مشاعره با حافظ !!

اشعار و زندگی نامه شعرای ایران زمین

مدیر انجمن: eli

ارسال پست
زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: مشاعره با حافظ !!

پست توسط زهـــــرا » سه‌شنبه 2 خرداد 1391, 1:52 pm

تا گنجـ غمتـ در دلـ ویرانهـ مقیمـ استـ

هموارهـ مرا کویـ خراباتـ مقامـ استـ

آواتار کاربر
samirarad
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1713
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 11 آبان 1389, 1:53 pm
محل اقامت: زمین

Re: مشاعره با حافظ !!

پست توسط samirarad » سه‌شنبه 2 خرداد 1391, 2:25 pm

تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی
صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت
هیس!!

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: مشاعره با حافظ !!

پست توسط زهـــــرا » سه‌شنبه 2 خرداد 1391, 9:47 pm

بازم تـ ger

تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

آواتار کاربر
samirarad
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1713
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 11 آبان 1389, 1:53 pm
محل اقامت: زمین

Re: مشاعره با حافظ !!

پست توسط samirarad » چهارشنبه 18 بهمن 1391, 11:13 pm

اینم به افتخار زهرا جوووونم:

تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
هیس!!

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: مشاعره با حافظ !!

پست توسط زهـــــرا » پنج‌شنبه 19 بهمن 1391, 2:21 am

samirarad نوشته شده:اینم به افتخار زهرا جوووونم:

تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
ای جونـــــم
فدای تو:* goll

خب بزار اول یکم گریه کنم به یاد قدیماger ger

ورای طاعت دیوانگان ز ما مطلب...که شیخ مذهب ما عاقلی گنه دانست

حالا به خاطر اینکه مدت ها نبودم اینجا اون غزلی رو که خیلی دوست دارم و عاشـــــــــقشم می نویسم با رنگ مورد علاقم..
من و حافظ عالمی داریم..


آن ترک پریچهــــــره که دوش از بر ما رفت.........آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت
تا رفت مرا از نظر آن چشــــــم جهان بین.........کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت
بر شـــــــمع نرفت از گذر آتــــش دل دوش........آن دود که از ســــــــوز جگر بر سر ما رفت
دور از رخ تو دمبدم از گوشه ی چشــــــم.........سیلاب سرشک آمد و توفان بلا رفت
از پای فتادیم چو آمد شــــــب هجـــــــران........در درد بماندیم چو از دست دوا رفت
دل گفت وصــالش به دعــــا باز توان یافت.........عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
احرام چه بندیم که آن قبلــه نه اینجاست.........در سعی چه کوشیم که از مروه صفا رفت
دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید........هیهات که رنج نو ز قانون شفا رفت
ای دوست بپرسیدن حــــــافظ قدمــی نه.........زان پیش که گویند که از دار فنا رفت



یاد فرشید هم بخیر خیلی وقته اینجا نیست goll


سمیرا جان اگه میشه فعلا اینجا پست نده دیگه نمی خوام بیام اگه پست بدی دلم طاقت نمیاره بازم میام nar nar nar

ارسال پست