مشاعره .......... با حضور تمام شعرا

[Lilac]

ای جان عزیز تن بباید پرداخت
گر با غم عشق و عاشقی خواهی ساخت
اندر دل کن ز عشق خواری و نواخت
با روی نکو چو عاشقی خواهی باخت

[farshidshd]

ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق،

که نامی خوشتر از اینت ندانم

وگر ـ هر لحظه ـرنگی تازه گیری،

به غیر از ((زهر شیرینت)) نخوانم

[Lilac]

مرغان چمن ‌باز چو من عاشق و مستند
کان نرگس مست و گل خندان من آنجاست
گر نیست وصولم به سراپرده‌ وصلت
زینجا که منم میل دل و جان من آنجاست

[farshidshd]

تا آستین به قصد تو بالا زدیم ، شد
شمشیرهای تشنه به خون از کمر برون

باید امید هرچه فرج را به گوربرد
بیهوده می بری دل ما را ستون...ستون

این شعر ، هم ردیف غزل های چشم توست
زخمی نزن که قافیه افتد به خاک و خون

[m2002k]

نه ماه فلک سیرم و نه مهر جهانتاب

تا بوسه‌ی من بر لب بام تو نویسند


"تك بيتي صائب تبريزي"

[Lilac]

دیشب ای باد صبا گوئی که جائی بوده‌ای
پای بند چین زلف دلگشائی بوده‌ای

[m2002k]

یک روز دیــــــــــــار یار بگـــــــذارم و رو
زین منزل غصـــــــه رخت بـــردارم و رو
این مایه خیال او، که در چشم منست
با اشــــک ز دیدگان فــــــــرو بارم و رو

"رباعيات اوحدي"

[farshidshd]

واسه ی خنده، اجازه یادته؟
اونا که می گفتی رازه، یادته؟
دستاتو می خوام بگیرم، یادته؟
راستی تو، بی تو می میرم یادته؟
پیش هم بودیم، نذاشتن،یادته؟
اونا ما رو دوست نداشتن، یادته؟
چیزی خواستیم از خدامون،یادته؟
مستجاب نشد دعامون، یادته

[m2002k]

هان کوزه‌گرا بپای اگر هشیاری
تا چند کنی بر گل مردم خواری
انگشت فریدون و کف کیخسرو
بر چرخ نهاده ای چه می‌پنداری

"خاقاني"

[mahboob]

هان کوزه‌گرا بپای اگر هشیاری
تا چند کنی بر گل مردم خواری
انگشت فریدون و کف کیخسرو
بر چرخ نهاده ای چه می‌پنداری

"خاقاني"

یارب این شهر چه شهریست
که صد یوسف دل به کلافی بروشیم و خریداری نیست؟

[پیر کاردانی]

هان کوزه‌گرا بپای اگر هشیاری
تا چند کنی بر گل مردم خواری
انگشت فریدون و کف کیخسرو
بر چرخ نهاده ای چه می‌پنداری

"خاقاني"

یارب این شهر چه شهریست
که صد یوسف دل به کلافی بروشیم و خریداری نیست؟

تو یارب مددی کن که بر یار رسیم
بر آن یوسف جانان به خرابات رسیم
وز می لعل لبش مست و سر افشان باشیم
ره عشقش بنمائیم و به لاهوت رسیم

یا علی

[mahboob]

من این جا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم ایا اسمان هر جا همین
رنگ است؟

[farshidshd]

تمام دانایی ها
تمام دارایی ها
و تمام زیبایی های نهفته ی حوایی
در سرزمین دل من
گیاه نورسته ایست
در انتظار لبخند خورشیدی تو.

بخواه تا ببالم
بخند تا برویم
و با تمام عشق
به تمام لحظه هایم سلام بگویم.

[mahboob]

مرحباطایرفرخ پی فرخنده پیام
خیر مقدم چه خبردوست کجاراه کدام؟
یارب این قافله رالطفازل بدرقه باد
که ازوخصم بدام امدومعشوقه بکام

[پیر کاردانی]

من چه دارم جز نگاهی تلخ
که هر دم می کنم بر روی دلداران
من چه دارم جز تکه نانی
که هر دم می دهم بر دست بی نانان