کنکور آزاد
مدیران انجمن: Parsian، rosa_127، Moh3n II، مدیران
کنکور آزاد
سلام بچه ها من با بد شانسیه تمام قبول نشدم به تکمیل ظرفیتم امید ندارم چون خبر موثق از تا خرخره پر شدن دانشگاههای خوب دارم واسه آزاد شروع کردم گرچه از بابت هزینش دلچرکینم ولی چاره چیه اونم با این وضع
بیاید در مورد کنکور آزاد و دانشگاه آزاد حرف بزنیم
کیا دارن مثل من می خونن؟؟
شهریه هاش رو کی می دونه دقیق؟؟
بیاید در مورد کنکور آزاد و دانشگاه آزاد حرف بزنیم
کیا دارن مثل من می خونن؟؟
شهریه هاش رو کی می دونه دقیق؟؟
من از یکی از دوستانم که قسمت ثبت نام ها در دانشگاه آزاد کار می کنه راجع به هزینه و شهریه پرسیدم !!!!
گفت شهریه ثابت یه چیزی حدوده 350 هستش دیگه شما حسابشو بکنید در هر ترمی چقدر باید شهریه بدید !!!
من خودم کاردانیم رو دانشگاه آزاد بودم
هر ترمی حدود 450 تا 500 در می اومد تازه من تو شهر خودم بودم ...
من کنکور آزاد رو میدم ولی قصد رفتن ندارم .
آخه این بابا هااااااااااااا چه گناهی مرتکب شدند که باید ترمی 700 -- 800 بدن واسه ما ؟؟؟
یکم بیشتر می خونم واسه سراسری سال دیگه
اولش که یکم نا امید بودم ... ولی حالا دیگه یه چند روزیه شروع کردم به خوندن ...
خدا بزرگه کمک می کنه
گفت شهریه ثابت یه چیزی حدوده 350 هستش دیگه شما حسابشو بکنید در هر ترمی چقدر باید شهریه بدید !!!
من خودم کاردانیم رو دانشگاه آزاد بودم
هر ترمی حدود 450 تا 500 در می اومد تازه من تو شهر خودم بودم ...
من کنکور آزاد رو میدم ولی قصد رفتن ندارم .
آخه این بابا هااااااااااااا چه گناهی مرتکب شدند که باید ترمی 700 -- 800 بدن واسه ما ؟؟؟
یکم بیشتر می خونم واسه سراسری سال دیگه
اولش که یکم نا امید بودم ... ولی حالا دیگه یه چند روزیه شروع کردم به خوندن ...
خدا بزرگه کمک می کنه
تو رفتی و من آهسته پشت سرت گفتم نرو ...
پس همه نا امیدن من اینو زدم واسم انرژی بشه که بخونم
من خودم کاردانیم رو غیر انتفاعی خارج از تهران گذروندم ولی اونم شهریش کم نیست من ترمی 300 400 بدون هزینه رفت و آمد و خورد و خوراک که با صرفه جویی راحت هفته ای 15-20 در می آمد پیاده می شدم تازه راهم یه جوری بود که نیاز به خوابگاه نداشتم میرفتم می آمدم
خوب با حساب کتاب های من اگه دانشگاه آزاد تو شهر خودم باشه هزینش اونقدری فرق نداره داره؟؟؟؟؟؟؟
منم وضعم اینقدر توپ نیست که واسه 1میلیون دلم نسوزه ولی چاره چیه وقتی شهرستان نمی خوام برم یا بهتر بگم نمی تونم برم و سراسریم از شانس قشنگ به سخت شده
من خودم کاردانیم رو غیر انتفاعی خارج از تهران گذروندم ولی اونم شهریش کم نیست من ترمی 300 400 بدون هزینه رفت و آمد و خورد و خوراک که با صرفه جویی راحت هفته ای 15-20 در می آمد پیاده می شدم تازه راهم یه جوری بود که نیاز به خوابگاه نداشتم میرفتم می آمدم
خوب با حساب کتاب های من اگه دانشگاه آزاد تو شهر خودم باشه هزینش اونقدری فرق نداره داره؟؟؟؟؟؟؟
منم وضعم اینقدر توپ نیست که واسه 1میلیون دلم نسوزه ولی چاره چیه وقتی شهرستان نمی خوام برم یا بهتر بگم نمی تونم برم و سراسریم از شانس قشنگ به سخت شده
- ce.mohsen
- همکار قدیمی
- پست: 385
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 28 تیر 1386, 11:10 am
- محل اقامت: پشت دریاها
- تماس:
Re: کنکور آزاد
ماشا... ، شما چقدر کم خرجی عزیزpashmaloo نوشته شده:اگه بچه ها تهران قبول شن نهایتا تو طول 3 ترم 250 تومن خرج رفت و آمد و وسایل و ناهارهای بیرونشون میشه !! تضعیف روحیه نکنین لطفا !
آفرینMilo نوشته شده:من کنکور آزاد رو میدم ولی قصد رفتن ندارم .
یکم بیشتر می خونم واسه سراسری سال دیگه
اولش که یکم نا امید بودم ... ولی حالا دیگه یه چند روزیه شروع کردم به خوندن ...
خدا بزرگه کمک می کنه
آدم منطقی و امیدوار به تو می گن که وقتی زمین می خوری به جای گریه کردن به سرعت بلند می شی و راهت رو ادامه می دی
و انشا... به مقصد هم می رسی
من همه پست های این تاپیک رو خوندم و تو هیچ کدوم برداشتی از ناامیدی نکردمasal_zb نوشته شده:پس همه نا امیدن من اینو زدم واسم انرژی بشه که بخونم
وقتی به یه تابلو نقاشی نگاه می کنیم ، برداشت ذهنی ما از اون تابلو باعث می شه دربارش قضاوت کنیم و نظر بدیم
نکته خوبی رو مطرح کردی ، چاره چیهasal_zb نوشته شده:منم وضعم اینقدر توپ نیست که واسه 1میلیون دلم نسوزه ولی چاره چیه
همه خودشون می دونن که برای مشکلاتشون که چاره هایی وجود داره ، اما تا از زبون یه نفر دیگه نشنون راضی نمی شن (به خودشون اعتماد ندارن)
به جای لعنت فرستادن بر تاریکی ، یک شمع روشن کن
کم رنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارتر است
خدایا به من قدرت و جراتی ده تا آنی شوم که به خاطرش مرا خلق کردی
کم رنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارتر است
خدایا به من قدرت و جراتی ده تا آنی شوم که به خاطرش مرا خلق کردی
این طبیعی است که شما ce.mohsen عزیز که به نظر می رسه نفستون از جای گرم در می آید و مخالف شدید دانشگاه آزاد هستید یه سری مشکلات رو درک نکنید که من درک می کنم و بر عکسش ولی اصلا با شما موافق نیستم
به هر حال به قول مولانا " کس چه می داند ز من جز اندکی"
به هر حال به قول مولانا " کس چه می داند ز من جز اندکی"
آخرین ویرایش توسط asal_zb در یکشنبه 22 مهر 1386, 1:35 pm، در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
ce.mohsen نوشته شده: خیلی ها توان مالی پرداخت ترمی 1 میلیون تومن رو ندارن (اونم در شرایطی که هر ترم شهریه ثابتش گرون می شه) و خیلی ها مدرک آزاد رو قبول ندارن
باید بگم یه اشتباه کوچولو کردید شهریه متغیر هر ترم افزایش پیدا می کنه و لی شهریه ثابت همونی هست که اولی که وارد دانشگاه می شید پرداخت می کنید . مگر اینکه بهتون سنوات بخوره !!! یعنی اینکه مثلا شما مجازید برای کاردانی 3 سال بخونید ولی 5/3 درستون ادامه پیدا می کنه بعد باید در این حال شهریه ثابت رو هم افزایش بدید . ولی از من به شما نصیحت دانشگاه آزاد نرید !!!!!!!!!
تو رفتی و من آهسته پشت سرت گفتم نرو ...
- ce.mohsen
- همکار قدیمی
- پست: 385
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 28 تیر 1386, 11:10 am
- محل اقامت: پشت دریاها
- تماس:
یعنی تمام عیب آزاد شهریشه ؟؟؟!!! بابا خوش به حالتون ، چه دل بزرگی دارید شماasal_zb نوشته شده:خب همه از بابت هزینه نا امیدن دیگه وگرنه عیب دیگه ای نیست
آره ، شما راست می گی ، نفس من از جای گرم در میادasal_zb نوشته شده:این طبیعی است که شما ce.mohsen عزیز که به نظر می رسه نفستون از جای گرم بلند می شه و مخالف شدید دانشگاه آزاد هستید یه سری مشکلات رو درک نکنید که من درک می کنم و بر عکسش ولی اصلا با شما موافق نیستم
شما که نمی دونی ، من تو پر قو می خوابم و 2 نفر هم همیشه دارن منو باد می زنن و هیچ مشکلی هم تو زندگی ندارم
من مشکلات رو درک نمی کنم !!!!؟؟؟؟؟
دختر تو اگه نصف مشکلات منو داشتی ، شبا به جای خواب کابوس می دیدی و روزا همیشه دپرس بودی و به جای غذا روح خودتو می خوردی
با این جملاتت ثابت کردی که هیچی از مشکلات مردم و جامعه ای که توش زندگی می کنی نمی دونی و فقط ....
آفرین Milo خوب مچم رو گرفتی ، الان خوشحالی ، نه؟؟؟Milo نوشته شده:باید بگم یه اشتباه کوچولو کردید و ...
شوخی کردم ، به خاطر اطلاعاتت هم ممنونم ، به من حق بدید ، نه خودم آزادی هستم و نه دوستام و نه فامیلام و نه ........
به جای لعنت فرستادن بر تاریکی ، یک شمع روشن کن
کم رنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارتر است
خدایا به من قدرت و جراتی ده تا آنی شوم که به خاطرش مرا خلق کردی
کم رنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارتر است
خدایا به من قدرت و جراتی ده تا آنی شوم که به خاطرش مرا خلق کردی
نه بابا مچ گیری چیه ؟ آخه من دانشگاه آراد اسلامی بودم حالا مثلا من شاگرد اول بودم
هر ترم با معدل 17 -- 18 می رفتم ترم بعد ولی خوب دانشگاه آزاد یکم ...
به یکی مگند یه جمله بگو که 3 تا دروغ توش باشه میگه : دانشگاه آزاد اسلامی
اینم محض خنده ولی تورو خدا نرید دانشگاه آزاد بابا جان مگه جا قحطه ؟؟؟؟
( درد دلهای یک فارغ اتحصیل دانشگاه آزاد )
تو رفتی و من آهسته پشت سرت گفتم نرو ...
شما کاردانی آزاد خوندید یا کارشناسی ؟ فکر کنم کاردانی با کارشناسی فرق داشته باشه بالاخره ، من خودم دولتی خوندم و نمیدونم آزاد چحوری بوده که شما اینجوری در موردش حرف میزنید حالا شما بگید معایبش رو تا ما هم بفهمیم خوب !Milo نوشته شده:
نه بابا مچ گیری چیه ؟ آخه من دانشگاه آراد اسلامی بودم حالا مثلا من شاگرد اول بودم
هر ترم با معدل 17 -- 18 می رفتم ترم بعد ولی خوب دانشگاه آزاد یکم ...
به یکی مگند یه جمله بگو که 3 تا دروغ توش باشه میگه : دانشگاه آزاد اسلامی
اینم محض خنده ولی تورو خدا نرید دانشگاه آزاد بابا جان مگه جا قحطه ؟؟؟؟
( درد دلهای یک فارغ اتحصیل دانشگاه آزاد )
من کاردانی آموزشکده شهید بهشتی کرج بودم ( میخوام مقایسه کنم دولتی و آزاد در این شهر را )
اول اینکه آموزشکده ما صبح ها هنرستانی ها بودند بعد از ظهر ها ما بودیم و جالب اینکه هر دانشجویی قبل از ساعت 2 میخواست پاشو بزاره تو قلم پاشو میشکستند !!!!
2 - استادهای ما هم دولتی درس میدادند هم توی دانشگاه آزاد واحد کرج و حتی مدیر گروه کامپیوتر ما جناب آقای سید مسگری هم مدیر گروه آزاد هم بودند . پس استادامون هم یکسان بودن و تنها فرقش امتحان ها بود که برای داشنگاه آزادی ها اوپن بوک بود برای ما در سطح کارشناسی ارشد !!!!!
3 - هر روز که وارد کرج میشدیم تا بریم بسوی داشنگاه ( البته همون هنرستان ) میدیدیم داشنگاه آزادی ها خیلی خیلی خرسند و دل شاد آواز معروف : میریم مدرسه ، خوشحال و خندون میریم مدرسه و .... رو میخوندن ( البته جای مدرسه و دانشگاه رو عوض کنید ) اما از طرف دیگه بجه های دانشگاه خودمون رو نگاه میکردیم همه دپرس و افسرده که همیشه ماشین گیرشون نمیومد و باید با اتوبوس میرفتن دانشگاه در حالی که دانشگاه آزاد همیشه سرویس هاشون جلو مترو پارک بود .
و خیلی چیزهای دیگه که اگر بگم شوکه میشید !
از این حرف ها میشه نتیجه گرفت که دانشگاه آزاد خیلی بهتره و از نظر علمی هم هیچ فرقی نمیکنه شاید بهتر هم باشه ، امکاناتش بیشتره ، مختلطه ، راحت میشه معدل بالای 18 کسب کرد و .......................
تازه هر ترم برای نفرات برتر تخفیف ویژه ای برای شهریه ترم بعد قائل میشن ( پس نگران شهریه نباشید )
پیش به سوی دانشگاه آزاد
شما هم انقدر بچه ها رو نا امید نکنید .
اوووووووووووو ، چه خرم و خندان بودند ...
نه بابا من اینجا دانشگاه آزاد مشهد درس خوندم ( آموزشکده سما ) گرچه تفاوتی با هم نداشت و در اصل باید این دو دانشگاه از هم جدا می بودند ولی خدا نصیب گرگ بیابون نکنه مصیبتهایی که من کشیدم
هر مشکلی داشتیم اعم از مشکلات وام تحصیلی ، شهریه ، اکانت دانشجویی و ... باید هلک هلک سرمون رو می نداختیم می رفتیم دانشکده مهندسی ...
بعدم دانشگاه تو یه جایی بود یه ساختمان 3 طبقه که 100% زمان تیرکمون شاه ساخته بودنش و مسکونی هم بود
بعدش باز جابجامون کردند .. با اینکه 90 درصد کلاسها مختلط نبود ولی بیشتر دخترها از ساعات تشکیل کلاسهاشون مینالیدند و می رفتند سر کلاس آفایون آخه یکی نبود بگه بابا جانه من مگه همه باباشون میاد دنبالشون ؟؟؟؟؟؟؟ باور کنید بعضی روزها تا ساعت 8/30 شب کلاس داشتیم که دیگه رسمون رو می کشیدند . بعدم کی گفته می شه راحت معدل 17 - 18 گرفت ؟؟؟؟؟؟
به خدا که اینطوری نبوده ... می شه گفت 80% بچه هایی که اونجا بودند مایه دار بودند مثه من که با بنز الگانس برن و بیان غصه دیر و زود شدن ماشین و اتوبوس را نداشته باشند .
من 5 ترم درسم طول کشید چون گفتند شما دیپلم مجددی هستید و عوض 76 واحد درسی قانونیییییییییییییییی به من 88 واحد دادن که خدایی خیلی ستمه ...
شما فکرش رو بکنید 5 ترم درس بخونید هر ترم هم ساختمون دانشگاهتون عوض بشه
بعدم ببرنتون تو یه ساختمونی که 100 مرتبه از اون یکی بد تره
ار مدیر گروه هم نگید که دلم خونه ... فکر کنم اتافش شده باشه مثل این قصر پادشاهان توی کارتون ها که سالهاست متروکه است . اگر شما مدیر گروه ما رو دیدید ما هم دیدیمش .
از اخلاق و رفتار کادر اداری هم که نگید که کچلت می کردند تا یه کلام جواب سوالتون رو می دادند.
امکانات هم فقط دانشکده مهندسی امکاناتش بد نبود که اونم به ما اجازه اسفاده نمی دادند .
مشکل من اینجا بود که از طریق کنکور کاردانی پیوسته دانشگاه آزاد وارد عرصه علم و دانش شدم
دست روی دلم نزارید که خونه به خدا ...
به خاطره یه کاردانی نا قابل 2500000 تومن خرج کردم ، خدایی انصاف نیست .
یکم بخونید برای سراسری .
البته وام تحصیلی می دادند ولی ما که 3 ترم شاگرد اول شدیم اسم و فامیلمون رو هم با فونت 700 زدن به دیوار ولی تخفیف شهریه رو هر چی رفتم دنبالش ندادن
گفتن صبر کنید تا حکمش برسه ....
از ما که گذشت ولی دیگه عمرا پام رو بذارم دانشگاه آزاد ...
اولا که آزاد نیست خیلی ام غیر آزاده که را به را به رنگ شلوار و مانتو و کفش و جوراب و ... گیر می دند ( باز خوب شد نگفتن چادر بپوشید )
دوما اینکه اسلامیش کجا بود ؟ شما انگار وارد سالن مد شدید ... شلوارها و مانتوها و ... و همچنین لباسای بعضی از آقایون ... ( با اینکه گیر بازار هم بود )
بعدم بیشتر شبیه مهد کودک بود تا دانشگاه ... اساتید خوب مربوط به دانشکده مهندسی بودند اساتید کم سواد و پر مدعا ماله ما ...
بعضی از دانشجویان هم که اصلا رفتار درست و مناسبی مطابق با شعن یک دانشجو نداشتن ، که آدم واقعا تأسف می خورد ...
دیگه اشکم در اومد ....
نه بابا من اینجا دانشگاه آزاد مشهد درس خوندم ( آموزشکده سما ) گرچه تفاوتی با هم نداشت و در اصل باید این دو دانشگاه از هم جدا می بودند ولی خدا نصیب گرگ بیابون نکنه مصیبتهایی که من کشیدم
هر مشکلی داشتیم اعم از مشکلات وام تحصیلی ، شهریه ، اکانت دانشجویی و ... باید هلک هلک سرمون رو می نداختیم می رفتیم دانشکده مهندسی ...
بعدم دانشگاه تو یه جایی بود یه ساختمان 3 طبقه که 100% زمان تیرکمون شاه ساخته بودنش و مسکونی هم بود
بعدش باز جابجامون کردند .. با اینکه 90 درصد کلاسها مختلط نبود ولی بیشتر دخترها از ساعات تشکیل کلاسهاشون مینالیدند و می رفتند سر کلاس آفایون آخه یکی نبود بگه بابا جانه من مگه همه باباشون میاد دنبالشون ؟؟؟؟؟؟؟ باور کنید بعضی روزها تا ساعت 8/30 شب کلاس داشتیم که دیگه رسمون رو می کشیدند . بعدم کی گفته می شه راحت معدل 17 - 18 گرفت ؟؟؟؟؟؟
به خدا که اینطوری نبوده ... می شه گفت 80% بچه هایی که اونجا بودند مایه دار بودند مثه من که با بنز الگانس برن و بیان غصه دیر و زود شدن ماشین و اتوبوس را نداشته باشند .
من 5 ترم درسم طول کشید چون گفتند شما دیپلم مجددی هستید و عوض 76 واحد درسی قانونیییییییییییییییی به من 88 واحد دادن که خدایی خیلی ستمه ...
شما فکرش رو بکنید 5 ترم درس بخونید هر ترم هم ساختمون دانشگاهتون عوض بشه
بعدم ببرنتون تو یه ساختمونی که 100 مرتبه از اون یکی بد تره
ار مدیر گروه هم نگید که دلم خونه ... فکر کنم اتافش شده باشه مثل این قصر پادشاهان توی کارتون ها که سالهاست متروکه است . اگر شما مدیر گروه ما رو دیدید ما هم دیدیمش .
از اخلاق و رفتار کادر اداری هم که نگید که کچلت می کردند تا یه کلام جواب سوالتون رو می دادند.
امکانات هم فقط دانشکده مهندسی امکاناتش بد نبود که اونم به ما اجازه اسفاده نمی دادند .
مشکل من اینجا بود که از طریق کنکور کاردانی پیوسته دانشگاه آزاد وارد عرصه علم و دانش شدم
دست روی دلم نزارید که خونه به خدا ...
به خاطره یه کاردانی نا قابل 2500000 تومن خرج کردم ، خدایی انصاف نیست .
یکم بخونید برای سراسری .
البته وام تحصیلی می دادند ولی ما که 3 ترم شاگرد اول شدیم اسم و فامیلمون رو هم با فونت 700 زدن به دیوار ولی تخفیف شهریه رو هر چی رفتم دنبالش ندادن
گفتن صبر کنید تا حکمش برسه ....
از ما که گذشت ولی دیگه عمرا پام رو بذارم دانشگاه آزاد ...
اولا که آزاد نیست خیلی ام غیر آزاده که را به را به رنگ شلوار و مانتو و کفش و جوراب و ... گیر می دند ( باز خوب شد نگفتن چادر بپوشید )
دوما اینکه اسلامیش کجا بود ؟ شما انگار وارد سالن مد شدید ... شلوارها و مانتوها و ... و همچنین لباسای بعضی از آقایون ... ( با اینکه گیر بازار هم بود )
بعدم بیشتر شبیه مهد کودک بود تا دانشگاه ... اساتید خوب مربوط به دانشکده مهندسی بودند اساتید کم سواد و پر مدعا ماله ما ...
بعضی از دانشجویان هم که اصلا رفتار درست و مناسبی مطابق با شعن یک دانشجو نداشتن ، که آدم واقعا تأسف می خورد ...
دیگه اشکم در اومد ....
آخرین ویرایش توسط Milo در دوشنبه 23 مهر 1386, 2:04 am، در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تو رفتی و من آهسته پشت سرت گفتم نرو ...
پس شما هم مثل من بودید . ما هم هر ترم ساختمونمون عوض میشد .
ما هم چون شبانه بودیم و خوابگاه هم نداشتیم بعضی شبا که ساعت 8 و نیم ، 9 کلاسمون تموم میشد مجبور بودیم ماشین دربست بگیریم تا خودمون رو برسونیم مترو تازه با کلی دویدن و بدبختی به آخرین قطاری که از کرج به تهران میرفت میرسیدیم و خسته و کوفته ساعت 10 و 11 میرسیدیم خونه و صبحش هم برای اینکه به کلاس برسیم ساعت 10 از خونه میزدیم بیرون ، حالا تصورش رو بکن ما چجوری درس میخوندیم
یک ترم که ما رو بردم ممد شهر کرج که اونایی که کرج هستن یا اونجا رو میشناسن میدونن کجاست ، یک ده که هیچ مغازه ای توش یافت نمیشه و همش بیابون و مزرعه هست و اتفاقا اون ساختمون که اسمش رو گذاشته بودن آموزشکده تو یکی از همین مزرعه ها بود و انقدر از شهر فاصله داشت که 1 ساعت راه بود و کلاس هامونو انداخته بودن 8 صبح ولی ما مجبور بودیم 5 صبح از تهران حرکت کنیم تا برسیم !!!!
من نگفتم همه دانشگاه آزادی ها اینجورین ، ولی اونایی که کرج آزاد میخوندن زندگی میکردن واسه خودشون .
انشاالله هرچی قسمته همون بشه ولی هیچ وقت امیدتون رو از دست ندید و خواهش میکنم امید کسی رو هم نا امید نکنید
ما هم چون شبانه بودیم و خوابگاه هم نداشتیم بعضی شبا که ساعت 8 و نیم ، 9 کلاسمون تموم میشد مجبور بودیم ماشین دربست بگیریم تا خودمون رو برسونیم مترو تازه با کلی دویدن و بدبختی به آخرین قطاری که از کرج به تهران میرفت میرسیدیم و خسته و کوفته ساعت 10 و 11 میرسیدیم خونه و صبحش هم برای اینکه به کلاس برسیم ساعت 10 از خونه میزدیم بیرون ، حالا تصورش رو بکن ما چجوری درس میخوندیم
یک ترم که ما رو بردم ممد شهر کرج که اونایی که کرج هستن یا اونجا رو میشناسن میدونن کجاست ، یک ده که هیچ مغازه ای توش یافت نمیشه و همش بیابون و مزرعه هست و اتفاقا اون ساختمون که اسمش رو گذاشته بودن آموزشکده تو یکی از همین مزرعه ها بود و انقدر از شهر فاصله داشت که 1 ساعت راه بود و کلاس هامونو انداخته بودن 8 صبح ولی ما مجبور بودیم 5 صبح از تهران حرکت کنیم تا برسیم !!!!
من نگفتم همه دانشگاه آزادی ها اینجورین ، ولی اونایی که کرج آزاد میخوندن زندگی میکردن واسه خودشون .
انشاالله هرچی قسمته همون بشه ولی هیچ وقت امیدتون رو از دست ندید و خواهش میکنم امید کسی رو هم نا امید نکنید