نتایج هماهنگ با عبارت جستوجو شده : 185
- سهشنبه 15 آذر 1390, 5:20 pm
- انجمن: معرفی دانشگاهها و امکانات آنها
- موضوع: موندم چی کار کنم؟؟؟؟؟کمکم کنین !
- پاسخها: 3
- مشاهده: 4850
Re: موندم چی کار کنم؟؟؟؟؟کمکم کنین !
سلام . یک پیشنهاد به شما میکنم . فقط و فقط و فقط پی علاقت برو ، اگه رشته مورد علاقت باشه همه چیز برات آسون میشه و به بالاترین مراتب میرسی به هر چی بخوای . ولی اگر مورد علاقه نباشه میخواد رشته هوافضا باشه تو دانشگاه هاوارد آخر ازش زده میشی . مدرک تمامی دانشگاه ها معتبره خیالت جمع کاملا" موافقم ...
- سهشنبه 13 اردیبهشت 1390, 5:56 pm
- انجمن: ادبیات و موسیقی
- موضوع: قصه هاي كوتاه
- پاسخها: 448
- مشاهده: 188348
آخرین داستان
sungirl & smaf22 ممنون داستان هاتون قشنگ بود مثل همیشه goli goli ____________________ لیلی تشنه تر شد خاکستر لیلی هم دارد می سوزد، امانتی ات را پس می گیری؟ خدا گفت: خاکسترت را دوست دارم، خاکسترت را پس می گیرم. لیلی گفت: کاش مادر می شدم، مجنون بچه اش را بغل می کرد. خدا گفت: مادری بهانه عشق است، ب...
- یکشنبه 11 اردیبهشت 1390, 10:20 pm
- انجمن: ادبیات و موسیقی
- موضوع: قصه هاي كوتاه
- پاسخها: 448
- مشاهده: 188348
Re: پدر
سارا جون مرسی goli من در دیارم کسانی را دیدم که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان، شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن می فروشی نه از دین nar <اون قفلی که با هر کلیدی باز بشه قفل نیست! اما اون کلیدی که هر قفلی رو باز کنه شاه کلیده!> :smile: bil: مرسی goli نا قابله نوش جون ha: زندگی را نخواهم فهمی...
- یکشنبه 11 اردیبهشت 1390, 10:00 pm
- انجمن: ادبیات و موسیقی
- موضوع: قصه هاي كوتاه
- پاسخها: 448
- مشاهده: 188348
پدر
خانم smarf22 ممنون sungirl خانم کجایی پس ؟؟ پس امتحان گسسته رو خوب دادی؟ ساراا خانم کجان ؟؟ منم چند تا داستان کوچولو بزارم برم بخوابم که صبح کلی کار دارم _________________________________________________ پدر همون کسی هست که لرزش دستش دیگه چیزی از چای توی استکان باقی نگذاشته ... ولی بهت میگه به من تک...
- یکشنبه 11 اردیبهشت 1390, 10:41 am
- انجمن: ادبیات و موسیقی
- موضوع: قصه هاي كوتاه
- پاسخها: 448
- مشاهده: 188348
Re: قصه هاي كوتاه
گفت: تو نیز باید رشد كنی و قد بكشی، هر اندازه كه بتوانی... خیلی زیبا بود براستی آنان كه زير باران چتر به دست می گيرند ، تا كی گريز از سرنوشت را توانند ؟ باد می رود ، ابر می بارد و باران است كه می دود روی پوست هنوز نمناكم قشنگ بود و این "اما ها" مسلمانان را گمراه کرده و هر مسلمانی به گما...
- یکشنبه 11 اردیبهشت 1390, 10:33 am
- انجمن: ادبیات و موسیقی
- موضوع: قصه هاي كوتاه
- پاسخها: 448
- مشاهده: 188348
Re: قصه هاي كوچولو
بله قربان ، حواسم به شماست یک دفعه تمام سالن کنفرانس از صدای قهقهه پر شد ، سرخ شدم و با اخم به کاغذهای جلوم خیره شدم، توی دلم گفتم آره بخندید، شما ها چه میدونید که وقتی از تنهایی، صداهایی دائم توی گوش آدم اسمشو صدا بزنن یعنی چی! بعد از ته خنده های جمع و بین آدمهایی که داشتند با آستین اشکهاشونو پاک م...
- شنبه 10 اردیبهشت 1390, 8:17 pm
- انجمن: ادبیات و موسیقی
- موضوع: قصه هاي كوتاه
- پاسخها: 448
- مشاهده: 188348
Re: قصه هاي كوتاه
یعنی از آواتارم معلوم نیست دخترم؟ ger: dan آواتارتون که خانومه اما بعضیا بعضی وقت ها آواتار متناسب با اسمشون نمیزارن هدف تشکر بود خانم smarf22 بهرحال :| _____________________ عاقبت باید رفت.... عاقبت باید گفت : با لبی شاد و دلی غرقه به خون كه خداحافظ تو ، گر چه تلخ است ولی باید این جام محبت شكست......
- شنبه 10 اردیبهشت 1390, 8:12 pm
- انجمن: مشاوره کنکور
- موضوع: کم کنید تورو خدا شانس قبولیم در چه حده؟
- پاسخها: 7
- مشاهده: 4478
Re: کم کنید تورو خدا شانس قبولیم در چه حده؟
مرسی از پاسخ گویی تون فقط یک سوال برا ادبیات کتاب "برگزيده متون ادب فارسي" رو تو دانشگاه تهیه کردم ویراست سومش ایا این کتاب مناسبه برای کنکور؟اگر نه چه کتابی پیشنهاد میدین؟ برای معارف هم کتاب معارف اسلامی 1-2 انتشارات سمت رو دارم ایا این کتاب مناسبه یا باید کتاب دیگه ای تهیه کنم؟ ممنون از...
- شنبه 10 اردیبهشت 1390, 3:35 pm
- انجمن: ادبیات و موسیقی
- موضوع: قصه هاي كوتاه
- پاسخها: 448
- مشاهده: 188348
عشاق بخوانند
وقتی عصبانی هستید مواظب حرف زدنتان باشید چون عصبانیت شما فروکش خواهد کرد ولی حرفهایتان یک جایی باقی می مانند برای همیشه.........! _______________ ای کسانی که به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارید ... لطفا ... به زندگی قبل از مرگ نیز اعتقاد داشته باشید...!!!! _______________ توهم !! تو ، هم ! میدانم باید ه...
- شنبه 10 اردیبهشت 1390, 3:23 pm
- انجمن: ادبیات و موسیقی
- موضوع: قصه هاي كوتاه
- پاسخها: 448
- مشاهده: 188348
Re: قصه هاي كوتاه
**************************************************** به یکدیگر دروغ نگویید !! آدم است ، باور میکند دل می بندد ....... _________________ وقتی من به دنیا اومدم وقتی من به دنیا اومدم پدرم ۳۰ سالش بود یعنی سنش ۳۰ برابر من بود وقتی من ۲ ساله شدم پدرم ۳۲ ساله شد یعنی ۱۶ برابر من وقتی من ۳ ساله شدم پدرم ۳۳...
- شنبه 10 اردیبهشت 1390, 3:16 pm
- انجمن: ادبیات و موسیقی
- موضوع: قصه هاي كوتاه
- پاسخها: 448
- مشاهده: 188348
Re: قصه هاي كوتاه
نتیجه اخلاقی : هیچ وقت به امید معشوقتون نباشید !! و در دنیا رو سه چیز حساب نکنید اولی خوشگلی تون دومی معشوقتون و سومی را یادم رفت. اها اینکه تو یاد کسی بمونید وقتی لازمه . fekr fekr fekr در همين لحظه معلم فرياد زد : « دو خط موازي هيچ وقت به هم نمي رسند و بچه ها تكرار كردند . » جالبه بدونین دو خط مو...
- پنجشنبه 8 اردیبهشت 1390, 3:57 pm
- انجمن: ادبیات و موسیقی
- موضوع: قصه هاي كوتاه
- پاسخها: 448
- مشاهده: 188348
Re: قصه هاي كوتاه
اینم یه عکس که خودش کلی داستانه... کارت عروسی از نوع . . . ha: ktb: اینم یه عکس که خودش کلی داستانه... کارت عروسی از نوع . . . خیلی باحال بود ha: آلات لهو لعب looc کفو کل و بشکن و اصوات بلبلی ha: آقایون و خانما هم ساعتاشون جداست looc goll goll و چشمش به خراشیدگی که کودک کرده بود خورد که نوشته بود !...
- پنجشنبه 8 اردیبهشت 1390, 3:54 pm
- انجمن: ادبیات و موسیقی
- موضوع: قصه هاي كوتاه
- پاسخها: 448
- مشاهده: 188348
Re: قصه هاي كوتاه
چشمانش را ميان جمعيت گرداند بلکه آشنايي بيابد.يافت..يک لحظه چهره اشک آلود مادرش را ديد اما تاب نياورد.تند چشمانش را بست.حسرت،داشت قلب اش را از جا مي کند.بعد زير لب گفت:عجب غلطي کردم خدا.. ببخش
ناگهان طناب گردنش را محکم کشيد و صداي شکستن مهره ها آخرين صدايي بود که شنيد.
ناگهان طناب گردنش را محکم کشيد و صداي شکستن مهره ها آخرين صدايي بود که شنيد.
- پنجشنبه 8 اردیبهشت 1390, 2:14 pm
- انجمن: ادبیات و موسیقی
- موضوع: قصه هاي كوتاه
- پاسخها: 448
- مشاهده: 188348
Re: قصه هاي كوتاه
نا قابلهمرسی از :
smarf22
سارا جون
و آقا مجتبی
اما واقعا سخته بخوای اینطوری فکر کنی ، بهر حالخلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟
باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد
عالی بود
__________________
اینم یه عکس که خودش کلی داستانه...
کارت عروسی از نوع . . .
- پنجشنبه 8 اردیبهشت 1390, 1:27 pm
- انجمن: ادبیات و موسیقی
- موضوع: قصه هاي كوتاه
- پاسخها: 448
- مشاهده: 188348
Re: قصه هاي كوتاه
يخ فروش دردمندانه گفت : نخريدند و تمام شد . khk: جز این جوان 32 ساله مسلمان سیاه پوست ger يکى از بچهها از ته کلاس گفت: اين هم آقا معلمه، الان مرده ha: ________________________________________ قصه های کوتاه پرنده ی نر٬ هر شب جفتش را صدا می کرد... هنوز خبر انقراض نسلش را٬ در روزنامه نخوانده بود ____...