تنهایی ما آدم ها...

عاشقان شعر و ادبیات بیایید اینجا

مدیر انجمن: Moh3n II

قفل شده
zahra.sh
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 64
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 14 شهریور 1387, 12:35 pm
تماس:

تنهایی ما آدم ها...

پست توسط zahra.sh » سه‌شنبه 29 تیر 1389, 9:17 am

تنهایی دردیه که شاید بشه گفت همه آدم ها تجربه کردن.. ترس از تنهایی دلیل خیلی رفتارهای ما آدمهاست..
حتمن این جمله ی شریعتی رو شنیدین که میگه "اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست" باورش دارین این جمله رو؟
بیاین اینجا درباره تنهایی حرف بزنیم..
.
.
.
می نویسم که بفهمی چقدر در این فقط گذشتن های لحظه های تنهاییم گیر افتادم.. من این پایین گریستم و تو آن بالا و این فاصله را شعر هم پر نکرد...
دوری.. تو دوری و من دلخوشم به این کلمه های نزدیک.
آخرین ویرایش توسط zahra.sh در پنج‌شنبه 31 تیر 1389, 11:18 am، در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
قانون شماره 20- آزادی حقیقی آن نیست که هرچه میل داریم انجام بدهیم ، بلکه آن است که آنچه را که حق داریم انجام دهیم.

http://zzahraa.blogfa.com/

zahra.sh
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 64
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 14 شهریور 1387, 12:35 pm
تماس:

Re: تنهایی...

پست توسط zahra.sh » چهارشنبه 30 تیر 1389, 7:21 am

"آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
درٍٍ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه‌ای بر در این خانهٔ تنها زد و رفت"

از شاعر خوب و عزیز: هوشنگ ابتهاج
قانون شماره 20- آزادی حقیقی آن نیست که هرچه میل داریم انجام بدهیم ، بلکه آن است که آنچه را که حق داریم انجام دهیم.

http://zzahraa.blogfa.com/

Unknown
کاربر متوسط
کاربر متوسط
پست: 222
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 13 خرداد 1389, 7:34 pm

Re: تنهایی...

پست توسط Unknown » چهارشنبه 30 تیر 1389, 3:14 pm

تنهایی های من پایانی ندارد
از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام
تنهایی را ستوده ام
تنهایی را بوییده ام
تنها یی را در کنج دل نهاده ام
و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم
خوبـے ؟
گاهی با تمام ِ تكـراری بودنَش غوغـ ـا می كند!

zahra.sh
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 64
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 14 شهریور 1387, 12:35 pm
تماس:

Re: تنهایی ما آدم ها...

پست توسط zahra.sh » جمعه 1 مرداد 1389, 7:53 am

"تنها ماندم، تنها ماندم

تنها با دل برجا ماندم

چون آهي بر لبها ماندم

راز خود به كس نگفتم

مهرت را به دل نهفتم

با يادت شبي كه خفتم

چون غنچه سحر شكفتم

دل من ز غـــمت فغان برآرد

دل تو ز دلم خبـــــــر ندارد

پس از اين نخورم فريب چشمت

شـــــــــرر نگهت اگر گذارد


وصلت را ز خدا خواهم

از تو لطف و صفا خواهم

كز مهرت بنوازي جانم

عمر من به غمت شد طي

تو بي من ، من و غم تا كي

دردي هست نبود درمانم

تنها ماندم، تنها ماندم

تنها با دل برجا ماندم

چون آهي بر لبها ماندم"

شعر: عبدالله الفت
قانون شماره 20- آزادی حقیقی آن نیست که هرچه میل داریم انجام بدهیم ، بلکه آن است که آنچه را که حق داریم انجام دهیم.

http://zzahraa.blogfa.com/

MAHSA-BK
کاربر متوسط
کاربر متوسط
پست: 205
تاریخ عضویت: جمعه 25 تیر 1389, 5:55 pm

Re: تنهایی ما آدم ها...

پست توسط MAHSA-BK » چهارشنبه 20 مرداد 1389, 5:07 pm

یکی محبت میکنه و یکی ناز میکنه !

اونی که ناز میکنه همیشه محبت می بینه اما اونی که محبت میکنه همیشه تنهای تنهاست.
خدایا چنان مباد که طبیعت بی جان جامه نو بپوشد و ما مدعیان جان هنوز در رفتار کهنه خود باقی بمانیم!

Unknown
کاربر متوسط
کاربر متوسط
پست: 222
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 13 خرداد 1389, 7:34 pm

Re: تنهایی ما آدم ها...

پست توسط Unknown » پنج‌شنبه 21 مرداد 1389, 9:20 am

نغمه زندگي ام، به گوش زندگي ات نتواند رسيد؛
ولي بيا با هم سخن گوييم ، باشد كه هراس تنهايي را احساس نكنيم.
من آمده ام تا حرفي را بگويم و آن را خواهم گفت. اگر پيش از به زبان آوردن آن، مرگ مرا دريابد، فردا آن را به زبان مي آورد.
زيرا فردا هيچ رازي را در كتاب ابديت پنهان نمي گذارد.من آمده ام تا در شكوه و روشنايي عشق و زيبايي، زندگي كنم.
من اينجايم، زنده؛ مردم نمي توانند مرا از زندگيم تبعيد كنند.اگر آن ها چشمانم را دراورند من به نجواي عشق و نغمه هاي زيبايي و سرور گوش خواهم سپرد.
اگر آن ها بخواهند مرا از شنيدن بازدارند، من وجد و سرور را در نوازش نسيم خواهم يافت كه آميخته اي ايست از رايحه زيبايي و حلاوت نفس هاي عاشقان.
و اگر هوا را از من دريغ كنند،من با روحم زندگي خواهم كرد؛ زيرا روح، خواهر عشق و زيبايي است.من آمده ام تا براي همه و در ميان همه باشم .
خوبـے ؟
گاهی با تمام ِ تكـراری بودنَش غوغـ ـا می كند!

Unknown
کاربر متوسط
کاربر متوسط
پست: 222
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 13 خرداد 1389, 7:34 pm

Re: تنهایی ما آدم ها...

پست توسط Unknown » جمعه 26 شهریور 1389, 7:26 pm

" تنها ایستاده ام
بسان رهگذرخسته
که مات و مبهوت
سنگهای دوسوی رودخانه را
نظاره می کند.
کاش میدانستم
این رود بیکران
وآن سنگهای فراوان
مرا تا کدام ناکجا
می کشانند ."
خوبـے ؟
گاهی با تمام ِ تكـراری بودنَش غوغـ ـا می كند!

آواتار کاربر
mehdijj
کاربر متوسط
کاربر متوسط
پست: 244
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 8 فروردین 1389, 10:56 am

Re: تنهایی ما آدم ها...

پست توسط mehdijj » جمعه 26 شهریور 1389, 11:17 pm

" تنها ایستاده ام
بسان رهگذرخسته
که مات و مبهوت
سنگهای دوسوی رودخانه را
نظاره می کند.
کاش میدانستم
این رود بیکران
وآن سنگهای فراوان
مرا تا کدام ناکجا
می کشانند
سلام دنیا خانوم خیلی قشنک می نویسی ها من که کلی لذت بردم مرسی از نوشته های قشنگت
تنهایی تمومه وجودمه
منو تنها بزارین
این تمومه بود و نبودمه
منو تنها بزارین
دارم مثل یه قصه میشم
غمگینترینه قصه هاست
دردام همیشه بی صداس
یه مرد بی ستاره
كه دلخوشی نداره
راهیم راهیه جایی كه پر از زمزمه باشه
اونجا خوشبختی یه دنیا
قد سهمه همه باشه
من اگر طلسم نبودم
واسه تو یه اسم نبودم
پای حرفات مینشستم
دل به پیغومت میبستم
توی تنگنای نفسهام
زخم دردی ریشه داره
كه تو حق حق غریبی
منو راهت نمیزاره
تنهایی تمومه وجودمه منو تنها بزارین
شهید دکتر مصطفی چمران
دکتری فیزیک هسته ای گرایش گداخت هسته ای از بزرگترین و یکی از معتبر ترین دانشگاه های دنیا برکلی کالیفرنیای امریکا-شاگرد اول دانشگاه برکلی از بین تمامی نوابغ و مغزهای دنیا-استاد تمام دانشگاه برکلی-عضو سازمان فضایی ناسا-عضو موسسه بزرگ و معتبر T&T امریکا-یکی از بزرگترین دانشمندان فیزیک اتمی دنیا-مرد خاکی جبه های جنوب لبنان-معاون نخست وزیر-وزیر دفاع-نماینده مجلس-و سردار جبه های جنوب سردار دهلاویه

---------------------------------------------
مصطفی می‌گفت: «در دنیا آدم‌هایی هستند که به ظاهر زنده‌اند. نفس می‌کشند. راه می‌روند، حرف می‌زنند، زندگی می‌کنند، اما در حقیقت اسیر دنیا، برده زندگی و ذلیل حوادث هستند. اینان برای آن‌که نمیرند، آن‌قدر خود را کوچک می‌کنند که گویا مرده‌اند. اما انسان‌های آزاده، ممکن است کوتاه زندگی کنند، ولی تا آنجا که زنده هستند، به راستی زندگی می‌کنند و با اختیار خود نفس می‌کشند. محکوم اراده دیگری نیستند. دیگران تسلیم او هستند».

آواتار کاربر
shokrollahi_kh
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 148
تاریخ عضویت: دوشنبه 20 اردیبهشت 1389, 7:25 pm
محل اقامت: اصفهان
تماس:

Re: تنهایی ما آدم ها...

پست توسط shokrollahi_kh » دوشنبه 13 تیر 1390, 9:37 am

شاید تنهایی با همه سختی هاش، خیلی فشنگ باشه
وقتی تنهاییم به خدا نزدیکتر میشیم
چون دیگه هیچکس وجود نداره که بهش فکر کنیم و همه ی فکرمون فقط میشه خدا
پس تنهایی با همه تلخی هاش ،شیرین هم هست!
شیرینیش اون احساس قلبی هست که نتیجه نزدیکی بیشتر به خداست!!!
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم

آواتار کاربر
azarakhsh
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 22
تاریخ عضویت: چهارشنبه 9 اردیبهشت 1388, 11:27 pm
محل اقامت: تهران
تماس:

Re: تنهایی ما آدم ها...

پست توسط azarakhsh » چهارشنبه 15 تیر 1390, 4:01 pm

من خدا را دارم / کوله بارم بر دوش/سفری باید کرد/سفری بی همراه/گم شدن تا ته تنهاییه ماه/ سازکم با من گفت:هر کجا رسیدی از سفر ترسیدی تو بگو از ته دل من خدا را دارم من و سازم چندیستکه فقط با اوییم
تاریک ترین لحظه شب لحظه نزدیک سحر است پس امیدوارانه تلاش کن

قفل شده