با سلام خدمت همه دوستان عزیزم
بعد از یه عمر درس خوندن (سر کلاس رفتن) تو شمسی پور (ترم اول و ترم تابستان) یه کمی اطلاعات راجع به شمسی پور (از این بعد می گم دکه) بدستم اومده که با شما تقسیمش می کنم
بعد از کلی امیدو آرزو که داشتیم واسه رفتن به دکه و درس خوندن درس و حسابی و 4 تا استاد آدم حسابی و اینکاره و امکانات و برخورد دانشجویی و .... رفتیم و سر کلاس ها نشستیم و کم کم به مرور زمان (همون 1 ماه اول) خوب فهمیدم که دکه هیچ چیز جز یه اسم پر آوازه و دانشجوهایی با رتبه بالا نداره
می گید چرا !؟!؟!؟!؟!
کم کم می گم براتون
اما اول از دنشجوهای این دکه کمی براتون صحبت می کنم
من با کاردانی ها کاری ندارم ، چون اصلا نمی شناسمشون و هیچ قضاوتی در مورد سطح علمی شون نمی تونم کنم . اما در مورد کارشناسی ها باید بگم که من هنوز متوجه نشدم چرا می گن دانشجوهای دکه بهترین ها هستند ، سطح علمی شون فلانه و .... . همه دانشجوها (از جمله بنده سر تا پا شب امتحانی) خیلی معمولین و هیچ برتری نسبت به بقیه ندارن . من خیلی از دانشجوهای دانشگاهای دیگه غیرانتفاعی و دولتی رو می شناسم که خیلی خیلی از بچه های ما قوی ترن. چه از نظر درسی ، چه از نظر برنامه نویسی ، چه از نظر کاری و .... . بعد تازه جالبه که دکه ای ها خیلی به خودشون می بالن که سطح برنامه نویسی ما از دانشجوهای کارشناسی پیوسته و دانشگاههای بزرگ بهتره چون ما کار می کنیم و اونها فقط تئوری می خونن و از این جور .... (اینجا می تونم از 2 تا ضرب المثل استفاده کنم . 1)شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی .... 2)آرزو بر جوانان عیب نیست)
آخه دانشجویی که نمی تونه یه انتگرال ساده رو حساب کنه چه دانشجوییه ؟
انتگرال به جهنم ، سطح برنامه نویسی هم تعریفی نداره . من فنی نبودم ، اما اونایی که فنی بودن و از هنرستان تا حالا برنامه نویسی کار کردن و ... چرا باید اینجوری لنگ بزنن ؟؟؟؟
البته این نکته رو هم ذکر کنم که اینجا بعضی ها وحشتناک می خونن (من یه چیزی میگم ، شما یه چیزی می شنوی) . اصلا اینا از زندگی چیزی جز خوندن نفهمیدن (مثل من که از زندگی چیزی جز خوابیدن و خوردن نفهمیدم)
خلاصه بگم از نظر دانشجوها من به شخصه اصلا اینجا رو نمی پسندم و دوست داشتم بازم یه جایی مثل بناب یا از اونجا بهتر، دانشگاه غیر انتفاعی رفسنجان درس بخونم
و اما اساتید
من یه فکرایی برای شمسی پور و معرفی اون به جهانیان (بچه های دانشگاه استنفورد و هاروارد و ...) دارم که فعلا به دلیل کمبود وقت نمی شه اونها رو عملی کرد ف پس به همین ها قناعت می کنیم
ما ترم اول با 6 تا استاد درس داشتیم
اول از همه مدیر گروهمون ،
استاد عادلی نیا
روز اول اومد سر کلاس بعد از کلی تعریف از ما که شما تاپ تاپ های ناپیوسته اید و شما اینجوری و اونجوری و ... سرمون رو شیره مالید و دلمون رو به جایی خوش کرد که فکر می کردیم میشه 2 سال مثل آدم یه جای خوب درس خوند اما ...
با عادلی نیل زبان ماشین و شیوه ارائه مطالب درس داشتیم
به جرات می تون بگم که من شیوه درس دادن ایشون رو می پسندم ، اما نمره دادنش رو اصلا (احساس می کنم کلی بهم ظلم شده)
تو درس شیوه ما برخلاف جاهای دیگه اصلا خودمون رو درگیر کتاب شیوه و مسائل تئوری نکردیم و قرار بر این بود که به صورت گروهی ، هر گروه یه موضوع کامپوتری رو انتخاب کنه و اون رو کنفرانس بده و در اخر هم باید یه مقاله کامپیوتر تو یه مجله چاپ می کردیم . به این می گن درس خوندن دانشجویی
کسایی که با ایشون تو موسسات بیرون کلاس داشتن حتما می دونن که ایشون چه جوری درس می دن ، اسمبلی هم همین جوری به ریز ترین مسایل می پرداختن و .
در کل خیلی خوب درس می ده ، خیلی بد نمره
در مرحله دوم ، می ریم سراغ
استاد خورسند رحیم
ایشون عضو هیئم علمی دانشگاه شهید بهشتی هم هستند و تو صدرا و .. هم درس می دن
من فقط سر کلاسهای ایشون حس می کنم که دانشجو هستم و استاد استاده . خیلی مفهومی درس می دن و درس رو شیرین بیان می کنن . شما فکر کنید ما با ایشون طراحی الگوریتم داشتیم ، اینقدر ایشون خوب درس می دادن که من یکی سر کلاس اصلا خسته نمی شدم
در کل به نظر من بهترین استاد تو دکه ایشون هستند ودیگر هیچ (اگه با ایشون کلاس داشته باشید می فهمید چی می گم)
و اما درس معادلات دیفرانسیل با
استاد دانشمند
تو کلاس ایشون شما باید فرض رو بر این نکته بزارید که هیچی حالیتون نیست و ریاضیات رو اندازه یه دانش آموز دوم دبیرستان هم نمی فهمید . تازه ایشون از هر مبحث یه نکته می گه با چند تا مثال ساده در حد ابتدایی (حالا بماند که خیلی ها همون مثال ها رو هم نمی تونن حل کنن) و در آخر ترم هم از رو جزوه امتحان می گیره و کسی که جزوه رو بخونه بدون شک 20 میشه . حالا بماند که چقدر از سرفصل های درس رو هم ایشون نمی گن
یه خاطره هم از ایشون بگم بخندیم . یکی از دوستان سابق من (هم کلاس بناب) اومده بود سر کلاس ما . این دوست من ریاضیاتش خیلی خوبه و معادلات رو هم پاس کرده بود تو بناب . اون روز استاد داشت درس می داد و دوست من به درس دادنش می خندید (فکر کنم چراش رو خودتون فهمیدید) حالا من هی به این بچه می گم بس کن ، این نمی تونست و استاد هم هی میدید این داره می خنده که یه دفعه برگشت بهش گفت شما مهمانید و این گفت آره و استاد بهش گفت بفرمایید بیرون و من از این برخورد استاد کپ کردم ، دوستم رفت بیرون و منم دنبالش و ....
هر سری این ماجرا یادمون میاد کلی می خندیم و به حال من گریه می کنیم که یه همچین جایی دارم درس می خونم
و اما استاد خستگی ناپذیر ما ،
استاد جلالی
ایشون مثل یه ماشین درس می دن و یه ثانیه هم استراحت نداریم . خسته کننده ترین کلاس من کلاس آمار و احتمالات ایشون بود که دائما بچه ها در حال نوشتن جزوه بودن ، بدون اینکه چیزی متوجه بشن
خوب درس می دادن ، اما اینقدر پشت سر هم و زیاد درس می دادن که بعد از 30 دقیقه کلاس دیگه راندمان بچه ها به 0 می رسید و بچه ها فققط می شدن ماشین تحریر
در آخر هم یه امتحان کذایی گرفتن که اشک من یکی که دراومد
من نصف اول جزوه رو خوندم که 10 بشم ، از شانس من از 7 تا سوال امتحان فقط یکیش از نیمه اول جزوه بود و بچه ها هم خیلی اعتراض کردن و ... اما فایده ای نداشت
استاد کمیجانی ، دروس اندیشه و ..
نظر خاصی ندارم ، آخه درسش هم درسی نبود که بخوام نظری بدم. در کل استاد دیکتاتوری بودن که حرف فقط حرف خودش بود
و اما
صهبا
2 تا داداش دوقلو هستند که فوق لیسانی قبول شدن و هر دو دکه هم درس می دن
مثل سیبی می مونن که از وسط دو نصف شده باشه و کسی نمی تونه بگه کدوم رامین و کدوم امین ه
ما با رامین گرافیک داشتیم ، خیلی بد درس می داد
من سر کلای ایشون هیچی یاد نگرفتم . تو کاردانی این درس رو با استاد نمره (آقای فرزانفر) پاس کرده بودم که انصافا اونجا خیلی بیشتر گرافیک یاد گرفته بودم
اگه کسی بخواد درسی رو یاد بگیره نباید با ایشون کلاس برداره
اما خیلی از بچه ها با ایشون درس برمی دارن چون مثل هلو نمره می ده
یکی از بچه های کاردانی تعریف میکرد که ما پروژه به صهبا سی دی خام دادیم ، شدیم 19
تابستان هم با
استاد جعفری کلاس انقلاب داشتم
خیلی استاد باحال ، بامرام ، با سواد و ... هستند
مشاور وزیر بودن ، چند دوره نماینده آذربایجان غربی بودن و چندین کتاب چاپ کردن
نمی دونم دکترای چی دارن ، اما خیلی باسواد و منطقی و اهل بحثی هستند
بیشتر دنیا رو گشتن و ....
الان هم چون تو دیوان محاسبات مشاور حقوقی بودن و دیوان به دکه چسبیده میان اینجا و درس می دن
نمره ایشون از نظر هر دانشجویی : 20
اگه عمری باشه و وقت بشه ، می خوام از امکانات بسیار ضعیف دکه برای دانشجو و بقیه اساتید
و همین طور مسئولین و کارکنان براتون بنویسم
آقا محسن عزیز میخواستم ببینم شمسی پور به طور میانگین همه ساله چند درصدشون تهرانی هستن؟
والا عرض کنم که دقیق نمی دونم
الان که من شبانه هستم و چون شبانه ها 60% بومی می گیرن اکثر بچه ها تهرانی هستند . شاید بیشتر از 70%
روزانه رو نمی دونم ، آمارش رو می گیرم و خبر می دم
شاد و موفق باشید