دفتر شعر من ..

عاشقان شعر و ادبیات بیایید اینجا

مدیر انجمن: Moh3n II

قفل شده
زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

دفتر شعر من ..

پست توسط زهـــــرا » پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 2:51 pm

سلام!!
میدونم تاپیک هایی با عنوان شعر داریم.ولی این تاپیک مخصوص شعر است وبس نه جملات قصار و ادبی .
فقط شعر با هر سبکی:غزل ,قصیده,نیمایی,سپید,هایکو...و حتی آثاری از شعرا ی خارجی
اگه کسی دوست داشت میتونه شعرایی رو که دوست داره اینجا یاداشت کنه...
قبلا شعرایی رو که دوست داشتم در بخش شاعرانه ها می ذاشتم ولی وجود جملات لابه لای اشعار حس خوشایندی برام نداشت.من هم سعی میکنم دفتر شعرمو اینجا وارد کنم تا کسانی که مثل خودم عاشق شعر هستن استفاده کنن.و البته دوست دارم تا از همه نوع شعر اینجا نوشته بشه .اگه اسم شعرا و حتی کتاب رو بدونم حتما مینویسم.... goli


راستی اگه کسی دست به قلم هست و شعر می نویسه میتونه اینجا شعرشو بنویسه تا فیض ببریم dan .من خودم هم شعر میگم ولی قابل نوشتن تو اینجا نیستن.... gsg
آخرین ویرایش توسط زهـــــرا در سه‌شنبه 7 آذر 1391, 2:57 pm، در مجموع 15 بار ویرایش شده است.

آواتار کاربر
Moh3n II
کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
پست: 6572
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 10 تیر 1389, 9:10 pm
محل اقامت: پونک
تماس:

Re: دفتر شعر من!!

پست توسط Moh3n II » پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 4:11 pm

lili919 نوشته شده:سلام!!
میدونم تاپیک هایی با عنوان شعر داریم.ولی این تاپیک مخصوص شعر است وبس نه جملات قصار و ادبی .
فقط شعر با هر سبکی:غزل ,قصیده,نیمایی,سپید,هایکو...و حتی آثاری از شعرا ی خارجی
اگه کسی دوست داشت میتونه شعرایی رو که دوست داره اینجا یاداشت کنه...
قبلا شعرایی رو که دوست داشتم در بخش شاعرانه ها یاداشت می کردم ولی وجود جملات لابه لای اشعار حس خوشایندی برام نداشت.من هم سعی میکنم دفتر شعرمو اینجا وارد کنم تا کسانی که مثل خودم عاشق شعر هستن استفاده کنن.و البته دوست دارم تا از همه نوع شعر اینجا نوشته بشه .اگه اسم شعرا و حتی کتاب رو بدونم حتما مینویسم.... goli


راستی اگه کسی دست به قلم هست و شعر می نویسه میتونه اینجا شعرشو بنویسه تا فیض ببریم dan .من خودم هم شعر میگم ولی قابل نوشتن تو اینجا نیستن.... gsg
لیل خانوم شعراتو بگو ما لذت ببریم...
بی صبرانه منتظر هنرمندی شما هستم

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!!

پست توسط زهـــــرا » پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 6:27 pm

--- اي دل چه انديشيده اي در عذر آن تقصيرها
---------- زان سوي او چندين وفا زين سوي تو چندين جفا

--- زان سوي او چندين کرم زين سو خلاف بيش و کم
---------- زان سوي او چندان نعم زين سوي تو چندين خطا

--- زين سوي تو چندين حسد چندين خيال و ظن بد
---------- زان سوي او چندان کشش چندان چشش چندان عطا

---چندين چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شود
---------- چندين کشش از بهر چه تا در رسي در اوليا

---از بد پشيمان مي شوي الله گويان مي شوي
----------آن دم ترا او ميکشد تا وارهاند مر ترا

---از جرم ترسان ميشوي وز چاره پرسان مي شوي
----------آن لحظه آن ترساننده را با خود نمي بيني چرا

---گر چشم تو بربست او چون مهره اي در دست او
----------گاهي بغلطاند چنين گاهي ببازد در هوا

---گاهي نهد در طبع تو سوداي سيم وزر وزن
----------گاهي نهد در جان تو نور خيال مصطفي

---اين سو کشان سوي خوشان وان سو کشان باناخوشان
----------يا بگذرد يا بشکند کشتي در اين گردابها

---چندان دعا کن در نهان چندان بنال اندر شبان
----------کز گنبد هفت آسمان در گوش تو آيد صدا

---بانگ شعيبُ ناله اش وان اشک همچون ژاله اش
----------چون شد ز حد از آ سمان آمد سحرگاهش ندا

---گر مجرمي بخشيدمت وز جرم آمرزيدمت
----------فردوس خواهي دادمت خامش رها کن اين دعا

---گفتا نه اين خواهم نه آن ديدار حق خواهم عيان
----------گر هفت بحر آتش شود من در روم بهر لقا

---گر رانده آن منظرم بستست ازو چشم ترم
----------من در جحيم اولي ترم جنت نشايد مر مرا

---جنت مرا بي روي او هم دوزخست و هم عدو
----------من سوختم زين رنگ و بو کو فر انوار بقا

---گفتند باري کم گري تا کم نگردد مبصري
----------که چشم نابينا شود چون بگذرد از حد بکا

---گفت ار دو چشمم عاقبت خواهند ديد آن صفت
----------هر جز من چشمي شود کي غم خورم من از عمي

---ور عاقبت اين چشم من محروم خواهد ماندن
----------تا کور گردد آ ن بصر کو نيست لايق دوست را

---اندر جهان هر آدمي باشد فداي يار خود
----------يار يکي انبان خون يار يکي شمس ضيا

---چون هر کسي درخوردخود ياري گزيد از نيک وبد
----------ما را دريغ آيد که خود فاني کنيم از بهر لا

---روزي يکي همراه شد با يزيد اندر رهي
----------پس با يزيدش گفت چه پيشه اي گزيده اي دغا

---گفتا که من خربنده ام پس با يزيدش گفت رو
----------يا رب خرش را مرگ ده تا او شود بنده خدا

مولانا

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!!

پست توسط زهـــــرا » پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 6:44 pm

فال نیک

گفتی غزل بگو!چه بگویم؟مجال کو؟
شیرین من, برای غزل شور و حال کو؟
پر می زند دلم به هوای غزل,ولی
گیرم هوای پر زدنم هست, بال کو؟
گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟
تقویم چار فصل دلم را ورق زدم
آن برگ های سبز سرآغاز سال کو؟
رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند
حال سوال و حوصله ی قیل و قال کو؟

بهار74
قیصر امین پور

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!!

پست توسط زهـــــرا » پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 6:53 pm

اگر دل دلیل است

سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ,ما دیده ایم
اگر خون دل بود ,ما خورده ایم
اگر دل دلیل است ,آورده ایم
اگر داغ شرط است ,ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان ,گردنیم
اگر خنجر دوستان ,گُرده ایم
گواهی بخواهید ,اینک گواه
همین زخم هایی که نشمرده ایم!
دلی سر بلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم

از شعرهای67تا71
قیصر امین پور

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!!

پست توسط زهـــــرا » پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 6:59 pm

دستور زبان عشق

دست عشق از دامن دل دور باد!
می توان آیا به دل دستور داد؟
می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟
آن که دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد

از شعرهای 80تا85
قیصر امین پور

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!!

پست توسط زهـــــرا » پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 7:09 pm

تنها تو می مانی

دل داده ام بر باد,بر هر چه بادا باد
مجنون تر از لیلی,شیرین تر از فرهاد
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی,از دودمان باد
آب از تو طوفان شد,خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش, در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین,چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد, کاهی به دست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را, اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد, بوی تو می آید
تنها تو می مانی, ما می رویم از یاد

خرداد75
قیصر امین پور

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!!

پست توسط زهـــــرا » پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 7:40 pm

کودکی ها

کودکی هایم اتاقی ساده بود
قصه ای, دور اجاقی ساده بود

شب که می شد نقش ها جان می گرفت
روی سقف ما که طاقی ساده بود

می شدم پروانه خوابم می پرید
خواب هایم اتفاقی ساده بود

زندگی دستی پر از پوچی نبود
بازی ما جفت و طاقی ساده بود

قهر می کردیم به شوق آشتی
عشق هایم اشتیاقی ساده بود

ساده بودن عادتی مشکل نبود
سختی نان بود و باقی ساده بود


دی68
قیصر امین پور

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!!

پست توسط زهـــــرا » پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 8:03 pm

یک سبدآرزو

کاشکه یه روز با هم دیگه
سوار قایق می شدیم
دور از نگاه آدما
هر دومون عاشق می شدیم
کاش آسمون با وسعتش
تو دستامون جا می گرفت
گلای سرخ دلمون
کاش بوی دریا می گرفت
کاشکه می شد نیمه شب
با هم دیگه دعا کنیم
خدای آسمونا رو
با یک زبون صدا کنیم
بگیم خدای مهربون
مارو از هم جدا نکن
هرگز به عشق دیگری
ما رو تو مبتلا نکن
کاشکه به جز من هیچکسی
انقد زیاد دوست نداشت
یا که دلت عشق منو
اول عشقاش می گذاشت
کاش گره ی دستامونو
این سرنوشت وا نمی کرد
کاش هیچکدوم از ما دوتا
هیچ دوستی پیدا نمی کرد
تو رو خدا من و بدون
شریک شادی و غمت
مثل همیشه عاشقت
مثل همیشه آرزوت

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!!

پست توسط زهـــــرا » پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 8:23 pm

من بی پناهم تو بی گناهی

دل به تو دادم ، چه اشتباهی

از تو کشیدم ، شکل کبوتر

نقاشی ام رو ، بگذار و بگذر

تو این نبودی ، من بد کشیدم

آخه دلت رو ، هرگز ندیدم

تو بی گناهی ...

من بی پناهم...

ایمن بمانی از اشک و آهم...

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!!

پست توسط زهـــــرا » پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 8:37 pm

از آجیل سفره عید
چند پسته لال مانده است
آنها که لب گشودند؛ خورده شدند
آنها که لال مانده اند؛ می شکنند
دندانساز راست می گفت:
پسته لال؛ سکوت دندان شکن است !

من تعجب می کنم
چطور روز روشن
دو ئیدروژن
با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند
و آب از آب تکان نمی خورد!

بهزیستی نوشته بود:
شیر مادر، مهر مادر، جانشین ندارد
شیر مادر نخورده، مهر مادر پرداخت شد
پدر یک گاو خرید
و من بزرگ شدم
اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت
جز معلم عزیز ریاضی ام
که همیشه میگفت:
گوساله، بتمرگ!

با اجازه محیط زیست
دریا، دریا دکل می‌کاریم
ماهی‌ها به جهنم!
کندوها پر از قیر شده‌اند
زنبورهای کارگر به عسلویه رفته‌اند
تا پشت بام ملکه را آسفالت کنند
چه سعادتی!
داریوش به پارس می‌نازید
ما به پارس جنوبی!

رخش، گاری کشی می کند
رستم، کنار پیاده رو سیگار می فروشد
سهراب، ته جوب به خود پیچید
گردآفرید، از خانه زده بیرون
مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند
ابوالقاسم برای شبکه سه، سریال جنگی می سازد

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک میکنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت...

وای...
موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند!
صفر را بستند
تا ما به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان
ما از درون زنگ زدیم!


حسین پناهی

آواتار کاربر
Moh3n II
کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
پست: 6572
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 10 تیر 1389, 9:10 pm
محل اقامت: پونک
تماس:

Re: دفتر شعر من!!

پست توسط Moh3n II » پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 9:14 pm

بلیلی خانوم اینا که همش شد کپی پیست...
قرار شد شعرهایی که آدم خودش می گه بذاره دیگه
مگه نه؟
من تازه می خواشتم شعرهای خودمو بذارم

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!!

پست توسط زهـــــرا » پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 9:22 pm

Moh3n.Cinema نوشته شده:بلیلی خانوم اینا که همش شد کپی پیست...
قرار شد شعرهایی که آدم خودش می گه بذاره دیگه
مگه نه؟
من تازه می خواشتم شعرهای خودمو بذارم
اینجا هر شعری که دوست داشته باشین می تونین بذارین.(پست اول توضیح دادم.)البته هدف اصلی من این بود که از شاعرای مختلف شعر بذارم با سبک های مختلف.ولی هر کی خودش شعر گفته می تونه اینجا بنویسه.منم شعر دارم که خودم نوشتم.اگه شد اینجا می ذارم.
خیلی خوشحال میشم اگه شعرتون رو بزارید. goli
آخرین ویرایش توسط زهـــــرا در پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 9:55 pm، در مجموع 1 بار ویرایش شده است.

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!!

پست توسط زهـــــرا » پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 9:26 pm

واای لیلی نتونستم راجع به این شعر چیزی نگم واقعا قشنگ بود خیلی متفکرانه بود باززززززم از اینا بذاار
سبک این شعر هایکو هست.شعرهای حسین پناهی به این سبک هستن.ایشاا.. بعدا بیشتر از این سبک و از شعرای دیگه می ذارم.

زهـــــرا
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1253
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
محل اقامت: wonderland

Re: دفتر شعر من!!

پست توسط زهـــــرا » پنج‌شنبه 5 آبان 1390, 9:51 pm

دو شعر از حسین پناهی....

نیمکت کهنه باغ
خاطرات دورش را
در اولین بارش زمستانی
از ذهن پاک کرده است
خاطره شعر هایی را که هرگز نسروده بودم
خاطره آوازهایی که هرگز نخوانده بودی

***************************
دل ساده
برگرد و در ازای یک حبه کشک سیاه شور
گنجشک ها را
از دور و بر شلتوک ها کیش کن
که قند شهر
دروغی بیش نبوده است

قفل شده