پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

در این قسمت میتونید به بحث در مورد کنکور کاردانی به کارشناسی بپردازید

مدیران انجمن: Parsian، rosa_127، Moh3n II، مدیران

قفل شده
آواتار کاربر
setareh_p
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 14
تاریخ عضویت: دوشنبه 15 آبان 1391, 11:13 pm

Re: پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

پست توسط setareh_p » چهارشنبه 6 دی 1391, 7:58 pm

Gold boy نوشته شده:چقد فاصله هست میان احساس و عقل...

احساس میگه ببخشش و عقل و تفکر میگه فراموشش کن

احساس میگه اگه به حرفم گوش کنی یا نه روزگارتو سیاه میکنم

ولی عقل میگه اگه به حرفم گوش کنی آیندتو تضمین میکنم...

امان از دست خودم ...

جنگی که میان عقل و احساس بوجود میاد برندش همیشه احساس بوده ولی این بار ...
امان از دست خودم ... nar
نعره ی هیچ شیری خانه ی چوبی را خراب نمی کند؛

من از سکوت موریانه ها می ترسم ...!!

آواتار کاربر
setareh_p
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 14
تاریخ عضویت: دوشنبه 15 آبان 1391, 11:13 pm

Re: پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

پست توسط setareh_p » چهارشنبه 6 دی 1391, 8:08 pm

M2kA نوشته شده:قبووووووووول دارین دیگه >؟؟<

تصویر


amuz: amuz: amuz: amuz:
آی گل گفتی goli
امروز وقتی رسیدم دانشگاه یه لحظه فکر کردم گوشیمو جا گذاشتم میخواستم برگردم خونه ger
که پیداش کردم ssb:
آقای اطهری رابطه من و موبایلم بیشتر از مادر وفرزندی هست yes:
رابطه ما مثل رگ و خونه bale
نعره ی هیچ شیری خانه ی چوبی را خراب نمی کند؛

من از سکوت موریانه ها می ترسم ...!!

آواتار کاربر
setareh_p
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 14
تاریخ عضویت: دوشنبه 15 آبان 1391, 11:13 pm

Re: پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

پست توسط setareh_p » چهارشنبه 6 دی 1391, 8:22 pm

دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی

در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر

تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛

اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید

و سوم - که از همه تهوع آور بود-

اینکه در آن سن و سال، زن داشت.



!... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم،

آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه

زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم

و تازه فهمیدم که :



خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد

دیگران ابراز انزجار می کند که

در خودش وجود دارد
نعره ی هیچ شیری خانه ی چوبی را خراب نمی کند؛

من از سکوت موریانه ها می ترسم ...!!

M2kA
کاربر فعال
کاربر فعال
پست: 1703
تاریخ عضویت: دوشنبه 28 بهمن 1387, 11:03 am
محل اقامت: T@br!Z
تماس:

Re: پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

پست توسط M2kA » چهارشنبه 6 دی 1391, 10:46 pm

setareh_p نوشته شده:
M2kA نوشته شده:قبووووووووول دارین دیگه >؟؟<

تصویر


amuz: amuz: amuz: amuz:
آی گل گفتی goli
امروز وقتی رسیدم دانشگاه یه لحظه فکر کردم گوشیمو جا گذاشتم میخواستم برگردم خونه ger
که پیداش کردم ssb:
آقای اطهری رابطه من و موبایلم بیشتر از مادر وفرزندی هست yes:
رابطه ما مثل رگ و خونه bale
نمیدونم ک چرا دیگه حال من از موبایل ب هم میخوره ... قدیم ها خیلی راحت تر بودیم !!! khk:
هر چی هستی همون باش... هر چه نیستی نگو کاش...
____________________________________________

M2kA
کاربر فعال
کاربر فعال
پست: 1703
تاریخ عضویت: دوشنبه 28 بهمن 1387, 11:03 am
محل اقامت: T@br!Z
تماس:

Re: پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

پست توسط M2kA » چهارشنبه 6 دی 1391, 10:48 pm

setareh_p نوشته شده:دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی

در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر

تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛

اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید

و سوم - که از همه تهوع آور بود-

اینکه در آن سن و سال، زن داشت.



!... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم،

آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه

زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم

و تازه فهمیدم که :



خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد

دیگران ابراز انزجار می کند که

در خودش وجود دارد
کاملا قبول دارم این حرفو ...
در آخر قصه میرسیم به اون چیزی که حتی فکرشو هم نمیکردیم...
هر چی هستی همون باش... هر چه نیستی نگو کاش...
____________________________________________

آواتار کاربر
Gold boy
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 600
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 6 مرداد 1390, 3:00 pm
محل اقامت: تبریز

Re: پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

پست توسط Gold boy » پنج‌شنبه 7 دی 1391, 8:23 pm

setareh_p نوشته شده:دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی

در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر

تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛

اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید

و سوم - که از همه تهوع آور بود-

اینکه در آن سن و سال، زن داشت.



!... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم،

آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه

زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم

و تازه فهمیدم که :



خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد

دیگران ابراز انزجار می کند که

در خودش وجود دارد
خیلی عالیههههههههههه...

خودتون که خبر داری هممون از چیزایی که یه روزایی متنفر بودیم و بدمون میومد و یا مسخره میکردیم , متاسفانه سرمون اومد... nar

آواتار کاربر
Gold boy
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 600
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 6 مرداد 1390, 3:00 pm
محل اقامت: تبریز

Re: پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

پست توسط Gold boy » پنج‌شنبه 7 دی 1391, 8:26 pm

تقدیم به همه آدمان رک گوی امروزی...






مردن در اقيانوس از شدت تشنگي هراس انگيز است. آيا ناگزيريد بر حقيقت چنان نمك بپاشيد كه ديگر تشنگي را رفع نكند؟



آواتار کاربر
Gold boy
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 600
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 6 مرداد 1390, 3:00 pm
محل اقامت: تبریز

Re: پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

پست توسط Gold boy » پنج‌شنبه 7 دی 1391, 8:30 pm

این ذات انسانهاست ولی قبول کردنش خیلی سخته...

باید همیشه بیاد داشته باشم که همه خودخواهن و بعضیا زود سیر میشن و فراموشکاری رسم آدماست...

همه بین بد و بدتر , بد رو انتخاب میکنن و بین خوب و خوبتر , خوبتر رو انتخاب میکنن...باید بتونم کارای خیلی از آدما و دلیل انتخابهاشونو درک کنم, شاید من بدتر بودم یا شایدم خوبتر نبودم...

آواتار کاربر
Gold boy
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 600
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 6 مرداد 1390, 3:00 pm
محل اقامت: تبریز

Re: پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

پست توسط Gold boy » پنج‌شنبه 7 دی 1391, 8:43 pm

از درختی پرسیدم شما با این عظمتتان چرا از 1تیغه ی آهنیه تبر در حراسید....!! گفت: حراسو ناراحتیه ما از تیغه ی تبر نیست! از دسته ی آن است که همجنس ماست!!!

M2kA
کاربر فعال
کاربر فعال
پست: 1703
تاریخ عضویت: دوشنبه 28 بهمن 1387, 11:03 am
محل اقامت: T@br!Z
تماس:

Re: پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

پست توسط M2kA » پنج‌شنبه 7 دی 1391, 9:40 pm

Gold boy نوشته شده:این ذات انسانهاست ولی قبول کردنش خیلی سخته...

باید همیشه بیاد داشته باشم که همه خودخواهن و بعضیا زود سیر میشن و فراموشکاری رسم آدماست...

همه بین بد و بدتر , بد رو انتخاب میکنن و بین خوب و خوبتر , خوبتر رو انتخاب میکنن...باید بتونم کارای خیلی از آدما و دلیل انتخابهاشونو درک کنم, شاید من بدتر بودم یا شایدم خوبتر نبودم...
سن الله بیخی آقای ادیب ... شب جمعه ای بزار راحت باشیممم ger ger ger ger ger
هر چی هستی همون باش... هر چه نیستی نگو کاش...
____________________________________________

آواتار کاربر
setareh_p
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 14
تاریخ عضویت: دوشنبه 15 آبان 1391, 11:13 pm

Re: پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

پست توسط setareh_p » جمعه 8 دی 1391, 6:11 pm

Gold boy نوشته شده:این ذات انسانهاست ولی قبول کردنش خیلی سخته...

باید همیشه بیاد داشته باشم که همه خودخواهن و بعضیا زود سیر میشن و فراموشکاری رسم آدماست...

همه بین بد و بدتر , بد رو انتخاب میکنن و بین خوب و خوبتر , خوبتر رو انتخاب میکنن...باید بتونم کارای خیلی از آدما و دلیل انتخابهاشونو درک کنم, شاید من بدتر بودم یا شایدم خوبتر نبودم...
شایدم برعکس!!
خوبتر بودی و بدتر نبودی!! goli
نعره ی هیچ شیری خانه ی چوبی را خراب نمی کند؛

من از سکوت موریانه ها می ترسم ...!!

آواتار کاربر
setareh_p
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 14
تاریخ عضویت: دوشنبه 15 آبان 1391, 11:13 pm

Re: پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

پست توسط setareh_p » جمعه 8 دی 1391, 6:17 pm

Gold boy نوشته شده:از درختی پرسیدم شما با این عظمتتان چرا از 1تیغه ی آهنیه تبر در حراسید....!! گفت: حراسو ناراحتیه ما از تیغه ی تبر نیست! از دسته ی آن است که همجنس ماست!!!
bil:
نعره ی هیچ شیری خانه ی چوبی را خراب نمی کند؛

من از سکوت موریانه ها می ترسم ...!!

آواتار کاربر
setareh_p
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 14
تاریخ عضویت: دوشنبه 15 آبان 1391, 11:13 pm

Re: پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

پست توسط setareh_p » جمعه 8 دی 1391, 6:19 pm

M2kA نوشته شده:
Gold boy نوشته شده:این ذات انسانهاست ولی قبول کردنش خیلی سخته...

باید همیشه بیاد داشته باشم که همه خودخواهن و بعضیا زود سیر میشن و فراموشکاری رسم آدماست...

همه بین بد و بدتر , بد رو انتخاب میکنن و بین خوب و خوبتر , خوبتر رو انتخاب میکنن...باید بتونم کارای خیلی از آدما و دلیل انتخابهاشونو درک کنم, شاید من بدتر بودم یا شایدم خوبتر نبودم...
سن الله بیخی آقای ادیب ... شب جمعه ای بزار راحت باشیممم ger ger ger ger ger
آقای اطهری شما دیگه چرا !! ger khk:
نعره ی هیچ شیری خانه ی چوبی را خراب نمی کند؛

من از سکوت موریانه ها می ترسم ...!!

آواتار کاربر
setareh_p
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 14
تاریخ عضویت: دوشنبه 15 آبان 1391, 11:13 pm

Re: پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

پست توسط setareh_p » جمعه 8 دی 1391, 6:26 pm

میزان فاصله ی قلب آدم ها و تن صدا
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟
چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟
آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟
شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟
آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟
چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است.
استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟
آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود. سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد.
این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست که خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت می توانی حس کنی اینجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی.
نعره ی هیچ شیری خانه ی چوبی را خراب نمی کند؛

من از سکوت موریانه ها می ترسم ...!!

آواتار کاربر
setareh_p
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 14
تاریخ عضویت: دوشنبه 15 آبان 1391, 11:13 pm

Re: پاتوق دانشجویان نبی اکرم (ص )تبریز

پست توسط setareh_p » جمعه 8 دی 1391, 6:37 pm

کفش دخترا و پسرا تو مواقع مختلف چجوریه؟!

تصویر
نعره ی هیچ شیری خانه ی چوبی را خراب نمی کند؛

من از سکوت موریانه ها می ترسم ...!!

قفل شده