به خودمان و دیگران کمک کنیم که با مرگ عزیزان کنار بیاییم!

بحث در مورد مسائل روانشناسی
قفل شده
آواتار کاربر
shokrollahi_kh
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 148
تاریخ عضویت: دوشنبه 20 اردیبهشت 1389, 7:25 pm
محل اقامت: اصفهان
تماس:

به خودمان و دیگران کمک کنیم که با مرگ عزیزان کنار بیاییم!

پست توسط shokrollahi_kh » چهارشنبه 7 مهر 1389, 9:28 pm

چطور می توانیم به کودکی کمک کنیم با مرگ عزیزی کنار بیاید؟

بچه ها هم مثل بزرگترها غصه دار می شوند. هر بچه ای که آنقدر بزرگ شده باشد که بتواند رابطه ای را شکل دهد، در صورت سخت شدن آن رابطه دچار نوعی ناراحتی می شود. بزرگترها رفتار بچه را بعنوان غصه و ناراحتی تلقی نمی کنند چون معمولاً در الگوهای رفتاری بروز می کند که ما سوء تعبیر می کنیم و شکل غصه برای ما ندارد. وقتی مرگی اتفاق می افتد، بچه ها باید با احساس گرمی، پذیرش و درک احاطه شوند. این شاید برای بزرگسالان که احتمالاً خودشان هم در آن زمان این حزن و غصه را دارند کار سختی باشد. بزرگسالان فهیم سعی می کنند بچه ها را در این زمان های دشوار که کودک احساساتی را تجربه می کند که قادر به تشخیص آن نیست، هدایت کنند. این زمان با آموزش های بزرگترها در مورد عشق و روابط، می تواند زمان خوبی برای رشد کودک باشد. اولین کار این است که جوی بسازید که افکار، ترس ها و آرزوهای کودک در آن شناسایی شود. این یعنی باید به آنها اجازه داده شود در تمام مراسم های عزاداری که برایش راحت باشد، شرکت کند. اول باید برای کودک در حد فهم او توضیح دهید که چه اتفاقی خواهد افتاد و اینکه چرا این اتفاق می افتد. شاید کودک نتواند در مجلس عزای پدر یا مادربزرگ خود حرف بزند اما می تواند مثلاً تصویری نقاشی کند که در مجلس به دیگران نشان دهید. بسیاری از خانواده ها از کسی خارج از خانواده و فامیل می خواهند که در این مراسم ها از بچه ها مراقبت کند. رمز کار این است که به آنها اجازه شرکت بدهید اما وادارشان نکنید. وادار کردن آنها به شرکت در این مراسم ها می تواند به آنها آسیب برساند.

چطور می توان به یکی از دوستان یا اعضای خانواده برای کنار آمدن با مرگ عزیزی کمک کرد؟

کسی را می شناسید که یکی از عزیزانش را از دست داده است و می خواهید به او کمک کنید. ممکن است از ترس اینکه موجب خراب تر شدن اوضاع نشوید هیچ کاری نکنید. اما دلتان هم نمی خواهد که بی توجه به نظر برسید. یادتان باشد که باید سعی کنید کاری انجام دهید هرچند که کافی به نظر نیاید. سعی نکنید احساسات فرد عزادار را آرام کنید. اشک و عصبانیت بخش مهمی از فرایند بهبودی عزادار است. غصه و شیون نشانه ضعف نیست. نتیجه یک رابطه قوی است و شایسته احترام است. وقتی می خواهید از کسی در چنین شرایطی حمایت کنید اولین کار مهم این است که خوب گوش دهید. عزاداری فرایند بسیار پیچیده ای است. شنیدن "بگو ببینم چه حسی داری؟" بیشتر از هرچیز دیگری برای این افراد تسکین بخش است. مهر و محبت و توجهتان را نشان دهید و خوب به حرفهای او گوش دهید. هدف شما این است که به دوستتان کمک کنید سریعتر بهبود یابد اما آنها به یک دست یاری رسان نیاز دارند که تنهایشان نگذارد. مهم نیست که از جزئیات مسئله خبر ندارید، حضور شما کافی است. به دیدار آن فرد بروید هرچند که کوتاه باشد. مهربانی و محبت خود را به او نشان دهید. همیشه راهی برای کمک کردن وجود دارد. خانه اش را برایش مرتب کنید، تلفن هایش را پاسخ دهید، برایش غذا درست کنید، از بچه هایش مراقبت کنید، خریدهایش را انجام دهید. هر کار کوچکی با نیت خیر بهترین التیام برای اوست.

چطور می توانم با مرگ عزیزی کنار بیایم؟

داغ عزیز تجربه ای است که زندگی هر کسی را می تواند تغییر دهد. بااینکه عزداری فرایندی طبیعی در زندگی انسانهاست اما اکثر ما نمی توانیم به تنهایی با آن کنار بیاییم. دیگران هم معمولاً نمی توانند کمک خوبی برای ما باشند چون در آن موقعیت احساس راحتی نمی کنند و نمی خواهند که اوضاع را بدتر کنند. در زیر نشان می دهیم که چطور بعضی از طبیعی ترین تصورات ما باعث سخت تر شدن فرایند بهبودی مان می شود.

5 تصوری که اوضاع را پیچیده تر می کند:

1) زندگی ما را برای فقدان عزیزان آماده می کند. از دست دادن عزیزان بیشتر توسط تجربه آموخته می شود تا آمادگی. زندگی ما را برای ماندن بعد از عزیزان آماده نمی کند. کنار آمدن با غصه از دست دادن عزیزان فرایندی است که نیاز به تلاش زیاد دارد. تجربه یک زندگی خوب و خوشبخت، فرد را برای کنار آمدن با غم به این بزرگی آماده نمی کند. بهبودی از مرگ عزیزان فقط با صبر، حمایت و درک نزدیکان صورت می گیرد. داغدیده به دیگران نیاز دارد: کسی را پیدا کنید که همدل باشد.

2) دوستان و نزدیکان درک می کنند. وقتی همسری می میرد، بچه ها یکی از والدین خود را از دست می دهند، خواهر یا برادر، خواهر یا برادر خود را از دست می دهد، پدر یا مادری فرزند خود را از دست می دهند و یک دوست، دوست خود را از دست می دهد. فقط یک نفر همسر خود را از دست می دهد. برحسب رابطه، هر کس واکنش متفاوتی خواهد داشت. خانواده و دوستان شاید نتوانند همدیگر را به خوبی درک کنند. باید اجازه داده شود که عزا و غصه از دست دادن عزیز تجربه شود و زمان بگذرد. داغدیده به دیگران نیاز دارد: کسی را پیدا کنید که پذیرا باشد.

3) با گذشت یکسال عزاداری باید تمام شود وگرنه یک جای کار می لنگد. طی سال اول بازماندگان اولین همه چیز را تجربه می کنند: سالگردها، تولدها، مراسم های خاص و از این قبیل. درنتیجه، عزاداری حداقل طی یکسال تمام می شود. زمان می برد که تصمیم بگیرید بدون عزیزتان چه باید بکنید و با این زندگی جدید کجا بروید. داغدیده به دیگران نیاز دارد: کسی را پیدا کنید که صبور باشد.

4) پایان درد از دست دادن عزیز، پایان خاطره هاست. گاهی اوقات، داغدیده درد از دست دادن عزیز را در آغوش می کشد با این باور که این تنها چیزی است که برایش باقی مانده است. تصور می شود که حفظ آن ارتباط عمیق با فرد متوفی می تواند خاطره ها را زنده نگه دارد درحالیکه دقیقاً خلاف این صحیح است. با کمک به گذشتن احوال و شروع یک زندگی تازه خاطرات واضح ترو آشکارتر به شما برمی گردند. رشد و بهبودی زمانی اتفاق می افتد که یاد بگیرید از خاطرات لذت ببرید. داغدیده به دیگران نیاز دارد: دوستان و علایق جدید پیدا کنید.

5) داغدیده باید به تنهایی عزاداری کند. پس از گذشت مجلس ختم، داغدیدگان خود را تنها می بینند. احساس می کنند می خواهند دیوانه شوند و به احساسات و افکار خود مطمئن نیستند. با درمیان گذاشتن این تجربه با دیگرانی که آنها هم عزیزی را از دست داده اند، فرد داغدیده کم کم به حالت طبیعی برمی گردد. داغدیده به دیگران نیاز دارد: کسانی را پیدا کنید که تجربه داشته باشند.
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم