صفحه 2 از 7
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ارسال شده: دوشنبه 29 شهریور 1389, 3:46 pm
توسط mehdijj
پرفروش ترین کتاب رمان ایران بعد از انتقلاب
کتاب بامداد خمار نوشته فتانه حاج سید جوادی .من خودم این کتاب رو نخوندم ولی استقبال از این کتاب بی نظیر بوده و خیلی خیلی هم طرفدار داره پرفروش ترین کتاب تاریخ رمان ایران هم هست
خلاصه داستان:
رمان بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی یکی از پرفروشترین کتاب های ادبیات داستانی و رمانتیک ایران است که در سال ۱۳۷۴ منتشر شد.این کتاب در مدت ۱۰ سال ۳۰۰ هزار نسخه فروش داشت و بعضی از نوبتهای چاپ آن شمارگان ۱۰ هزار نسخه داشت. این کتاب همچنین توسط سوزان باغستانی به زبان آلمانی نیز ترجمه شده و درآن کشور به چاپهای متعددی با میانگین تیراژ ۱۰ هزار نسخه رسیدهاست .
قصه این رمان در مورد دختری ثروتمند است به نام سودابه که می خواهد با پسری ازدواج کند که از لحاظ مادی و خانوادگی با او هیج سنخیتی ندارد .
سودابه دختر جوان تحصیلکردهی ثروتمندی است که میخواهد با مردی که به قشر او نمیخورد ازدواج کند. مادر سودابه، وی را برای برحذر داشتن از این ازدواج به پند عمهی سودابه به نام محبوبه فرامیخواند و داستان “بامداد خمار”، داستان عبرتانگیز سیاهبختی محبوبه در زندگی با عشقاش رحیم است که از همان صفحات نخست داستان آغاز میگردد و تمام کتاب را دربرمیگیرد.
داستان در اوایل سلطنت رضاشاه اتفاق میافتد، اما به جز یکیدو مورد، مثل کشف حجاب، هیچ به مسائل سیاسی و اجتماعی زمانه اشارهای نمیگردد. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگردنجار میشود. خواستگارانش را رد میکند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت میکند تا خانواده به ازدواج او رضایت میدهد، اما او را طرد میکند به طوری که نه او اجازه دارد به خانوادهاش سری بزند و نه در طول هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، عضوی از خانواده به او سری میزند.
پدر محبوبه برایش خانهای کوچک میخرد و دکانی نیز برای نجاری رحیم و او را به حال خود رها میکند تا دخترک پانزده ساله با عشق خود، در خانوادهای که نمیشناسد، تنها زندگی بگذراند و از خودسری خود درس عبرت گیرد. تنها دایهی دختر اجازه دارد که ماهی یکبار سری به محبوبه بزند و مقداری خرجی از سوی پدر به محبوبه برساند. خرجیای که همه خرج شراب و زنبارگی رحیم میگردد و رحیم فقیر بیفرهنگ نهتنها قدر این دختر بافرهنگ اشرافی را نمیداند، بلکه او را تحقیر میکند و حتی کتک میزند.
مادر رحیم، اهریمنی است که زندگی زناشویی آنان را به جهنمی واقعی تبدیل میکند و از همان ابتدا در خانهی آنان ماندگار میشود و از آنجا که شغلش بنداندازی بوده است، زبان طعنه و زخمزبان و بیچاک و دهنش تعجبی برای محبوبه باقی نمیگذارد، چراکه مجبوبه این شغل را بشدت تحقیر میکند و خیلی راحت بیفرهنگیها، دوبههمزدنها، آتش سوزاندنهای مادرشوهر را ناشی از شغل پست و خاستگاه خانوادگیاش میبیند.
رحیم قدر دختر بصیرالملک را در خانهاش نمیشناسد و او را تا پستترین درجه نزول میدهد. دختری که در زندگیاش دست به سیاهسفید نزده، حال باید ظرف بشوید و کار خانه کند. محبوبه پسری به دنیا میآورد، و نیز فرزند دومش را سقط میکند و برای همیشه عقیم میشود. اما پسر پنج سالهاش در حوض خانهی همسایه بر اثر سهلانگاری مادرشوهرش غرق میشود. رحیم نه تنها هیچ علاقهای به بانوی ثروتمند و بافرهنگش که خانوادهاش را بخاطر زندگی با او زیر پا گذاشته نشان نمیدهد، بلکه میخواهد خانه و مغازهای را که پدر محبوبه، به نام دخترش کرده، تصاحب کند.
محبوبه پس از هفتسال از دست شوهر و مادرشوهرش فرار میکند و دوباره به پدرش پناه میبرد. از عشق به جز نفرت چیزی برجای نمانده است. طلاق میگیرد و با پسرعمویش منصور که سالها پیش خواستگار او بود و حال همسر و فرزندانی دارد، ازدواج میکند و همسر دوم او میشود. پس از ازدواج آهستهآهسته عاشق منصور میشود. هرچه معالجه میکند، بارآور نمیشود و نتیجهی خودسریها و هوسهایش را حال در بیفرزندی و همسردوم بودن مردی میبیند که مرد رویاهایش است و میانگارد که خود کرده را تدبیری نیست و نتیجهی حرفناشنوی از والدین چیزی جز سیاه بختی نخواهد بود.
لینک دانلود:
http://www.txt.ir/ebooks/storied/bamdad ... khomar.pdf
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ارسال شده: سهشنبه 30 شهریور 1389, 10:06 pm
توسط دخترپارس
mehdijj نوشته شده:پرفروش ترین کتاب رمان ایران بعد از انتقلاب
کتاب بامداد خمار نوشته فتانه حاج سید جوادی .من خودم این کتاب رو نخوندم ولی استقبال از این کتاب بی نظیر بوده و خیلی خیلی هم طرفدار داره پرفروش ترین کتاب تاریخ رمان ایران هم هست
خلاصه داستان:
رمان بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی یکی از پرفروشترین کتاب های ادبیات داستانی و رمانتیک ایران است که در سال ۱۳۷۴ منتشر شد.این کتاب در مدت ۱۰ سال ۳۰۰ هزار نسخه فروش داشت و بعضی از نوبتهای چاپ آن شمارگان ۱۰ هزار نسخه داشت. این کتاب همچنین توسط سوزان باغستانی به زبان آلمانی نیز ترجمه شده و درآن کشور به چاپهای متعددی با میانگین تیراژ ۱۰ هزار نسخه رسیدهاست .
قصه این رمان در مورد دختری ثروتمند است به نام سودابه که می خواهد با پسری ازدواج کند که از لحاظ مادی و خانوادگی با او هیج سنخیتی ندارد .
سودابه دختر جوان تحصیلکردهی ثروتمندی است که میخواهد با مردی که به قشر او نمیخورد ازدواج کند. مادر سودابه، وی را برای برحذر داشتن از این ازدواج به پند عمهی سودابه به نام محبوبه فرامیخواند و داستان “بامداد خمار”، داستان عبرتانگیز سیاهبختی محبوبه در زندگی با عشقاش رحیم است که از همان صفحات نخست داستان آغاز میگردد و تمام کتاب را دربرمیگیرد.
داستان در اوایل سلطنت رضاشاه اتفاق میافتد، اما به جز یکیدو مورد، مثل کشف حجاب، هیچ به مسائل سیاسی و اجتماعی زمانه اشارهای نمیگردد. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگردنجار میشود. خواستگارانش را رد میکند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت میکند تا خانواده به ازدواج او رضایت میدهد، اما او را طرد میکند به طوری که نه او اجازه دارد به خانوادهاش سری بزند و نه در طول هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، عضوی از خانواده به او سری میزند.
پدر محبوبه برایش خانهای کوچک میخرد و دکانی نیز برای نجاری رحیم و او را به حال خود رها میکند تا دخترک پانزده ساله با عشق خود، در خانوادهای که نمیشناسد، تنها زندگی بگذراند و از خودسری خود درس عبرت گیرد. تنها دایهی دختر اجازه دارد که ماهی یکبار سری به محبوبه بزند و مقداری خرجی از سوی پدر به محبوبه برساند. خرجیای که همه خرج شراب و زنبارگی رحیم میگردد و رحیم فقیر بیفرهنگ نهتنها قدر این دختر بافرهنگ اشرافی را نمیداند، بلکه او را تحقیر میکند و حتی کتک میزند.
مادر رحیم، اهریمنی است که زندگی زناشویی آنان را به جهنمی واقعی تبدیل میکند و از همان ابتدا در خانهی آنان ماندگار میشود و از آنجا که شغلش بنداندازی بوده است، زبان طعنه و زخمزبان و بیچاک و دهنش تعجبی برای محبوبه باقی نمیگذارد، چراکه مجبوبه این شغل را بشدت تحقیر میکند و خیلی راحت بیفرهنگیها، دوبههمزدنها، آتش سوزاندنهای مادرشوهر را ناشی از شغل پست و خاستگاه خانوادگیاش میبیند.
رحیم قدر دختر بصیرالملک را در خانهاش نمیشناسد و او را تا پستترین درجه نزول میدهد. دختری که در زندگیاش دست به سیاهسفید نزده، حال باید ظرف بشوید و کار خانه کند. محبوبه پسری به دنیا میآورد، و نیز فرزند دومش را سقط میکند و برای همیشه عقیم میشود. اما پسر پنج سالهاش در حوض خانهی همسایه بر اثر سهلانگاری مادرشوهرش غرق میشود. رحیم نه تنها هیچ علاقهای به بانوی ثروتمند و بافرهنگش که خانوادهاش را بخاطر زندگی با او زیر پا گذاشته نشان نمیدهد، بلکه میخواهد خانه و مغازهای را که پدر محبوبه، به نام دخترش کرده، تصاحب کند.
محبوبه پس از هفتسال از دست شوهر و مادرشوهرش فرار میکند و دوباره به پدرش پناه میبرد. از عشق به جز نفرت چیزی برجای نمانده است. طلاق میگیرد و با پسرعمویش منصور که سالها پیش خواستگار او بود و حال همسر و فرزندانی دارد، ازدواج میکند و همسر دوم او میشود. پس از ازدواج آهستهآهسته عاشق منصور میشود. هرچه معالجه میکند، بارآور نمیشود و نتیجهی خودسریها و هوسهایش را حال در بیفرزندی و همسردوم بودن مردی میبیند که مرد رویاهایش است و میانگارد که خود کرده را تدبیری نیست و نتیجهی حرفناشنوی از والدین چیزی جز سیاه بختی نخواهد بود.
لینک دانلود:
http://www.txt.ir/ebooks/storied/bamdad ... khomar.pdf
فكر نميكنم آقايون به اينجور كتابهايي علاقه داشته باشند يه عشق آبكي پر از مصائب خاله زنكي بيشتر به درد خانم هاي خانه داري ميخوره كه خودشونو جاي قهرمان بگذارند و از دست شوهر و مادرشوهر آه بكشند و اشك بريزند
از نظر اجتماعي هم تفاوت و اختلاف طبقاطي رو به تصوير ميكشه
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ارسال شده: سهشنبه 30 شهریور 1389, 10:54 pm
توسط Moh3n II
اگه یه رمان عاشقانه درست حسابی بهم معرفی کنید ممنون می شم....
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ارسال شده: سهشنبه 30 شهریور 1389, 11:11 pm
توسط عسل
mehdijj نوشته شده:پرفروش ترین کتاب رمان ایران بعد از انتقلاب
کتاب بامداد خمار نوشته فتانه حاج سید جوادی .من خودم این کتاب رو نخوندم ولی استقبال از این کتاب بی نظیر بوده و خیلی خیلی هم طرفدار داره پرفروش ترین کتاب تاریخ رمان ایران هم هست
خلاصه داستان:
رمان بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی یکی از پرفروشترین کتاب های ادبیات داستانی و رمانتیک ایران است که در سال ۱۳۷۴ منتشر شد.این کتاب در مدت ۱۰ سال ۳۰۰ هزار نسخه فروش داشت و بعضی از نوبتهای چاپ آن شمارگان ۱۰ هزار نسخه داشت. این کتاب همچنین توسط سوزان باغستانی به زبان آلمانی نیز ترجمه شده و درآن کشور به چاپهای متعددی با میانگین تیراژ ۱۰ هزار نسخه رسیدهاست .
قصه این رمان در مورد دختری ثروتمند است به نام سودابه که می خواهد با پسری ازدواج کند که از لحاظ مادی و خانوادگی با او هیج سنخیتی ندارد .
سودابه دختر جوان تحصیلکردهی ثروتمندی است که میخواهد با مردی که به قشر او نمیخورد ازدواج کند. مادر سودابه، وی را برای برحذر داشتن از این ازدواج به پند عمهی سودابه به نام محبوبه فرامیخواند و داستان “بامداد خمار”، داستان عبرتانگیز سیاهبختی محبوبه در زندگی با عشقاش رحیم است که از همان صفحات نخست داستان آغاز میگردد و تمام کتاب را دربرمیگیرد.
داستان در اوایل سلطنت رضاشاه اتفاق میافتد، اما به جز یکیدو مورد، مثل کشف حجاب، هیچ به مسائل سیاسی و اجتماعی زمانه اشارهای نمیگردد. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگردنجار میشود. خواستگارانش را رد میکند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت میکند تا خانواده به ازدواج او رضایت میدهد، اما او را طرد میکند به طوری که نه او اجازه دارد به خانوادهاش سری بزند و نه در طول هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، عضوی از خانواده به او سری میزند.
پدر محبوبه برایش خانهای کوچک میخرد و دکانی نیز برای نجاری رحیم و او را به حال خود رها میکند تا دخترک پانزده ساله با عشق خود، در خانوادهای که نمیشناسد، تنها زندگی بگذراند و از خودسری خود درس عبرت گیرد. تنها دایهی دختر اجازه دارد که ماهی یکبار سری به محبوبه بزند و مقداری خرجی از سوی پدر به محبوبه برساند. خرجیای که همه خرج شراب و زنبارگی رحیم میگردد و رحیم فقیر بیفرهنگ نهتنها قدر این دختر بافرهنگ اشرافی را نمیداند، بلکه او را تحقیر میکند و حتی کتک میزند.
مادر رحیم، اهریمنی است که زندگی زناشویی آنان را به جهنمی واقعی تبدیل میکند و از همان ابتدا در خانهی آنان ماندگار میشود و از آنجا که شغلش بنداندازی بوده است، زبان طعنه و زخمزبان و بیچاک و دهنش تعجبی برای محبوبه باقی نمیگذارد، چراکه مجبوبه این شغل را بشدت تحقیر میکند و خیلی راحت بیفرهنگیها، دوبههمزدنها، آتش سوزاندنهای مادرشوهر را ناشی از شغل پست و خاستگاه خانوادگیاش میبیند.
رحیم قدر دختر بصیرالملک را در خانهاش نمیشناسد و او را تا پستترین درجه نزول میدهد. دختری که در زندگیاش دست به سیاهسفید نزده، حال باید ظرف بشوید و کار خانه کند. محبوبه پسری به دنیا میآورد، و نیز فرزند دومش را سقط میکند و برای همیشه عقیم میشود. اما پسر پنج سالهاش در حوض خانهی همسایه بر اثر سهلانگاری مادرشوهرش غرق میشود. رحیم نه تنها هیچ علاقهای به بانوی ثروتمند و بافرهنگش که خانوادهاش را بخاطر زندگی با او زیر پا گذاشته نشان نمیدهد، بلکه میخواهد خانه و مغازهای را که پدر محبوبه، به نام دخترش کرده، تصاحب کند.
محبوبه پس از هفتسال از دست شوهر و مادرشوهرش فرار میکند و دوباره به پدرش پناه میبرد. از عشق به جز نفرت چیزی برجای نمانده است. طلاق میگیرد و با پسرعمویش منصور که سالها پیش خواستگار او بود و حال همسر و فرزندانی دارد، ازدواج میکند و همسر دوم او میشود. پس از ازدواج آهستهآهسته عاشق منصور میشود. هرچه معالجه میکند، بارآور نمیشود و نتیجهی خودسریها و هوسهایش را حال در بیفرزندی و همسردوم بودن مردی میبیند که مرد رویاهایش است و میانگارد که خود کرده را تدبیری نیست و نتیجهی حرفناشنوی از والدین چیزی جز سیاه بختی نخواهد بود.
لینک دانلود:
http://www.txt.ir/ebooks/storied/bamdad ... khomar.pdf
من این کتاب رو دوبار خوندم واقعا رمان قشنگیه و خیلی هم نویسنده ش موفق بوده
در ضمن نه تنها خانوما که من اقایون رو هم دیدم که این کتاب رو خوندن و خوششون اومده
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ارسال شده: سهشنبه 30 شهریور 1389, 11:15 pm
توسط عسل
Moh3n.Cinema نوشته شده:اگه یه رمان عاشقانه درست حسابی بهم معرفی کنید ممنون می شم....
دالان بهشت نازی صفوی
پی دی اف این کتاب رو می تونید از سایت زیر پیدا کنید
شرمنده وقت ندارم لینکشو براتون پیدا کنم ولی قبلا از اینجا دانلود کردم
www.farsiebook.com
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ارسال شده: سهشنبه 30 شهریور 1389, 11:54 pm
توسط دخترپارس
عسل نوشته شده:mehdijj نوشته شده:پرفروش ترین کتاب رمان ایران بعد از انتقلاب
کتاب بامداد خمار نوشته فتانه حاج سید جوادی .من خودم این کتاب رو نخوندم ولی استقبال از این کتاب بی نظیر بوده و خیلی خیلی هم طرفدار داره پرفروش ترین کتاب تاریخ رمان ایران هم هست
خلاصه داستان:
رمان بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی یکی از پرفروشترین کتاب های ادبیات داستانی و رمانتیک ایران است که در سال ۱۳۷۴ منتشر شد.این کتاب در مدت ۱۰ سال ۳۰۰ هزار نسخه فروش داشت و بعضی از نوبتهای چاپ آن شمارگان ۱۰ هزار نسخه داشت. این کتاب همچنین توسط سوزان باغستانی به زبان آلمانی نیز ترجمه شده و درآن کشور به چاپهای متعددی با میانگین تیراژ ۱۰ هزار نسخه رسیدهاست .
قصه این رمان در مورد دختری ثروتمند است به نام سودابه که می خواهد با پسری ازدواج کند که از لحاظ مادی و خانوادگی با او هیج سنخیتی ندارد .
سودابه دختر جوان تحصیلکردهی ثروتمندی است که میخواهد با مردی که به قشر او نمیخورد ازدواج کند. مادر سودابه، وی را برای برحذر داشتن از این ازدواج به پند عمهی سودابه به نام محبوبه فرامیخواند و داستان “بامداد خمار”، داستان عبرتانگیز سیاهبختی محبوبه در زندگی با عشقاش رحیم است که از همان صفحات نخست داستان آغاز میگردد و تمام کتاب را دربرمیگیرد.
داستان در اوایل سلطنت رضاشاه اتفاق میافتد، اما به جز یکیدو مورد، مثل کشف حجاب، هیچ به مسائل سیاسی و اجتماعی زمانه اشارهای نمیگردد. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگردنجار میشود. خواستگارانش را رد میکند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت میکند تا خانواده به ازدواج او رضایت میدهد، اما او را طرد میکند به طوری که نه او اجازه دارد به خانوادهاش سری بزند و نه در طول هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، عضوی از خانواده به او سری میزند.
پدر محبوبه برایش خانهای کوچک میخرد و دکانی نیز برای نجاری رحیم و او را به حال خود رها میکند تا دخترک پانزده ساله با عشق خود، در خانوادهای که نمیشناسد، تنها زندگی بگذراند و از خودسری خود درس عبرت گیرد. تنها دایهی دختر اجازه دارد که ماهی یکبار سری به محبوبه بزند و مقداری خرجی از سوی پدر به محبوبه برساند. خرجیای که همه خرج شراب و زنبارگی رحیم میگردد و رحیم فقیر بیفرهنگ نهتنها قدر این دختر بافرهنگ اشرافی را نمیداند، بلکه او را تحقیر میکند و حتی کتک میزند.
مادر رحیم، اهریمنی است که زندگی زناشویی آنان را به جهنمی واقعی تبدیل میکند و از همان ابتدا در خانهی آنان ماندگار میشود و از آنجا که شغلش بنداندازی بوده است، زبان طعنه و زخمزبان و بیچاک و دهنش تعجبی برای محبوبه باقی نمیگذارد، چراکه مجبوبه این شغل را بشدت تحقیر میکند و خیلی راحت بیفرهنگیها، دوبههمزدنها، آتش سوزاندنهای مادرشوهر را ناشی از شغل پست و خاستگاه خانوادگیاش میبیند.
رحیم قدر دختر بصیرالملک را در خانهاش نمیشناسد و او را تا پستترین درجه نزول میدهد. دختری که در زندگیاش دست به سیاهسفید نزده، حال باید ظرف بشوید و کار خانه کند. محبوبه پسری به دنیا میآورد، و نیز فرزند دومش را سقط میکند و برای همیشه عقیم میشود. اما پسر پنج سالهاش در حوض خانهی همسایه بر اثر سهلانگاری مادرشوهرش غرق میشود. رحیم نه تنها هیچ علاقهای به بانوی ثروتمند و بافرهنگش که خانوادهاش را بخاطر زندگی با او زیر پا گذاشته نشان نمیدهد، بلکه میخواهد خانه و مغازهای را که پدر محبوبه، به نام دخترش کرده، تصاحب کند.
محبوبه پس از هفتسال از دست شوهر و مادرشوهرش فرار میکند و دوباره به پدرش پناه میبرد. از عشق به جز نفرت چیزی برجای نمانده است. طلاق میگیرد و با پسرعمویش منصور که سالها پیش خواستگار او بود و حال همسر و فرزندانی دارد، ازدواج میکند و همسر دوم او میشود. پس از ازدواج آهستهآهسته عاشق منصور میشود. هرچه معالجه میکند، بارآور نمیشود و نتیجهی خودسریها و هوسهایش را حال در بیفرزندی و همسردوم بودن مردی میبیند که مرد رویاهایش است و میانگارد که خود کرده را تدبیری نیست و نتیجهی حرفناشنوی از والدین چیزی جز سیاه بختی نخواهد بود.
لینک دانلود:
http://www.txt.ir/ebooks/storied/bamdad ... khomar.pdf
من این کتاب رو دوبار خوندم واقعا رمان قشنگیه و خیلی هم نویسنده ش موفق بوده
در ضمن نه تنها خانوما که من اقایون رو هم دیدم که این کتاب رو خوندن و خوششون اومده
خدايي نكرده نميخوام به سليقه كسي توهين بشه اين چيزها كاملا سليقه اي است و مناسب دوره اي خاص شايد به خاطر اينه كه من اين كتابا رو چهارده پانزدهسالگي بوسيدم گذاشتم كنار
شايد دليل اين نوع قضاوت من اينه كه مرداي اطرافم اهل صنعت و منطق2*2=4 هستند كه من اينجوري قضاوت مي كنم
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ارسال شده: چهارشنبه 31 شهریور 1389, 12:04 am
توسط دخترپارس
عسل نوشته شده:Moh3n.Cinema نوشته شده:اگه یه رمان عاشقانه درست حسابی بهم معرفی کنید ممنون می شم....
دالان بهشت نازی صفوی
پی دی اف این کتاب رو می تونید از سایت زیر پیدا کنید
شرمنده وقت ندارم لینکشو براتون پیدا کنم ولی قبلا از اینجا دانلود کردم
http://www.farsiebook.com
وقتي اسم كتابهاي عاشقانه مياد ياد شيرين مودب پور مي افتم كه تا پنج صبح بيدار موندم كه تموم بشه وقتي متوجه شدم75 درصد كتاب سر كار بودم و يارو خواب بوده از عصبانيت رفتم زير دوش آب سرد ولي ازهمه اينها گذشته دالان بهشت كتاب فوق العاده ايست مطالعه بفرماييد
پشت نيزارها هم جالبه از نويسنده باغ مارشال كه هردو كتاب هم پرفروش بوده اند البته اين نويسنه يك كتاب داره به نام وسوسه هاي خانه مادر بزرگ كه ازايدو كتاب كم ندارد
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ارسال شده: چهارشنبه 31 شهریور 1389, 12:06 am
توسط دخترپارس
عسل نوشته شده:mehdijj نوشته شده:پرفروش ترین کتاب رمان ایران بعد از انتقلاب
کتاب بامداد خمار نوشته فتانه حاج سید جوادی .من خودم این کتاب رو نخوندم ولی استقبال از این کتاب بی نظیر بوده و خیلی خیلی هم طرفدار داره پرفروش ترین کتاب تاریخ رمان ایران هم هست
خلاصه داستان:
رمان بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی یکی از پرفروشترین کتاب های ادبیات داستانی و رمانتیک ایران است که در سال ۱۳۷۴ منتشر شد.این کتاب در مدت ۱۰ سال ۳۰۰ هزار نسخه فروش داشت و بعضی از نوبتهای چاپ آن شمارگان ۱۰ هزار نسخه داشت. این کتاب همچنین توسط سوزان باغستانی به زبان آلمانی نیز ترجمه شده و درآن کشور به چاپهای متعددی با میانگین تیراژ ۱۰ هزار نسخه رسیدهاست .
قصه این رمان در مورد دختری ثروتمند است به نام سودابه که می خواهد با پسری ازدواج کند که از لحاظ مادی و خانوادگی با او هیج سنخیتی ندارد .
سودابه دختر جوان تحصیلکردهی ثروتمندی است که میخواهد با مردی که به قشر او نمیخورد ازدواج کند. مادر سودابه، وی را برای برحذر داشتن از این ازدواج به پند عمهی سودابه به نام محبوبه فرامیخواند و داستان “بامداد خمار”، داستان عبرتانگیز سیاهبختی محبوبه در زندگی با عشقاش رحیم است که از همان صفحات نخست داستان آغاز میگردد و تمام کتاب را دربرمیگیرد.
داستان در اوایل سلطنت رضاشاه اتفاق میافتد، اما به جز یکیدو مورد، مثل کشف حجاب، هیچ به مسائل سیاسی و اجتماعی زمانه اشارهای نمیگردد. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگردنجار میشود. خواستگارانش را رد میکند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت میکند تا خانواده به ازدواج او رضایت میدهد، اما او را طرد میکند به طوری که نه او اجازه دارد به خانوادهاش سری بزند و نه در طول هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، عضوی از خانواده به او سری میزند.
پدر محبوبه برایش خانهای کوچک میخرد و دکانی نیز برای نجاری رحیم و او را به حال خود رها میکند تا دخترک پانزده ساله با عشق خود، در خانوادهای که نمیشناسد، تنها زندگی بگذراند و از خودسری خود درس عبرت گیرد. تنها دایهی دختر اجازه دارد که ماهی یکبار سری به محبوبه بزند و مقداری خرجی از سوی پدر به محبوبه برساند. خرجیای که همه خرج شراب و زنبارگی رحیم میگردد و رحیم فقیر بیفرهنگ نهتنها قدر این دختر بافرهنگ اشرافی را نمیداند، بلکه او را تحقیر میکند و حتی کتک میزند.
مادر رحیم، اهریمنی است که زندگی زناشویی آنان را به جهنمی واقعی تبدیل میکند و از همان ابتدا در خانهی آنان ماندگار میشود و از آنجا که شغلش بنداندازی بوده است، زبان طعنه و زخمزبان و بیچاک و دهنش تعجبی برای محبوبه باقی نمیگذارد، چراکه مجبوبه این شغل را بشدت تحقیر میکند و خیلی راحت بیفرهنگیها، دوبههمزدنها، آتش سوزاندنهای مادرشوهر را ناشی از شغل پست و خاستگاه خانوادگیاش میبیند.
رحیم قدر دختر بصیرالملک را در خانهاش نمیشناسد و او را تا پستترین درجه نزول میدهد. دختری که در زندگیاش دست به سیاهسفید نزده، حال باید ظرف بشوید و کار خانه کند. محبوبه پسری به دنیا میآورد، و نیز فرزند دومش را سقط میکند و برای همیشه عقیم میشود. اما پسر پنج سالهاش در حوض خانهی همسایه بر اثر سهلانگاری مادرشوهرش غرق میشود. رحیم نه تنها هیچ علاقهای به بانوی ثروتمند و بافرهنگش که خانوادهاش را بخاطر زندگی با او زیر پا گذاشته نشان نمیدهد، بلکه میخواهد خانه و مغازهای را که پدر محبوبه، به نام دخترش کرده، تصاحب کند.
محبوبه پس از هفتسال از دست شوهر و مادرشوهرش فرار میکند و دوباره به پدرش پناه میبرد. از عشق به جز نفرت چیزی برجای نمانده است. طلاق میگیرد و با پسرعمویش منصور که سالها پیش خواستگار او بود و حال همسر و فرزندانی دارد، ازدواج میکند و همسر دوم او میشود. پس از ازدواج آهستهآهسته عاشق منصور میشود. هرچه معالجه میکند، بارآور نمیشود و نتیجهی خودسریها و هوسهایش را حال در بیفرزندی و همسردوم بودن مردی میبیند که مرد رویاهایش است و میانگارد که خود کرده را تدبیری نیست و نتیجهی حرفناشنوی از والدین چیزی جز سیاه بختی نخواهد بود.
لینک دانلود:
http://www.txt.ir/ebooks/storied/bamdad ... khomar.pdf
من این کتاب رو دوبار خوندم واقعا رمان قشنگیه و خیلی هم نویسنده ش موفق بوده
در ضمن نه تنها خانوما که من اقایون رو هم دیدم که این کتاب رو خوندن و خوششون اومده
شب سراب در جواب اين كتاب نوشته شده از طرف مرد قصه
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ارسال شده: چهارشنبه 31 شهریور 1389, 12:09 am
توسط Moh3n II
دخترپارس نوشته شده:عسل نوشته شده:Moh3n.Cinema نوشته شده:اگه یه رمان عاشقانه درست حسابی بهم معرفی کنید ممنون می شم....
دالان بهشت نازی صفوی
پی دی اف این کتاب رو می تونید از سایت زیر پیدا کنید
شرمنده وقت ندارم لینکشو براتون پیدا کنم ولی قبلا از اینجا دانلود کردم
http://www.farsiebook.com
وقتي اسم كتابهاي عاشقانه مياد ياد شيرين مودب پور مي افتم كه تا پنج صبح بيدار موندم كه تموم بشه وقتي متوجه شدم75 درصد كتاب سر كار بودم و يارو خواب بوده از عصبانيت رفتم زير دوش آب سرد ولي ازهمه اينها گذشته دالان بهشت كتاب فوق العاده ايست مطالعه بفرماييد
پشت نيزارها هم جالبه از نويسنده باغ مارشال كه هردو كتاب هم پرفروش بوده اند البته اين نويسنه يك كتاب داره به نام وسوسه هاي خانه مادر بزرگ كه ازايدو كتاب كم ندارد
شما خیلی به ادبیات و فرهنگ و هنر علاقه دارین. واقا تبریک میگم بهتون خانوم دختر پارس...
ان شا الله بیشتر بتونم ازتون یاد بگیرم
...
این کتابا رم حتما می رم دنبالش.
اگه بازم ذهنتون یاری کرد معرفی کنید بهم. چون ظاهرا شما خیلی کتابخوندین اونم تو نوجوانی. من تازه شروع کردم..
بازم ممنونم ازت...
راستی راجع ب اینکه گفتی شاهکرا قرن رو ازدست دادی یادته؟ دیر نشده هنوزم می تونی شروع کنی...
با علاقه ای که داری می تونی 1 ماهه 7 جلد رو تموم کنی
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ارسال شده: چهارشنبه 31 شهریور 1389, 12:22 am
توسط دخترپارس
ببينيد كلا وقتي شروع به كتاب خوندن كنيد اول از روي نياز سنتون كتاب رو انتخاب مي كنيد بعد ازمدتي مطالعه ديگه از همه كتابها تو يه زمينه و يه تيپ نويسنده اشباع ميشيد ديگه كتابهاي تخيلي نوجواني رو دوست نداريد ديگه سنتون از رمانهاي عاشقانه كه زير نيمكتهاي مدرسه رد و بدل مشه ميگذره و سير ميشيد ديگه تشنه هيجان هاي داستانهاي پليسي نيستيد حرف تازه اي مي خواد و دنبال مطلب جديدي مي گرديد
اصلا تا حالا توجه كرديد كه خانم ها وآقايوني كه پنج دهه از سنشون گذشته توي نمايشگاه كتاب فقط پي كتابهاي عرفاني وكتب تاريخي سنگين و مسند هستند چون همه اين رويا هاي ما براشون خاطره شده يا به قول مادربزرگم اوني كه ما چرونديم اونا پروندن
اينو بذاريد به حساب سنم كه سه چهارسالي از شماها بزرگترم
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ارسال شده: چهارشنبه 31 شهریور 1389, 12:25 am
توسط Moh3n II
دخترپارس نوشته شده:ببينيد كلا وقتي شروع به كتاب خوندن كنيد اول از روي نياز سنتون كتاب رو انتخاب مي كنيد بعد ازمدتي مطالعه ديگه از همه كتابها تو يه زمينه و يه تيپ نويسنده اشباع ميشيد ديگه كتابهاي تخيلي نوجواني رو دوست نداريد ديگه سنتون از رمانهاي عاشقانه كه زير نيمكتهاي مدرسه رد و بدل مشه ميگذره و سير ميشيد ديگه تشنه هيجان هاي داستانهاي پليسي نيستيد حرف تازه اي مي خواد و دنبال مطلب جديدي مي گرديد
اصلا تا حالا توجه كرديد كه خانم ها وآقايوني كه پنج دهه از سنشون گذشته توي نمايشگاه كتاب فقط پي كتابهاي عرفاني وكتب تاريخي سنگين و مسند هستند چون همه اين رويا هاي ما براشون خاطره شده يا به قول مادربزرگم اوني كه ما چرونديم اونا پروندن
اره آره راست میگی..
من شاید 2 سال دیگه مثلا دیگه عاشقانه نخونم....
یاد چهل ساگی افتادم... عاشقانه ای برای همه
ممنونم از راهنماییات. خیلی خوب بود و تو اطلاعات زیادی داری ها
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ارسال شده: چهارشنبه 31 شهریور 1389, 12:43 am
توسط دخترپارس
Moh3n.Cinema نوشته شده:دخترپارس نوشته شده:ببينيد كلا وقتي شروع به كتاب خوندن كنيد اول از روي نياز سنتون كتاب رو انتخاب مي كنيد بعد ازمدتي مطالعه ديگه از همه كتابها تو يه زمينه و يه تيپ نويسنده اشباع ميشيد ديگه كتابهاي تخيلي نوجواني رو دوست نداريد ديگه سنتون از رمانهاي عاشقانه كه زير نيمكتهاي مدرسه رد و بدل مشه ميگذره و سير ميشيد ديگه تشنه هيجان هاي داستانهاي پليسي نيستيد حرف تازه اي مي خواد و دنبال مطلب جديدي مي گرديد
اصلا تا حالا توجه كرديد كه خانم ها وآقايوني كه پنج دهه از سنشون گذشته توي نمايشگاه كتاب فقط پي كتابهاي عرفاني وكتب تاريخي سنگين و مسند هستند چون همه اين رويا هاي ما براشون خاطره شده يا به قول مادربزرگم اوني كه ما چرونديم اونا پروندن
اره آره راست میگی..
من شاید 2 سال دیگه مثلا دیگه عاشقانه نخونم....
یاد چهل ساگی افتادم... عاشقانه ای برای همه
ممنونم از راهنماییات. خیلی خوب بود و تو اطلاعات زیادی داری ها
من به شما كتابهاي اسماعيل فصيح رو پيشنهاد ميكنم
فصيح يه نويسنده پركار و مردمي است كه ازدهه 40 شروع به نوشتن كرده تاهمين دهه هاي 70 80 مترجم قوي اي بود كارمند و مدرس دانشگاهاي شركت نفت بود
پا به پاي مردم ايران در همه فراز نشيب هاي اين سالها اومده وبچه تهران بودنشو حفظ كرده وقتي كتاباشو مي خونيد انگار همه جو هاي حاكم بر تهرانو توي اين سالها شخصا حس كرديد
چند تا از كتاباش با سال تاليف
شراب خام 47
دل كور 51
داستان جاويد59
ثريا در اغما53
درد سياوش64
زمستان62 66
شهباز جغدان 69
فرار فروهر 72(به نظر من بهترين و قوي ترين كتابش)
باده كهن 73 اينم فوق العاده است
اسير زمان73
لاله برافروخت
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ارسال شده: شنبه 3 مهر 1389, 6:31 pm
توسط KuhyaR
دوستان :
به نظر من اگه مي خواهيد شروع كنيد به كتاب خواندن ... نريد سراغ رمان هاي طولاني و خيلي خيلي بلند ...
هميشه سعي كنيد با يك انتخاب منطقي و كتاب سبك شروع كنيد تا كتاب هاي سنگين ..
بعد هميشه يه رمان كه نبايد مسايل عشقي رو دنبال كنه و ما براش پول بديم .. به نظر من رمان هاي آرمان گرا بهترين حالت از يك رمان هست ...
من آخرين كتابي كه خوندم ... حالا خارج از بحث رمان . ... " پروين دختر ساسان " از صادق هدايت بود ... و" پدر ، مادر ، ما متهميم " از دكتر شريعتي بود ... واقعا پيشنهاد ميكنم حتما بخونيد
البته خيلي ازشون گذشه ... حالا دارم دنبال مي كنم كه يك كتاب خوب شروع كنم به خوندن
بهترين رماني هم كه تا حالا خوندم : " هبوط در كوير " از دكتر علي شريعتي
واقعا من رو ميبرد در همون حالات و سير و گشت هاش
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ارسال شده: شنبه 3 مهر 1389, 6:43 pm
توسط Moh3n II
KuhyaR نوشته شده:دوستان :
به نظر من اگه مي خواهيد شروع كنيد به كتاب خواندن ... نريد سراغ رمان هاي طولاني و خيلي خيلي بلند ...
هميشه سعي كنيد با يك انتخاب منطقي و كتاب سبك شروع كنيد تا كتاب هاي سنگين ..
بعد هميشه يه رمان كه نبايد مسايل عشقي رو دنبال كنه و ما براش پول بديم .. به نظر من رمان هاي آرمان گرا بهترين حالت از يك رمان هست ...
من آخرين كتابي كه خوندم ... حالا خارج از بحث رمان . ... " پروين دختر ساسان " از صادق هدايت بود ... و" پدر ، مادر ، ما متهميم " از دكتر شريعتي بود ... واقعا پيشنهاد ميكنم حتما بخونيد
البته خيلي ازشون گذشه ... حالا دارم دنبال مي كنم كه يك كتاب خوب شروع كنم به خوندن
بهترين رماني هم كه تا حالا خوندم : " هبوط در كوير " از دكتر علي شريعتي
واقعا من رو ميبرد در همون حالات و سير و گشت هاش
بله کوهیار جان...
اینم در نظر بگیر که همونطور که دختر پارس عزیز گفت تو شرایط سنی علاقه انسان تغییر می کنه نسبت به موضوع.
مثلا من الان دنبال عاشقانه ام دیگه....
دالان بهشت رو دارم می خونم
Re: بهترين رماني كه تا حالا خونديد
ارسال شده: دوشنبه 5 مهر 1389, 9:04 pm
توسط دخترپارس
سلام
براتون يه رمان كوتاه و سبك ميگذارم كه عاشقانه نيست و منطقي ايست و از زندگي امروز مردم شهرنشين ميگويد.
پرنده ي من
فريبا وفي
بهترين رمان سال1381بنياد گلشيري
بهترين رمان سال1381جايزه ادبي يلدا
تقدير شده توسط داوران جايزه مهرگان ادب سال1381
تقدير شده توسط داوران جايزه ادبي اصفهان سال1381
پشت جلد
امير از سكوت هاي من كلافه مي شد.سكوت من اورا مي ترساند.كم كم عادت به پر حرفي پيدا كردم حتي در مواقعي كه لازم نبود.سالها بعد ياد گرفتم كه حرف مي تواند حتي مخفيگاهي بهتر از سكوت باشد.