اشعار و زندگی نامه شعرای ایران زمین
مدیر انجمن: eli
-
amin24
- همکار قدیمی
- پست: 313
- تاریخ عضویت: سهشنبه 10 مهر 1386, 2:46 pm
- محل اقامت: تهران
-
تماس:
پست
توسط amin24 » دوشنبه 6 اسفند 1386, 8:09 am
درآ که در دل خسته توان درآید باز
بیا که در تن مرده روان درآید باز
بیا که فرقت تو چشم من چنان در بست
که فتح باب وصالت مگر گشاید باز
مهم نيست گودال كوچك آبي باشي يا درياي بيكران، زلال كه باشي آسمان در توست.
-
الهام
- کاربر معمولي
- پست: 117
- تاریخ عضویت: یکشنبه 28 مرداد 1386, 3:44 pm
پست
توسط الهام » دوشنبه 6 اسفند 1386, 10:52 am
زاهد ظاهر پرست از حال ماآگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
زنان خوب به آسمان میروند زنان بد به همه جا میرسند
-
Ramin
پست
توسط Ramin » دوشنبه 6 اسفند 1386, 9:31 pm
الهام نوشته شده:زاهد ظاهر پرست از حال ماآگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
نه وصل بماند و نه واصل
آن جا که خیال حیرت آمد
از هر طرفی که گوش کردم
آواز سال حیرت آمد
-
الهام
- کاربر معمولي
- پست: 117
- تاریخ عضویت: یکشنبه 28 مرداد 1386, 3:44 pm
پست
توسط الهام » سهشنبه 7 اسفند 1386, 9:22 am
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیز هوش
کز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت گیر
زنان خوب به آسمان میروند زنان بد به همه جا میرسند
-
amin24
- همکار قدیمی
- پست: 313
- تاریخ عضویت: سهشنبه 10 مهر 1386, 2:46 pm
- محل اقامت: تهران
-
تماس:
پست
توسط amin24 » سهشنبه 7 اسفند 1386, 9:43 am
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد
مهم نيست گودال كوچك آبي باشي يا درياي بيكران، زلال كه باشي آسمان در توست.
-
الهام
- کاربر معمولي
- پست: 117
- تاریخ عضویت: یکشنبه 28 مرداد 1386, 3:44 pm
پست
توسط الهام » سهشنبه 7 اسفند 1386, 10:04 pm
در خرابات طريقت ما به هم منزل شويم
کاين چنين رفتهست در عهد ازل تقدير ما
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است
عاقلان ديوانه گردند از پي زنجير ما
زنان خوب به آسمان میروند زنان بد به همه جا میرسند
-
amin24
- همکار قدیمی
- پست: 313
- تاریخ عضویت: سهشنبه 10 مهر 1386, 2:46 pm
- محل اقامت: تهران
-
تماس:
پست
توسط amin24 » پنجشنبه 9 اسفند 1386, 12:36 pm
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
مهم نيست گودال كوچك آبي باشي يا درياي بيكران، زلال كه باشي آسمان در توست.
-
الهام
- کاربر معمولي
- پست: 117
- تاریخ عضویت: یکشنبه 28 مرداد 1386, 3:44 pm
پست
توسط الهام » شنبه 11 اسفند 1386, 9:27 pm
ياد باد آن که نهانت نظري با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پيدا بود
زنان خوب به آسمان میروند زنان بد به همه جا میرسند
-
Ramin
پست
توسط Ramin » دوشنبه 13 اسفند 1386, 9:22 am
الهام نوشته شده:ياد باد آن که نهانت نظري با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پيدا بود
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
-
الهام
- کاربر معمولي
- پست: 117
- تاریخ عضویت: یکشنبه 28 مرداد 1386, 3:44 pm
پست
توسط الهام » دوشنبه 13 اسفند 1386, 4:47 pm
در بيابان طلب گر چه ز هر سو خطريست
ميرود حافظ بيدل به تولاي تو خوش
زنان خوب به آسمان میروند زنان بد به همه جا میرسند
-
amin24
- همکار قدیمی
- پست: 313
- تاریخ عضویت: سهشنبه 10 مهر 1386, 2:46 pm
- محل اقامت: تهران
-
تماس:
پست
توسط amin24 » دوشنبه 13 اسفند 1386, 6:46 pm
شراب و عیش نهان چیست کار بیبنیاد
زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد
گره ز دل بگشا و از سپهر یاد مکن
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد
مهم نيست گودال كوچك آبي باشي يا درياي بيكران، زلال كه باشي آسمان در توست.
-
الهام
- کاربر معمولي
- پست: 117
- تاریخ عضویت: یکشنبه 28 مرداد 1386, 3:44 pm
پست
توسط الهام » سهشنبه 14 اسفند 1386, 9:58 am
درد عشق ار چه دل از خلق نهان ميدارد
حافظ اين ديده گريان تو بي چيزي نيست
زنان خوب به آسمان میروند زنان بد به همه جا میرسند
-
Ramin
پست
توسط Ramin » پنجشنبه 16 اسفند 1386, 12:07 pm
الهام نوشته شده:درد عشق ار چه دل از خلق نهان ميدارد
حافظ اين ديده گريان تو بي چيزي نيست
تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد
-
الهام
- کاربر معمولي
- پست: 117
- تاریخ عضویت: یکشنبه 28 مرداد 1386, 3:44 pm
پست
توسط الهام » جمعه 17 اسفند 1386, 7:07 pm
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
زنان خوب به آسمان میروند زنان بد به همه جا میرسند
-
Ramin
پست
توسط Ramin » شنبه 18 اسفند 1386, 12:34 am
الهام نوشته شده:دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
دریغ و درد که در جست و جوی گنج حضور
بسی شدم به گدایی بر کرام و نشد