صفحه 1 از 1

ذهن،فکر،ضمیرناخودآگاه؟؟

ارسال شده: سه‌شنبه 4 خرداد 1389, 11:52 pm
توسط davtalab 88
درمود این مباحث اطلاعاتی دارید؟

Re: ذهن،فکر،ضمیرناخودآگاه؟؟

ارسال شده: چهارشنبه 5 خرداد 1389, 9:23 am
توسط sunay
ضمير ناخوداگاه يا شعور باطن

ضمير ناخود اگاه بايگاني راكد يا همان انبار متروكه اي است كه از ارزوهاي سركوفته يا ايده ها و ارزوهايي كه در آينده شكل مي گيرند پر شده است .

اين كار خود انسان است كه بايگاني راكد را سر شار از آرزو هاي سركوفته كند يا لبريز از آرزوهاي اينده!

جنسيت اين انبار متروكه شبيه به سخت افزار است يعني به صورت ماده اي به اندازه و شكل انگشت شصت در بدن قرار دارد .

ابتداي بصل النخاع، مكان ضمير ناخوداگاه است كه تمام رگ هاي عصبي به اين نقطه متصل شده و از انجا به بصل النخاع و سپس به مخچه و مغز مي روند .

به داخل شعور باطن يعني همان انبار متروكه باز مي گرديم ، در اينجا ابتدا بايد فضاي ان را پاك ساري كنيم !

فضايي كه از ترس، حسادت ، تنفر ، انتقام ، حرص ، خرافات ، خشم و ... پر شده است.

چگونه ؟

با كمك از افكار مثبت مانند: پاكي ، هدفمندي ، خير ، خوبي ، ميل به تلاش و كوشش ، اميد ، اعتماد به نفس ، تصوير ذهني و... كه عوامل تقويت كننده ي ضمير ناخود اگاه مي باشند .

عكس موارد فوق افكار پليد و منفي ، تنبلي ، نااميدي ، تصوير ذهني منفي و ... عوامل تضعيف كننده ي ضمير ناخود اگاه مي باشند.

رابطه ي بين ضمير خود اگاه ( شعور ظاهر ) و ضمير ناخود اگاه (شعور باطن) اين گونه است كه

شعور ظاهر همانند ناخدا بر روي عرشه ي كشتي دستوراتي صادر مي كند " پنج در جه به چپ ... با تمام سرعت به جلو حركت مي كنيم ... "

در اينجا كا گران موتور خانه كشتي همان ضمير نا خود اگاه ( شعور باطن ) هستند كه بدون چون و چرا دستورات را اطاعت مي كنند . در واقع آنها نمي دانند كه چرا بايد با تمام سرعت رو به جلو بروند يا به راست حركت كنند ؟ آنها مي گويند : "ما فقط به دستورات عمل مي كنيم "

در اين جا بايد اشاره كرد كه ضمير ناخودآگاه خدمتكاري است كه در بسياري موارد نقش يك رهبر را ايفا مي كند !

"كاترين پاندر" درباره ي عادت مي گويد :

"عادات مي توانند رهبران بد يا خدمتكاران خوب ما باشند ."

چگونه ؟

اين بستگي به توان فكري و يا اگاهي شما دارد

شعور باطن مي تواند رهبر شما باشد مگر انكه به بايگاني آن رفته و تصاوير حادثه ها ي بد را پاك كنيد

شوكه نشويد ، لارم نيست دست و پاي خودتان را گم كنيد . ابتدا به مكاني برويد و آرام بنشينيد .حالا تمركر كرده و چند نفس عميق بكشيد . بسيار خوب ، حالا با ارامش كامل شروع به استفاده از كلمات مثبت كنيد .

اين انرژي مثبت كلمات است كه با اقتدار وارد شعور باطن مي شود و اين انرژي منفي است كه پا به فرار گذاشته و خارج مي شود .

...

"لوييز هي" مي گويد :

"شعور باطن انرژي مثبت را خيلي بهتر از انرژي منفي پذيرفته و عمل مي كند .چون ساختار ان از انرژي مثبت شكل گرفته است."

در ادامه ،تعريف " پل ژاكو " را مي خوانيم كه مي گويد :

"شعور باطن شما همانند ديو چراغ جادو است كه هر چه بخواهيد به شما مي دهد اما بر اساس باور شما باوري كه به ايمان رسيده باشد ."

باوري كه به ايمان رسيده باشد مي تواند اينگونه تصوير شود :

فردي كه آتش را از نزديك تماشا مي كند (و به وجود آن ايمان دارد) كسي است كه قبل از ديدن صحنه ي اتش سوزي بوي سوختگي را احساس كرده ( يعني وجود اتش را باور كرده ) و هراسان ان را دنبال و به صحنه آتش سوزي رسيده است.

Re: ذهن،فکر،ضمیرناخودآگاه؟؟

ارسال شده: یک‌شنبه 6 تیر 1389, 6:58 am
توسط yonah
با سلام .می خواهم بحث را کمی فرا روانشناسی کنم.
در روانشناسی ذهن و فکر و ضمیرناخودآگاه همه در درون انسان است در صورتی که انسانها 7 کالبد انرژیایی دارند که کالبد ذهن کالبد چهارم است و کالبدهایی را که تحت پوشش قرار میدهد کالبد حواس ، کالبد رویا و کالبد جسم ما است پس ذهن در ماورای جسم خاکی ماست. فکر هم موضوعاتی است که از طرف کالبد ذهن به سوی کالبد جسم فرستاده میشود اما ضمیرناخودآگاه نیمه پایینی مغز انسان است.موضوعاتی که ضمیر خودآگاه میگیرد با تکرار ، آن موضوعات به ضمیر ناخودآگاه منتقل شده و تا زمانی که انسان انسان است این مطالب یا موضوعات مانند فایلی در بایگانی ضمیر ناخودآگاه محفوظ میماند.