انجمن بچه های کنکوری!

می گویند نگاه خیس باران سرانجام دل تنگی اسمان را قاب گرفت و به چارچوب دلش کوبید ولی این زمین لعنتی از لجاجت خود برای تلعیدن ادمی دست بر نمی دارد که نمی دارد راستی دیگر در نامه هایت ترانه ای را زمزمه نکن اینجا دوباره به جان نت های بی گناه افتاده اند و میان خطوط ممتد ترس حبس شان می کنند تا به سمفونی ا...

سلام
لطفا اگر کسی جزوه آمار داره بزاره
ممنون

دودست خالي از عشق ديگه هيچ جا جاي من نيست انگاري هيچ چيزي مرهم واسه زخماي اين تن نيست من فراموش شدم و تو هنوزم توو نفسامي رفتي بي من ولي انگار تو باهامي هرجا مي رم تو باهامي رفتي گفتي خاطراتم جاي من واست مي مونه كاشكي بودي مي ديدي دلم از دوريت مي خونه كاشكي تو دوستت نداشتم كه بگم بي تو نمي شه كاش دل...

می ترسم و هر لحظه می پرهیزم از خویش می خواهم امشب باز هم بگریزم از خویش یک نخل باران خورده را مانم که دستی وقتی تکانم می دهد میریزم از خویش در من به غیر از من کسی باقی نمانده من نیز مثل آیینه لبریزم از خویش هر شب درون خود فرو می افتم آرام خورشید سان فردا به پا می خیزم از خویش دستی ، طنابی ، حلقه ای ...

من که بعید میدونم تهران قبول بشم
با این کارنامه ها که من دیدم ....

ببخشید من دارم خودم رو برای دولتی آماده میکنم ، قرار بود یه سری دیگه تست زبان بزارید ، اگر ممکنه آپلود کنید
با تشکر فراوان از زحمات شما

امیدوارم زودتر اعلام کنند تا تکلیفمون مشخص شه !

من نمیدونم دل باران گرفته ات را چه شبنمی مداوا خواهد کرد و کدام عابر

پیاده برای غریبی چشمانت اشک خواهد ریخت.

ای بارانی ترین آسمان میفهمم حال پرستوهایت را و می فهمم حرمت

چشمان خیس شده ات را...

تا بفهمم احساسی را که پشت غریبانه ترین پرواز دستانت نقاشی کرده
بودی...

ساده بودم ساده ،‌ساده مثل کف دست من نمی دانستم ساده بودن سخت است مثل آيينه آب صاف و آسان بودم دل و دستم يک رنگ مثل باران بودم ، مثل باران بودم که به خاک افتادم ، دل بريدم رفتم ،‌به سفر تن دادم خشک سالی در پشت ، قحط سالی در پيش به تو روی آوردم در گريزم از خويش ساده بودم ساده ،‌ آب مثل کف دست من چه می...

اي كه دور ازمن و در قلب مني!
با خبر باش كه دنياي مني

شاديت شادي من
غصه ات غصه من

قلب تو خانه من
خانه ات قبله من

شب اومدو باز اومدي تو شهر دل قدم زدي ترانه عاشقي رو تو اومدي رقم زدي باز اومدي شب دراز، لحظه شدو ثانيه شد بازم سحر سر رسيدو تو شعر شب قافيه شد يادش بخير قصه ما قصه آشنايي بود غريب ترين واژه ها براي ما جدايي بود اما چي شد؟ غصه اومد دووم قصه روگرفت غصه اومد خيمه زدو تموم قصه روگرفت يه روز سفير غم رسيد...

سلام
من هم مریم هستم 23 ساله ، ساکن تهران ، یه پشت کنکوری ، تلاشم رو دارم میکنم برای سال بعد تا انشاالله قبول شم ( البته نیم نگاهی هم به علمی کاربردی دارم )
امیدوارم اینجا دوستان خوبی پیدا کنم .

آقا رامین این جمله که تو امضاتون هست یعنی چی ؟ کجاییه ؟ :?: :roll: بگو بگو، بگو به من مگر چه دیده ای ز من بگو به من تو خوب من چرا ، چرا ، مگر چه کرده ام به تو ببین که گلشن وجود من چگونه تشنه ی بهار توست ؟ مگر امید من رسیدن وصال توست بگو بگو ، قسم به جان تو به رویش ستاره ها به ماه ، کهکشان و راه آن ق...

اااا
من روز تولد نبود کیک بخورم
واسه من نگه نداشتید ؟
ولی اینجوری قبول نیست آقا رامین

مرسی دوست عزیز