مشاعره با حافظ !!

[mojtabapc]

لب و دندانت را حقوق نمک

هست بر جان و سينه‌هاي کباب

[eli]

به کوی میکده گریان و سرفکنده روم

چرا که شرم همی آید زحاصل خویش

[farshidshd]

شد رهزن سلامت زلف تو وين عجب نيست
گر راه زن تو باشي صد کاروان توان زد

[eli]

در آرزوی خاک در یار سوختیم

یادآورای صبا که نکردی حمایتی

[عسل]

یارب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چو گردی زمیان برخیزم

[eli]

ما عیب کس به مستی و رندی نمیکنیم

لعل بتان خوشت و می خوشگوار هم

[عسل]

من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دار حریم حرمت اوست

[eli]

تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کن

که بضاعتی نداریم و فکنده ایم دامی

[mojtabapc]

یکی از عقل میلافد یکی طامات میبافد

بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم

[عسل]

من و انکار شراب این چه حکایت باشد؟
غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد

[eli]

دوش میگفت که فردا بدهم کام دلت

سببی ساز خدایا که پشیمان نشود

[عسل]

دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد
گفتم به باد می دهم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هرچه بادا باد

[پرگل]

دوش می گفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود

[eli]

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند

خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش

[عسل]

شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند