گذر باید کنم از بهر او
یا او بت تنهای ماست!
از لب تشنه های عالمم
دادی خبر بر شاه من
گفتی چرا این گونه است, رسم وفا
گفتی چرا اینگونه است , رسم جفا
اتش کنی در جان ما
با اتش ان یار ما
با لحظه های ابیم
در کنج شب مینگرم...

آواتار کاربر
Gold boy
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 600
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 6 مرداد 1390, 3:00 pm
محل اقامت: تبریز

Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)

پست توسط Gold boy » جمعه 13 آبان 1390, 11:45 pm

امشب به سحر از لب یارم تو بگویی چه شود
عشقم به سرایی تو کشانی چه شود
راهم به خرابات کشانی چه شود
شورت به شرابی تو برانی چه شود
اتش از جان برود, راحت جانم بدمد
ابی اب شود سوز من خسته سفر
عاشق خام رود از دل این مست گذر
تو صنایی کنی و من به چنین شاه نگاه...
...........................خیلی طولانیه و نمیتونم ادامش رو بنویسم
آخرین ویرایش توسط Gold boy در جمعه 13 آبان 1390, 11:57 pm، در مجموع 2 بار ویرایش شده است.

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!! (...آزاد می شوم...)

پست توسط زهـــــرا » جمعه 13 آبان 1390, 11:50 pm

Gold boy نوشته شده:لی لی بیا از کنج شب
شعری فراتر را بگو
از بزم یار از بزم ماه
از راه مستانه بگو
از ابی راهت بگو
از شبنم و از گل بگو
از راه دور از شام نور
از دری(طلا و گوهر)یارم بگو
از حالت چشمش بگو
از گونه های تر بگو
از سینه های اتشین
دادی خبر بر یار ما
از غنچه های مرمری بازم بگو
از شاه مستانه بگو
از عالم خوابم بگو
از قصه های تر بگو
از ابهای من بگو
از راههای یار گو
از عدل ان عادل بگو
از غنچه های لب بگو
از خنده های یار گو
از کام تلخ تار گو
از یارم اوردی خبر؟
او را ندیدی بی شرر
او در سرایی ابی است!
او در کجای عالم است!
ایا گذر باید کنم از بهر او
یا او بت تنهای ماست!
از لب تشنه های عالمم
دادی خبر بر شاه من
گفتی چرا این گونه است, رسم وفا
گفتی چرا اینگونه است , رسم جفا
اتش کنی در جان ما
با اتش ان یار ما
با لحظه های ابیم
در کنج شب مینگرم...
خیلی ممنون از شما آقای ادیب goli

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!! (پاسخ...)

پست توسط زهـــــرا » شنبه 14 آبان 1390, 1:35 pm

...
آخرین ویرایش توسط زهـــــرا در دوشنبه 30 بهمن 1391, 2:26 am، در مجموع 1 بار ویرایش شده است.

قفل شده