انجمن بچه های کنکوری!

اااا هنوز نرفته تنبلی؟ khk: مگه قرار نبود شما همه جا همکاری کنی؟نترسید تا بیایم شروع کنیم نصف ترم رفته درسته بنده خودمم این کنکورو از اردیبهشت خوندم اماااا ارشد مثل کارشناسی نیست که همین جور الکی ادمو راه بدن اونجا تمام دانشجوهای شریف و امیر کبیر و.. هستن که خودشون کلی نابغه اندتازه از بین این همه ن...

دستتون درد نکنه
فقط نمیدونم چرا بعضی هاش باز نشد

دوست عزیز هنوز از طرف سازمان چیزی راجع به اینکه اصلا تکلیم ظرفیت هست یا نه ابلاغ نشده و همه بلا تکلیفن

ما هنوزم منتظر برنامه ام
بیاین برنامه ریزی کنیم تا اول مهر که قرارمون بود چند روز بیشتر نمونده

راستی یادم رفت بگم

از همه همکلاسیام که اینجا باهاشون اشنا شدم میخوام به فکر این باشن که از شروع ترم یه گروه تشکیل بدیم بخونیم واسه ارشد باشه؟

سلام خواهش میکنم خوشحال میشم کمک کنم yes: توی کاردانی این اساتیدی که گفتید نبودن فقط یه استاد بد داشتیم که اونم برنامه نویسی درس میداد(اکباتانی)خدا نصیب نکنه هرچی بیشتر درس میداد کمتر می فهمیدی که فک نمیکنم دیگه ما با ایشون سرو کار داشته باشیم اساتید خدا کنه که همون اساتید ترم اخر باشن چون گلچین شده...

خسته نباشید
جدا حوصله میخواد در اوردن این امار از تو صفحه ها.دستتون درد نکنه

استانه یه دانشگاه بزرگه یعنی همه چیز داخل خودش متمرکز شده ولی از نظر سطح علمی تفاوت چندانی ندارن تمام ماها اونجا قبول بودیم این دانشجوهان که سطح و میسازن حیانم امسال سال اول کارشناسی اخرین رتبه ای که من دیدم توش قبول شده تا الان 4000بوده و استانه رتبه های بالاترم داره مدیریت حیان خوبه تا دلتونم بخاد...

6/7 مهر خیلی دیره مگه نه بابا من حوصلم سر رفته

دوستم با 1300شمال امل قبول شده

منم با اون کسی که تو صفحه یک نوشته جابر ابن حیان همکلاسیم

من با 2375 انتخاب اولم جابرابن حیان رشت قبول شدم

علوم فنون انتخاب دومم بود که اگه اول میزدم 100درصد قبول بودم
حالا مثل چی پشیمونم احتمالا انتقالی میگیرم واسه همین علوم فنون یا شمال امل
بینیم خدا چی میخواد
انشا ا... همگی جاهایی که دوست داشتین قبول شده باشین

میشه لطفا لینکشو قرار بدین چون من گشتم پیدا نکردم

چتر هارا باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت

ولی من یاد این اهنگ امید میافتم که میگه: باران می بارد امشب دلم غم دارد امشب ارام جان خسته ره می سپارد امشب در نگاهت مانده چشمم شاید از فکر سفر برگردی امشب از تو دارم یادگاری سردی این بوسه را پیوسته برلب قطره قطره اشک چشمم میچکد با نم نم باران به دامن بسته ای بار سفر را با تو ای عاشق ترین بد کرده ام...

زن حقیقتی است که دروغ میگوید و مرد فریبی است که حقیقت دارد